ali sedarat 01

تلاش مداوم برای احقاق حقوق بشر: تمرینی در پیوسته مردمسالارتر شدن

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

ali sedarat 01

ali sedarat 01علی  صدارت

در ماه‌های اول بعد از فروپاشی رژیم پهلوی، اعدامهای فردی و گروهی، که با محاکمات فرمایشی و سریع‌السیر در مورد عوامل زور و قدرت در آن رژیم انجام می‌گرفت، با اعتراض و مخالفت روشنفکران مواجه می‌شد. روندی را که برای به انحصار درآوردن قدرت و فرو کردن چنگال زور و خشونت در سامانۀ ادارۀ مملکت و کنترل ملت به تکرار در طول تاریخ و در عرض جغرافیا دیده‌ایم، در میهن ما نیز دوباره مشاهده شد.

در آن روزها عده‌ای مخالف این تجاوزها به حقوق بشر بودند و به اعتراض پرداختند. متاسفانه  ملت ایران به اندازۀ لازم، پژواک این اعتراضها نگردید. هشدارها فراوان بودند که اگر جامعه با انفعال و بی‌تفاوتی اجازۀ بی‌عدالتی در مورد هر فردی و نقض حقوق بشر در مورد هر بشری را صادر کند، عوامل زور و قدرت، بی‌عدالتی و تجاوز را از “بدترین‌ها”  شروع می‌کنند و به تدریج به بقیۀ جامعه و حتی خود آنها تسری می‌دهند. گوش جامعه در شنیدن هشدارها ناشنوا و چشم مردم از دین عاقبت کار نابینا و زبان ملت در فریاد اعتراض به تجاوزها به حقوق بشر ناگویا گردیده بود. این کژروی،  راه پویائی مردمسالاری را به بی‌راهه کشید. بی‌راهۀ غفلت از حقوق ذاتی خود و بقیۀ بشرها. بی‌راهۀ خالی کردن میدان اِعمال حق حاکمیت توسط همه و همۀ ما شهروندان و ایجاد یک خلاء در عرصۀ تعیین سرنوشت خویش. خلائی که همیشه و به سرعت توسط قدرت‌پرستان پر می‌گردد. بی‌راهه‌ای که در طی بیش از سه دهه، جریمه‌ای بس سنگین را بر ملک و ملت ایران تحمیل کرده و تجاوزها به حقوق بشر، خشونت و تخریب و خودتخریبی را به اعماق جامعه سرایت داده است.

در یک جامعۀ دموکراتیک، ولایت و حاکمیت متعلق به جمهور شهروندان است. هرگاه افراد و هسته‌های تشکیل دهندۀ جامعه اجازه دهند که این ولایت در انحصار فرد و یا گروه خاصی قرار بگیرد، مردم ایران نمی‌توانند خود را شهروند ایرانی نام نهند و اسم تبعۀ ایران، با مسمی‌تر است. از یکی از زورمداران قدرت‌پرست در ایران، با فرهنگ لغتی که برازندۀ آنها است، منقول شد که “…ما شهروند نمی‌خواهیم، ما گوسفند می‌خواهیم!…”  . درست همانطور که رژیم ولایت انحصاری پهلوی و جمهوری اسلامی ایرانیان را می‌خواند و می‌خواهد. باید دید که هر کدام از ما با عمل و یا با انفعال خود، چه تصویری از خود ارائه میدهیم، شهروند  و یا “گوسفند”

بعد از انقلابی که پیروزی گل بر گلوله بود، فکرِ جمعیِ جباری که بر جامعه حکمفرما شده بود، انقلاب را در پندار و گفتار و کردار با خشونت از خود بیگانه نمود. با کمال تاسف حتی دیده و خوانده و شنیده می‌شد که وقتی رژیم جمهوری اسلامی گروهی از مخالفان را زندانی و به دست دژخیمانش اعدام می‌کرد، بعضی دیگر گروهای مخالف، به این وحشی‌گری‌ها  با تایید و حتی با خوشحالی برخورد می‌کردند. تاسف، ابعادی بسیار بیشتر می‌گیرد وقتی که این رفتار ضد مردمسالاری، در بعضی زندانیان سیاسی هم دیده می‌شد.  البته وقتی هدف فعالیت سیاسی افراد و گروهها به قدرت رسیدن باشد،  برای رسیدن به این هدف هر وسیله‌ای را می‌توان توجیه نمود و تجاوز به حقوق انسانهائی که در رسیدن به قدرت، رقیب محسوب می‌شوند هم کاملا مجاز است و دیگر فرقی نمی‌کند که اینکار را جمهوری اسلامی انجام دهد و یا خود آن افراد و گروهها.

زندانیان سیاسی کسانی هستند که مانند من و شما و اکثریت ملت ایران، با کردار و پندار حاکم بر این رژیم مخالفند. تنها فرق آنها که در داخل زندانهای مختلف و همۀ ما که در داخل زندان بزرگِ ایران هستیم اینست که آنها در زمانی نامناسب، در مکانی نامناسب قرار گرفتند و به درون سامانۀ “قضائی” خشن و متجاوز رژیم ولایتی کشیده شدند. این بلائی است که مادامی که این رژیم بر مسند قدرت است، می‌تواند بر سر هر کس دیگری هم بیاید. هر قدرت‌پرستی، فقط عقیدۀ خود را کاملا درست می‌داند و با فرار از تبادل نظر و بحث آزاد، و با تجاوز به حقوق دیگران، عقیده‌ستیزی را در ابعاد مختلف، روشی روزمره می‌کند. عقیده‌ستیزی از وسایل ابتدائی و حیاتی برای استقرار و استمرار هر رژیم مستبد و متجاوز به حقوق بشر است و از این رژیم بعید نیست. آنچه ناروا و بعید است، رفتن به همان بی‌راهه، توسط ما مخالفان رژیم ولایت انحصاری است.

لازم است که عمدۀ تلاش مدافعان حقوق بشر در جهت عرفان افراد جامعه به حقوق خویش و احترام به حقوق دیگران و اشاعۀ فرهنگ مردمسالاری و هر چه حقوقمندتر شدن جامعه باشد. از طرف دیگر تلاش برای آزادی همۀ زندانیان سیاسی و از بین بردن وسائل و ساملنه‌ای که به دولت امکان زندانی کردن دگراندیشان را می‌دهد نیز ضروری است.

 به مناسبتی توانستم از طریق خانوادۀ هموطن دربندی، از درون، در جریان احوال آقای محمد رضا پورشجری ساکن کرج که با اسم مستعار سیامک مهر، وب‌لاگ‌نویسی می‌کرد قرار بگیرم. اطلاعات رسیده حاکی از آن است که آقای پورشجری از بیماری قلبی هم رنج می‌برد. گفته شد که بیماری قلبی ایشان و وخامت آن به تایید مسئولین هم رسیده است ولی برای جراحی به وی به مدت کمتر از یک هفته مرخصی داده شده است. البته پرواضح است که انجام عمل قلبی و بازگرداندن آقای پورشجری به زندان در مدتی کمتر از یک هفته،  و با توجه به وضعیتی که در ذیل آمده، می‌تواند بیشتر به اجرای حکم اعدام شبیه باشد تا مرخصی استعلاجی. و نیز گفته شد که طبق خواستۀ آقای پورشجری، کمترین انتظاری که می‌توان  از قاضی مربوطه داشت، صدور حکمی است مبنی بر عدم توانائی تحمل کیفر.

برای دفاع از حقوق یک بشر و در این مورد آقای پورشجری، لازم نیست که با تمام عقاید وی موافق باشم. خودداری از برآوردن فریادهائی بلند با توجیه دگراندیشی با شخصی که به حقوق وی تجاوز شده است، جامعه‌ای را معماری می‌کند که در آن انواع شکنجه‌گران و دژخیمان امکان تولد و رشد پیدا می‌کنند. دیری نخواهد پائید که داغ و درفش و شکنجه و اعدام، در مورد خود ما و عزیزان و جگر‌گوشه‌های ما اِعمال خواهد شد. امکان ندارد یک دولت پلیسی و سرکوبگر و مستبدی در یک کشوری بوجود آید مگر اینکه هر یک از افراد آن جامعۀ بی‌تفاوت و منفعل، مسئولیت دفاع از حقوق هر بشری را وظیفۀ خود ندانسته و منتظر عمل از دیگران باشند.  

رژیم ولایت مطلقه، همانطور که بی‌ پروا به آن اعتراف می‌کند، بر جان و مال و ناموس انسانها ولایت مطلقه دارد. همه روزه تعداد افرادی که در تقابل با قدرت و نمادهای آن قرار می‌گیرند افزونتر می‌گردد. قدرت متمرکز به میل خود و برای حفظ خود، به حیطۀ تعریف “دگراندیش” ابعاد گسترده‌تری می‌دهد. نظام ولایت انحصاری، مجبور است برای “حفظ نظام”  که  “از اوجب واجبات است” پیوسته به تعداد زندانیان سیاسی و عقیدتی بیافزاید. برای رسیدن به جامعه‌ای حقوقمند، بایسته است که همگی ما از هر بهانه‌ای برای اعتراض به هر تجاوزی به حقوق هر بشری، استفاده کنیم تا بتوانیم بدین وسیله در برپائی و پویائی مردمسالاری، نقشی هرچند به ظاهر کوچک، داشته باشیم.

علی صدارت

سه‌شنبه پنجم دی ماه ۱۳۹۱ برابر با بیست و پنجم دسامبر ۲۰۱۲ تولد عیسی مسیح

 Sedaratmd ( at ) gmail.com 

 

اطلاعاتی که از طریق خانم میترا  تنها فرزند و از جانب دوستان آقای پورشجری یافته‌ام حاکی از این است که ایشان که در سال ۱۳۳۹ در مشهد بدنیا آمده‌اند در ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ دستگیر شده‌اند. قسمتی از اطلاعات دریافتی را در ذیل می‌آورم:

پرونده او در شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج است و قاضی او در این زمان آقای غلام سرابی است (البته اگر بعدا عوض نشود).  

اسم وکیل: خانواده او در حال تلاشند تا وکیلی برای او بگیرند

محل نگهداری: او حوالی ۲۵ سپتامبر سال ۲۰۱۱ به زندان قزل حصار منتقل شد. سیامک فکر می کند که دولت قصد دارد که به کمک زندانی‌های قزل حصار او را سر به نیست کند تا او به دادگاه روز ۳۰ آذر نرسد. الان با ۴۰ نفر شرور و جانی و عده‌ای روانپریش زندانی است. همه جا پر از شپش و سوسک است. گویا هر دو هفته یکبار اجازه حمام کردن دارد. می‌گوید که از صبح تا شب باید مواظب جونم باشم تا در درگیری‌های اشرار در اینجا کشته نشوم.

مدت بازداشت: ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ دستگیر شده است. پرونده او در شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج است و قاضی او آقای غلام سرابی است البته اگه تا ۳۰ آذر عوض نشه.

حکمی که برای او در نظر گرفته‌اند: بعد از ۷ ماه انفرادی او را در دادگاهی غیرعلنی به “اتهام توهین به مقام رهبری” به ۳ سال زندان محکوم کردند.

آخرین وضعیت جسمی : از اواخر سپتامبر او به شدت بیمار بوده و خون ریزی معده داشته و کلیه‌هایش نیز دچار مشکل شده است. قرار بود که او را به بیمارستانی در تهران منتقل کنند. اما به جای اینکار به دخترش اطلاع دادند که او ممنوع‌الملاقات است و بعد هم سر از زندان قزل حصار در آورد.

توضیحاتی دیگر که در اختیار این قلم قرار داده شده: …..او متوجه خطر شده بود و قصد خروج از کشور را داشت اما امکان آن را پیدا نکرد. او به تنهایی در کرج زندگی می کرد و وقتی که در ۲۱ شهریور ماه دستگیر شد به جز او کسی در خانه نبود. وقتی که سیامک تلفنهای دخترش را جواب نمی‌دهد، میترا به یکی از همسایه تلفن زده و آنها با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و به کمک آنها وارد خانه می شوند.  همه خانه بهم ریخته بوده و اثری از سیامک نبوده. میترا به کرج آمده و بعد از دوندگی های زیاد به او می گویند که پدرش در زندان گوهر دشت است.

دوران زندان تا ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۰ : از ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ به مدت ۳۵-۴۵ روز که دقیقا نمیدانم من در اطلاعات زندان بودم و در این مدت به دلیل شکنجه‌های فراوان با شیشه عینکم اقدام به خودکشی کردم…… از تاریخ ۱۵ اسفند۸۹ مرا به سلول انفرادی و سپس به سلول فرعی در اندرزگاه ۵ انتقال داده‌اند…. با اینکه زندانیان سیاسی را به سالن ۱۲ اندرزگاه ۴ انتقال داده‌اند ولی من تنها زندانی سیاسی هستم که ممنوع ملاقات، ممنوع تلفن، و بصورت کاملا ایزوله نگهداری می شوم. اخیرا احضاریه‌ای به زندان آورده‌اند که علیه من شکایت شده. نه شاکی مشخص است و نه از مورد اتهام حرفی زده شده. من احضاریه را امضا نکردم و نپذیرفتم. خودم حدس میزنم موضوع دادگاه رسیدگی به اتهام (سب النبی) باشد. به مسئله توهین به مقدسات. البته اتهام‌های دیگری هم ممکن است در میان باشد. من الان در سلول انفرادی هستم. اینجا به سلول انفرادی برای فریب مردم میگویند “سوئیت” ! علاوه بر سلولهای انفرادی در هر سالن عمومی اندرزگاه‌ها یک اتاق کوچک با حمام و توالت هم هست که به آن “فرعی” می‌گویند و هر یک شماره ای دارد. من در بین هفت هشت هزار زندانی تنها و تنها زندانی هستم که ممنوع ملاقات و ممنوع تلفن و از هرگونه ارتباط محرومم. هرگاه یک زندانی ممنوع ملاقات میاید آنرا نیز به سلول من میآورند که معمولا از اشرار و جانیان است. اکنون که این مطلب را مینویسم در فرعی از سالن۱۳ اندرزگاه ۵ که زندان معتادین و جانیان وشرارتی های خطرناک است محبوسم. این اندرزگاه به (متادونی‌ها) مشهور است. سلول من حتا یک دریچه به بیرون ندارد که با کسی ارتباط داشته باشم. بنابراین احتمال اینکه این نامه را به این زودی به بیرون بفرستم بسیار کم است. امروز که این مطلب را مبنویسم فقط می دانم که ماه اردیبهشت است ولی از تاریخ و ساعت و روزش اطلاع ندارم. چون من در سلول انفرادی هستم، بنابراین نمی‌توانم ازفروشگاه خرید کنم. به ناچار کارت بانک را باید به دیگران بدهم تا برایم خرید کنند. اینجا همه دزدند. چه زندانی، چه زندانبان و حتا مدیر فروشگاه هم هر گاه کارت به دستش بدهی، فوری خالی میکند. شکایت هم سودی ندارد. کسی رسیدگی نمیکند. این را هم بگویم که مدتی پیش یکی از همین جنایت‌کارها و اوباش به من حمله‌ور شد که چون من کوتاه آمدم درگیری جدی پیش نیامد. اینها همیشه شی‌ای برنده با خود حمل میکنند که به آن “تیزی” می گویند. در فرعی ۱۷ اندرزگاه ۶ که بودم در داخل بند یکنفر با همین تیزی به خاطر چند گرم مواد مخدر گردنش را بریدند و کشتند. در زندان مواد مخدر از سیگار فراوان تر یافت میشود. کراک و شیشه اصلی ترین مواد مخدر مصرفی در زندان است.

سیامک مهر(محمدرضا پورشجری) زندان رجایی شهر کرج

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.