على حسینى
رضاى پهلوى هم شد دموکرات
تو گویى که خمینى گشته سقراط
ببخشید این یکى قدرى مزاح است
مزاحى با رضا فرزند شاه است
اصولاً ما دموکراسى نداریم
اصولى جز بوروکراسى نداریم
به جز ناخالص و خاطى نداریم
دو جین احزاب افراطى نداریم
ز چپ یا راست، هر نوعى که باشند
نود در صد ز یک ایل و قماشند
تمام این گروه ها شاه دارند
خمینى و خدا همراه دارند
که این شاهزاده استثنا نباشد
از این بابت تک و تنها نباشد
بود اندک تفاوت هاى ناچیز
زمن پوزش اگر گردیده تبعیض
تو دانى واژه شیخ و شهنشاه
مقام ارتشى و آیه الله
اساساً راه استبداد باشد
علیه راه عدل وداد باشد
همه دانند شیخ وشاه مشروط
نباشد حرف خوب و راه مربوط
بیا از ارث بابا دست وردار
که آب از جوى رفته اى فداکار
نزن این حرف هاى گنده گنده
که دیگر حوصله از ما نمانده
نگو با من سر خرمن چه میدى
سر خرمن به ما و من چه میدى
بگو بینم اگر ضد فقیهى
به فکر مردم و راه صحیحى
چگونه رهبر شورا شدى تو
که رهبر با کدوم آرا شدى تو
بگو با من که راى ما چه میشه
حقوق یک یک اعضا چه میشه
تو میخواهى که با همچین اجندا
بگردى ناخداى کشتى ما
ولى از چاپلوسان من چه گویم
ز یک یک کاسه لیسان من چه گویم
شنیدم اینکه یک حزب کمونیست
دهد آقا رضا یک نمره بیست
یه بخش از سبز ها با تو مدارا
مدارا، مهربان و سازگارا
عجب پول فراوان مزه داره
همیشه مشترى تازه داره
بیا آقا رضا کن کار بهتر
ز آن آقا و آن پر روى انتر
در آنجا نیمه راى ما بدزدید
در این شورا کجا رایى کسى دید
بیا و حرف باقر زاده گوش کن
نه اینکه گوش حرف جرج بوش کن
به حرف لادن و دیگر عزیزان
تو این وبسایت همینجا و هم الان
بیا مانند آقاى سه کله
دو تا از کله ها را کن تو دله
کمک کن پارلمانى ما بسازیم
به راى مردم خود ما بنازیم
ولى با شیوه هاى خوب و عالى
نه اینکه با شعاراى تو خالى
نه مانند امام راحل ما
که میزد حرف خوب بهر دل ما
همانکس گفت راى است راى ملت
ولیکن بین تو این خوارى و ذلت
رضا جان ما دگر ناجى نخواهیم
دگر امامه و تاجى نخواهیم
بدان مشکل، اگر که اجتماعى است
برون رفتن از آن هم همصدائى است
ولى این همصدایى راه دارد
که یک راه خوش و دلخواه دارد
که راه آن فقط ایجاد سایت است
و آنهم سایت با ایجاد رایت است
هر آنکس کو ز آن مام وطن هست
ز هر قوم و ز دین و مرد وزن هست
در این وبسایت حق راى دارد
بداند راى او را مى شمارد
هر آنکس حق یک تن متن دارد
تواند توى وبلاگش گذارد
ز متن سوتى و متن نوشته
ز هر موضوع و هر عنوان و رشته
هر آنکس کار او بالاترین است
و کار او ز نوع بهترین است
رود در صدر و در بالاى صفحه
تمام وقت، همه ایام و هفته
هر آنکس کار او در صدر باشد
به پیش ما بسى پر قدر باشد
بدینسان رهبر و پیشرو بسازیم
مجازى پارلمان نو بسازیم
واینکه رهبران واقعى را
بیاریم سوى صدر و سوى بالا
ولیکن ما تمامى قوانین
ز کل و جز هر دستور و آیین
به راى یک یک اعضا گذاریم
به راى عضو در هر جا گذاریم
بگوییم اینکه دیگر شاه مرده
خمینى و خدا همراه برده
و حالا گو به من آقا رضا جان
به روح آن پدر یا که رضا خان
تو راه مردمى را مى پذیرى
و یا اینکه دو صد ایراد گیرى
گمانم اینکه با یک تانک چیفتن
روى رو پارلمان و ایده من