ائلچین حاتمی
“به مناسبت ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری”
زبان فراتر از یک وسیله ارتباطی بوده و درکل عنصر اصلی هویت انسان ها و جوامع بشری می باشد. حق آموزش و تحصیل به زبان مادری به عنوان یکی از ابتدایی ترین و بنیادی ترین اصول حقوق بشری در جهان شناخته می شود. اما هنوز در برخی کشورها این حقوق اساسی انسانها نقض شده و سیاست های تبعیض آمیزی از طرف دولت های این کشورها بطور سیستماتیک برای محو زبان مادری ملل و اقلیت های تحت ستم درحال اعمال شدن است.
کشور ایران هم جز کشورهایی است که از زمان تشکیل حکومت سلطنتی پهلوی تا بحال، حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی ایران با تدوین دستور العمل ها، سیاست ها و برنامه هایی در جهت آسمیلاسیون منفی ملل ساکن در ایران و نابودی زبان مادری آنان اقدام کرده و با توسل به قدرت قوه قهریه زبان فارسی به جای زبان مادری به آنان تحمیل شده است. در حال حاضر اکثریت مردم ایران یعنی میلیون ها شهروند غیر فارس اعم از ترک، کرد، عرب، بلوچ، لر، گیلک و تالش از داشتن حق تحصیل به زبان مادری خود محروم هستند و از تبعیض و ستم مضاعف حکومتی رنج می برند.
بر طبق اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خط و زبان رسمی کشور زبان فارسی است و تاکید کرده اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد. با اینکه در این اصل از قانون اساسی از آزادی استفاده زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس سخن رفته است ولی هیچ تضمینی در این باره برای دولت ایران نداده است که از تحصیل به زبان مادری قومیت ها حمایت های لازم را به عمل آورد و حتی کتب درسی مدارس و دانشگاه ها به اجبار بایستی به زبان فارسی باشد. حکومت ایران نتنها از حق تحصیل و خواندن نوشتن به زبان مادری را حمایت نمی کند بلکه تنوع قومی و زبانی در کشور را تهدیدی برای موجودیت حکومت، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور قلمداد می کند. مدافعان حقوق زبانی و فعالین مدنی منسوب به ملل ساکن در ایران هم با اتهامات واهی نظیر تجزیه طلبی، اقدام علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام از طرف نیروهای امنیتی و عوامل حکومت جمهوری اسلامی روبرو شده، مجازات می شوند. امروزه صحبت کردن کردن از زبان مادری ملل ساکن در ایران تجزیه طلبی تلقی شده و بخش اعظم زندانیان سیاسی مربوط به قومیت های ایران را مدافعان حقوق زبانی تشکیل می دهند.
با وجود اینکه قانون اساسی حکومت اسلامی ایران حق تحصیل به زبان مادری را به رسمیت شناخته، ولی این قانون به دولت ایران ضمانت اجرایی آن را نداده است و بیش از ۳۴ سال است که از تصویب قانون اساسی می گذرد هیچ شخصی، نهادها و موسسات خصوصی و غیر دولتی حق ایجاد مدارسی برای تدریس زبان ملل ساکن ایران و تشکیل موسسات آموزشی برای ارتقا و توسعه زبان مادری خود را ندارند و دولت ایران با ایجاد موانعی از تشکیل چنین نهادها و موسسات جلوگیری می کند. در دید حاکمیت ایران دفاع از حق تحصیل به زبان مادری جرم تلقی می شود.
جامعه بین المللی اهمیت و ضرورت آموزش زبان مادری را پذیرفته و آن را به عنوان یک حق اساسی بشری به رسمیت شناخته است. به طوری که در چندین معاهده و اعلامیه تهیه شده از سوی سازمان های بین المللی بویژه سازمان ملل متحد ضمن تصریح به حقوق اشخاص در آموزش زبان مادری خود، تعهدات مثبت و منفی دولتها نیز در شناسایی این حق مورد تصریح و تاکید قرار گرفته است. منظور از تعهدات مثبت تعهداتی است که دولتها بر اساس این معاهدات و اعلامیه ها مکلف شده اند تا با به وجود آوردن شرایط و امکانات لازم و حمایتهای مورد نیاز، دسترسی افراد را به این حق تسهیل نمایند و منظور از تعهدات منفی نیز تعهداتی است که دولتها را از تجاوز و تعدی به آن منع می نماید.
ماده ۲۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک مصوب ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مواد مختلف از جمله بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای قومی ملی مذهبی و زبانی اعلامیه مصوب ۱۸ دسامبر ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق زبانی مصوب سال ۱۹۹۶ در ۵۲ ماده مبسوط تهیه و تدوین شده است که در آن تمامی جزئیات مربوط به حمایت از زبان قومیت ها و تکالیف دولتها در این خصوص قید گردیده است، بندهای سه گانه منشور زبان مادری مصوب سال ۱۹۹۶ یونسکو در مورد حق تحصیل به زبان مادری و تکلبف دولت ها در قبال آن می باشند. تا کنون به مفاد هیچ کدام از این معاهدات بین المللی در مورد زبان مادری عمل نشده بلکه سیاست ها و برنامه های حکومت ایران بر ضد این معاهدات و تفاهم نامه ها بوده است.
از بدو تشکیل حکومت پهلوی تاکنون معاهدات و قوانین بین المللی در زمینه حق آموزش به زبان مادری توسط دولت های وقت بکلی نقض شده و سیاست ها و برنامه های کلانی در جهت نابودی زبان های مادری و فرهنگ ملل ساکن ایران از طرف این دولت ها به اجرا گذاشته شده است. در مقابل آن ارتقا و توسعه زبان فارسی از طرف سیستم حاکم به منظور نسل کشی فرهنگی ملل ساکن ایران و استحاله کردن آنان در زبان و فرهنگ فارسی از دیگر سیاست های تبعیض نژادی و قومی این حاکمیت ها تابحال بوده است.
با توجه به سیاست های تبعیض آمیز و ضد انسانی دولت های حاکم در ایران در طول ۹۰ سال اخیر علیه زبان، هویت و فرهنگ قومیت ها می توان نتیجه گرفت اقدامات حکومت های وقت در این باره هیچ گونه توجیه حقوقی و اخلاقی نداشته و نقض آشکار حقوق بشر می باشد. همچنین این توجیهات مورد پذیرش نیست که با طرح مسائل امنیتی و به بهانه حفظ تمامیت ارضی میلیون ها نفر از شهروندان غیرفارس را که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می دهند، از حق تحصیل و آموزش به زبان مادری خود محروم کرد. تنوع فرهنگی و تکثر زبان ها نتنها عامل تهدید بلکه به عنوان یک ارزش معنوی و گوهر گرانبهاست که زبانشناسان و جامعه شناسان ارج نهادن و احترام به آنها را از طرف حکومت و مردم جامعه برای پیشرفت همه جانبه و پایداری جوامع چند ملیتی مانند ایران ضروری می دانند. بدون توجه و احترام به خواست های فرهنگی و زبانی ملیت های ساکن در ایران رسیدن به یک صلح پایدار، توسعه و پیشرفت و وحدت در داخل کشور امکان پذیر به نظر نمی رسد. به رسمیت شناخته شدن زبان، فرهنگ و هویت ملل در ایران و ارج نهادن به آن باعث افزایش مشارکت آنها در سرنوشت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود و کشور می شود و این مسئله به نوبه خود می تواند وحدت و همدلی را در بین ملل ساکن در محدوده مرزهای جغرافیایی ایران تقویت کند. تحقق چنین امری در چهارچوب یک حکومت دموکراتیک مطابق با استاندارد های امروزی امکان پذیر بوده، در غیر این صورت با وضعیت کنونی ایران با حکومت غیر دموکراتیک و توتالیتر جمهوری اسلامی که به همه مسائل و مشکلات جامعه به عنوان تهدید امنیتی و توطئه می نگرد و خود یکی از ناقضان اصلی حقوق بشر در دنیاست، حل مسئله قومیت ها و توجه به مطالبات آنان که یکی از آنها حق تحصیل به زبان مادری می باشد، از طرف چنین حکومتی بعید بنظر می رسد.