ج.پاکنژاد
هاشمی رفسنجانی بنا بر آنچه در کتاب خاطرات خود از جمله عبور از بحران نوشته از معماران اصلی نظام ولایت فقیه و مطلقه کردن آن است. او بود که با جعل قول و نیز به مدد نامه جعلی از آقای خمینی و به خط احمد خمینی، عامل رهبر کردن آقای خامنه ای شد. او در آن زمان خود را مرد پر قدرت و با نفوذ جمهوری اسلامی میدانست وخامنه ای را ناتوان، بنا بر این فرض میکرد یک رهبر ناتوان در دستان مرد پر قدرتی چون او مهره ای بیش نیست و او سکان اداره امور را در دست خواهد داشت. اما در عمل، رهبری که او ساخت نه تنها آلت دستش نشد بلکه کوچکترین مخالفت او را بر نتافت. او از قواعد قدرت آگاه نبود و نمیدانست و ندانست که ولایت مطلقه کار بردی جز استفاده از زور ندارد، قابل تقسیم کردن نیست و در چنین نظامی که تمایل به استبداد فراگیر دارد، حفظ نظام از اوجب واجبات و مقدم بر همه کس و همه چیز حتی «احکام اسلام» است. نظام قادر به انعطاف نیست و هر روز دسته و یا گروهی تحت عنوان غیرخودی از محدوده قدرت بیرون افکنده میشوند. و چون بنا بر طبیعت استبدادیش مشروعیت و حمایت مردمی را ندارد، هر روز از دامنه تکیه گاه او کاسته می شود و عاقبت این امر، خود عامل و باعث شکنندگی و فرو ریختن آن خواهد شد.
هاشمی رفسنجانی این روزها و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، در حالیکه جناح های مختلف از اصولگراهای گوناگون تا اصلاح طلبان، در دایره قدرت عرض اندام میکنند و حوادث سالها و به خصوص ماههای اخیر عدم کار آیی ولایت فقیه را، در اداره امور، آشکار ساخته است به سبب این توهم که همواره خود را مرد عبور از بحران فرض کرده و خوانده، فیلش یاد هندوستان کرده است. او در دیدار جمعی از نمایندگان ادوار گوناگون مجلس بنا بر گزارشی که از جمله در پایگاه اطلاع رسانی اش انتشار یافته است: « در پی درخواستهای مکرر حاضران مبنی بر حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، این امر را مستلزم وجود توان و نیرو دانست و گفت: به نظر میرسد اگر شرایط حضور همه سلایق، شخصیتها و دوستداران و وفادارن به نظام اسلامی فراهم شود، شخصیتهای خوشفکر، باتجربه و دارای پایگاه اجتماعی خوب برای حضور در صحنه وجود دارند و من هم تا حد توان به تحقق این امر کمک خواهم کرد».
وی برخی جریانات مشکوک و افراطی را متخصص تخریب دستاوردهای سه دهه گذشته نظام اسلامی خواند و افزود: عجیب این است که بعضی از شخصیتها، اعم از روحانی و غیرروحانی، خام این جریان و تفکر شدند و آنچنان مورد حمایت قرار دادند که اکنون بهرغم فهم اشتباهات گذشته، روی بازگشت و اعتراف به خطا و اشتباه را ندارند و خلاف میل قلبی و عقلی خود دست از حمایت از این بلیه برنمیدارند. او ولایت فقیه را ستون خیمه نظام جمهوری اسلامی خواند و حفظ اعتبار و عظمت آن را ضرورت کشور عنوان کرد و افزود: خطر اصلی این است که جریانی انحرافی تلاش دارد علیرغم معضلات و ناکارآمدیهایی را که خود باعث و علت آن بوده، موذیانه از پذیرش مسئولیت تخریبها و ضایع شدن اعتماد مردم شانه خالی کند و جاخالی بدهد.»
یاد آور میشود که جریان انحرافی لقبی است که از سوی خامنه ای به گروه نزدیک به احمدی نژاد داده شده است. احمدی نژاد که در چهارسال اول ریاست جمهوری کاملا مطیع و فرمانبردار رهبری بود در سال ۸۸ در یک انتخابات فرمایشی پر تقلب برای دومین بار رئیس جمهور شد. آقای خامنه ای پس از تقلب بزرگ در سال ۸۸ تمام قد در حمایت از او ایستاد و فرمان سرکوب معترضین به تقلب در انتخابات را صادر کرد و آنها را فتنه گر خواند. وی در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ طرز فکر احمدی نژاد را به طرز فکر خود نزدیکتر از طرز فکر هاشمی رفسنجانی خواند و هاشمی را بی آنکه نام ببرد، در عداد خواص بی بصیرت شمرد.
رفسنجانی در این دیدار گفت:« شجاعت و شهامت اعتراف به اشتباه نعمت بزرگ خداوند است، وتصریح کرد: برخی در توجیه خطا و اشتباه خود به جایی رسیدهاند که نعوذبالله جریان «معاذ» در صدر اسلام را درباره خطاپذیری و اشتباه رسول گرامی اسلام مثال میآورند.»
اینک هاشمی رفسنجانی فرصت را غنیمت شمرده و ضمن اینکه ولایت فقیه را ستون خیمه نظام میخواند از خامنه ای میخواهد واو را نصیحت میکند از این نعمت بزرگ الهی بهره برده و شهامت جسته به خطای خود اعتراف کند. به سخن دیگر، او به «رهبر» می گوید بی بصیرت نه من که شما بودید و شما هستید که جرأت اعتراف به اشتباه را نیز ندارید. با این که در بی بصیرت و بی کفایت بودن و جبن خامنه ای تردید نیست، باید از هاشمی رفسنجانی پرسید:
آقای هاشمی، خود شما و یارانتان در حزب جمهوری اسلامی که از جمله نزدیکان به آیت الله خمینی بودید، با
۱- تحمیل ولایت فقیه به قانون اساسی، علیرغم پذیرش پیش نویس قانون اساسی از سوی آقای خمینی و شورای انقلاب و سایر مراجع و همچنین موافقت شما با آن، پیش نویسی که حقوق ملی ستون خیمه آن و اصل محوریش ولایت جمهور مردم بود، و
۲- نقش موثر در زد و بند با ریگان و بوش دو کاندیدای ریاست و معاونت ریاست جمهوری در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۰ آمریکا و ادامه گروگان گیری به منظور شکست کارتر در این رقابت که به افتضاح اکتبر سورپرایز سر باز کرد. و
۳- بنا بر اعتراف صریح خود در کتاب عبور از بحران، نقش موثر در تقلب در مجلس اول و سپس تحمیل آقای رجایی به رئیس جمهور منتخب به منظور مقابل کردن مجلس و حکومت با آقای بنی صدر.و
۴- نقش موثر و کار شکنی در کار پایان دادن به جنگ، پس از ۹ ماه از آغاز آن با کودتا علیه منتخب مردم- که به گفته خود شما گویا قصد پایان دادن به جنگ را داشت و در واقع، با موافقت صدام با پیشنهاد غیر متعهدها، جنگ در شرف پایان بود- و ادامه جنگ به مدت هشت سال با خسارات سنگین جانی و مالی به مردم ایران، که در شکست و با خوراندن جام زهر به آقای خمینی، در خفت خاتمه اش دادید. با این وجود هنوز موادی از قطعنامه که به پرداخت غرامت از سوی عراق به ایران مربوط است بلا اجرا مانده و این در حالی است که کویت تمامی غرامت ناشی از خسارات حمله صدام به کویت را دریافت کرده است. و
۵- ماجرای آمدن مک فارلین به ایران و کیک و کلتی که برای شما به هدیه آورد که با لو رفتن او، رسوایی ایرانگیت ببار آمد. و
۶- پس از فوت آقای خمینی، جعل قول و نامه از سوی او و مطرح کردن آن در جلسه مجلس خبرگان رهبری و رهبر کردن آقای خامنه ای در صورتی که به خوبی میدانستید و آگاه بودید که او هیچ گونه صلاحیتی ندارد و…
مسبب وضعیت کنونی کشور هستید.
آقای رفسنجانی! گرچه بی کفایتی آقای خامنه ای یکی از عوامل بوجود آمدن وضعیت موجود و بحران بی سابقه در ایران است. نابسامانی های اجتماعی/ اقتصادی و سیاسی کشور را با خطر سقوط مواجه کرده است و دلیل اصلی آن، حاکمیت استبدادی و ولایت مطلقه و عدم اختیار مردم بر سرنوشت خویش است. در چنین نظامی اشخاص توانا که چون و چرا کردن وسپس بهترین راه حل را یافتن از مشخصات آنهاست جای خود را به ذوب شدگان ومجیز گویان میدهند و دروغ نهادینه میشود. در عرصه اقتصاد، مصرف و رانت خواری جای اقتصاد تولید محور را میگیرد و بدین سبب فساد و بی اخلاقی در جامعه گسترش می یابند. وقتی دین ابزار دولت برای اعمال قدرت شد بنام دین آنچه که ضد دین و اخلاق است رواج می یابد که یافته است و…
شما در این همه سهیم هستید و سهم بزرگ تر را دارید. شما که وانمود می کنید نگران آینده انقلاب و کشور و دین مردمید چرا خود از نعمت بزرگ خداوند بهره نمی جوئید و شجاعت و شهامت به خرج نمیدهید و به اشتباهات خود اعتراف نمیکنید؟ این بلیه که امروز برای بازگشت به قدرت خود و یا دست نشانده و الت فعل دیگری، بسان لو لو علم کرده اید تنها یکی از بلاها و نتیجه طبیعی و لاجرم استبداد و ولایتی است که شما از معماران اصلی تحمیل آن به مردم ایران بودید و هنوزهم دست بردار نیستید.