مجید نفیسی
در گلوی تو پرنده ای ست
که تنها فارسی می داند
و هر چه به او انگلیسی می آموزی
باز هم به لهجه ی مادری می خوانَد.
روبروی آینه می ایستی
زبان را لای دندانها می گذاری
و می گویی: “
Three! Three
!
“
ما می شنوی:”
Tree! Tree!
“
ناگهان از خیابان پایین
غرشِ خط سه را می شنوی.
حالا باید به او زنگ بزنی
و بگویی که دیر خواهی آمد.
هُشدار که
bus
را
boss
نکنی
و نخستین حرف نامش را
V
نگویی!
برایِ
W
، باید لبها را گرد کرد
درست مثل وقتی که می خواهی او را ببوسی.
قوقولی قوقو
cock-a-doodle-
doo
دهم فوریه 2008