
انگیزه جمهوری اسلامی در این نوع دستگیری ها، گرچه مانند همیشه جلوگیری از بیان حقایق مربوط به حقوق مردم ایران است، با این حال اکنون این انگیزه ها در قالب تازه ای مطرح شده، و موج دستگیری ها، در واقع پیش از «وقوع جرم» به انجام می رسد.
همه دست اندرکاران رژیم از سیاست پیشگیری و ایجاد رعب و وحشت در زمینه مقابله با افشای تقلب و تبلیغات انتخاباتی صحبت می کنند و آشکارا می گویند که روزنامه نگارارن را به خاطر حرکتی که هنوز در آن گامی نزده اند و حتی خود انتخابات و تبلیغاتش هم شروع نشده دستگیر می کنند.
اما این نیمی از ماجرا ست. نیمه پنهان ماجرا بر سر اوج و شدت بحران اقتصادی و فقر و بیدادی ست که در اثر محاصره اقتصادی، دزدی های بزرگ و حیف و میل اموال عمومی به وجود آمده است. رژیم جمهوری اسلامی، از افشای وضعیت بحرانی اقتصادی که جان مردم را به لب شان رسانده بیش از افشای تقلب های انتخاباتی هراس دارد و وحشتش از آن است که روزنامه ها، هر چقدر هم که مدیران و صاحب امتیازهای شان گوش به فرمان باشند باز در زمینه دامن زدن به ناخشنودی عمومی از این وضع، فعال شوند و جمهوری اسلامی را در این اوج ناتوانی بر لب پرتگاه قرار دهند.
نمونه ای از این امر را می توان در کشتن ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویس و زندانی کردن فریبرز رئیس دانا دید که هر دو آن ها «اتهام» شان افشای شرایط ناهنجار اقتصادی و انتقاد از سیاست های رژیم در این زمینه بوده است.
پیدا نیست رژیم جمهوری اسلامی تا کی می خواهد به این سیاست ادامه بدهد. اما موج اعتراض مردمی، اعتراض نیروهای سیاسی مخالف داخل و خارج کشور و نهادهای جهانی مدافع آزادی ها در برابر این اقدامات به شدت به گوش می رسد.
بحران های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موجود با این تبه کاری های سیاسی درمان نخواهد شد.
کانون نویسندگان ایران در تبعید، در راستای آرمان همیشگی خود در دفاع از آزادی اندیشه و بیان، دستگیری روزنامه نگاران و نویسندگان و مدافعان آزادی را محکوم می کند و سهم کوچک خود را در قبال این امر سترگ بر دوش دارد.
کانون نویسندگان ایران در تبعید
۲۴ فوریه ۲۰۱۳