امین موحدی
وقتی حجم حملات به نیک آهنگ و شیون و زاریها در ماتم مهدی هاشمی را دیدم و دیدم که بسیاری از اپوزسیون انحلالطلب و انحلال «نه طلب» چه اصلاحطلب وچه اصلاح «نه طلب» پیشاپیش در عزای اعدام قریب الوقوع مهدی هاشمی به اتهام ارتباط تلفنی با نیک آهنگ کوثر بر سر و روی خود میکوبند من نیز برای اینکه از قافله عقب نمانم زود رفتم واز البسه فروشی سر محل یک پیراهن مشکی خریدم و خود را آماده مراسم عزاداری سالار شهیدان … ببخشید مهدی هاشمی نمودم. اما هر چه فکر کردم که در کدام منطقه لس آنجلس مسجدی وجود دارد که احتمال برگزاری مراسم عزاداری اپوزیسیون در سوگ آقا مهدی وجود داشته باشد کمتر موفق شدم تا اینکه با استفاده از گوگل مپ چند تا مسجد نشان کردم و راههای رسیدن به آنها را بارها و بارها مرور.
چند روز گذشت و خبری از شهادت آقا مهدی نشد و من با خود فکر کردم حالا که رژیم جنایتکار اسلامی، تحت فشار بین المللی اپوزیسیون نتوانستهاند وی را بکشند ممکن است نامردها ایشان را به کهریزک انتقال داده باشند و زبانم لال زبانم لال ن[…]! اما باز هم خبری نشد لذا اینبار فکر کردم که چون رژیم بسیار تحت فشار گروههای فشار اپوزیسیون و فعالان حقوق بشر قرار داشته موضوع تجاوز نیز منتفی میباشد بنابر این با رفع خطر مرگ و تجاوز و شکنجه، اینبار احتمال محکومیت مهدی جان به حبس طولانی مدت مثلا ۳۰۰ سال حتمی و صد در صد است. آنچه که بیش از همه چیز آزارم میداد نه وضعیت خود مهدی جان بلکه وضعیت پدر و مادر پیر و مظلوم ایشان بود مضاف بر اینکه همشیره بیگناهشان نیز در اسارت بود ،خواهری که به مصداق آنان که رفتند کار حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند ،زینبی عمل کرد و از داخل اسارتگاه با نامه افشاگرانه خود پرده از جنایات رژیم برداشته و نوشت که زندان اصلا هم جای ترسناکی نیست و کلی به زندانیان در زندان خوش میگذرد!
گفتم که نگران پدر و مادر پیر مهدی جان بودم، باور بفرمایید مهدی نانآور خانه بود و بدون وی پدر و مادرش شبها گرسنه سر به بالین میگذاشتند، روایت است که پدر مهدی جان یعنی علی اکبر هاشمی رفسنجانی در فراق مهدی آنقدر گریسته که چشمهایش کور شده است و دائماً بیت زیر را با خود نجوا میکند مهدی گمگشته باز آید به رفسنجان غم مخور، پسته خندان …ببخشید …کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور.
در این اندیشههای سوز ناک بودم که ناگهان خبر آزادی مهدی جان را شنیدم، نمیدانید چقدر خوشحال شدم نه برای خود مهدی بلکه برای پدر و مادر پیر و درد مندش و البته کمی هم برای نیک آهنگ که عنقریب بود به اتهام مشارکت در دستگیری و اعدام مهدی هاشمی به دار مجازات آویخته شود درست مثل فیلمهای کابویی که فرد اعدامی بدون آنکه جرمی مرتکب شود اعدام میشود در حالیکه تا لحظه آخر فریاد میزند من بیگناهم، من بیگناه اعدام میشوم!
خلاصه حالا وقت این حرفها نیست و باید مقدمات جشن آزادی مهدیجان را تهیه کرد به همین منظور قرار است اپوزیسیون چه انحلالطلب و چه انحلال «نهطلب» چه اصلاح طلب و چه اصلاح «نه طلب» فعال در آزادی مهدی هاشمی چهل شب وچهل روز در شهرهای مختلف جهان به رقص و پایکوبی بپردازند.
صل علی محمد مهدی از حبس در آمد!!!