گفتگوی رهسا نیوز با کورش زعیم – ناهید فرهاد
انکار مالکیت و اشغال شده خواندن سه جزیره ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسو، نه تنها نادیده گرفتن پیشینه و اسناد تاریخی است، بلکه نشانگر آن است که آقای مرسی قصد دارد آن کشور تاریخی وآن ملت با فرهنگ را با دروغ و فریب اداره کند. محمد مرسی در طی این چند ماه که مردم مصر از ترس بازگشت دیکتاتوری حسنی مبارک و در فقدان یک نامزد مردم پسند، قولهای او را باور کردند و با رای دادن به او حزب افراطی اخوان المسلمین را بر کشورشان حاکم کردند، نه تنها هیچ کار مثبتی در راه آزادی و رفاه و پیشرفت ملت مصر انجام نداده، بلکه تمام کوشش او برای از هم پاشاندن ارتش مصر و قوه قضائیه مستقل و کارآمد مصر بوده تا یک دیکتاتوری مذهبی را در کشور برقرار نماید…
پرسش: هفته گذشته اخباری مبنی بر سخنان محمد مرسی رئیس جمهور مصر منتشر شد که حل موضوع جزایر سه گانه را پیش شرط برقراری رابطه با ایران معرفی کرد. ضمن اینکه شروط دیگری را نیز مطرح نمود. نظر شما و بطور کلی واکنش جبهه ملی به اینگونه اظهار نظرهای مقامات خارجی چیست؟ و چه ارتباطی بین سیاست قهرآمیز داخلی و برخوردهای خشونت آمیز و قهری با مخالفین در داخل و انفعال بی سابقه در روابط خارجی حاکمیت می بینید؟ آیا الزاما ارتباط معناداری وجود دارد؟
کورش زعیم: سخنان محمد مرسی در دیدار با احمدی نژاد بسیار توهین آمیز بود. من متاثر شدم که ما باید چقدر ذلیل شده باشیم که رییس جمهوری کشوری که مدیون رهبری ما برای بنیانگذاری روحیه استقلال در کشورش بوده، و روزی مردم کشورش از نخست وزیر ما محمد مصدق همچون یک قهرمان ملی خودشان استقبال کرده بودند، اکنون چنین تحکم آمیز و تحقیرآمیز با ما سخن گوید.
محمد مرسی در مصاحبه ای گفته بود که در گفتگو با رییس جمهوری اسلامی در سفر ایران: “از او خواستم دولت ایران از دخالت در عراق به سود شیعیان این کشور خودداری و موضع خود را درباره “اشغال سه جزیره اماراتی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک اعلام کند تا مصر نیز روابط قوی را با ایران برقرار کند.” در حالی که در زمان حسنی مبارک، مقامات مصری حذف نام خالد اسلامبولی قاتل انور سادات رئیس جمهور وقت مصر از یکی از خیابان های تهران را شرط ازسرگیری روابط با ایران اعلام کرده بودند. در آن زمان دولت مصر با چشم انداز همکاری استراتژیک با ایران بسیار هوشمندانه تر از این مرد نسبت به ایران موضع گرفته بود. ما هرگز با ایشان که با توطئه های علیه ایران همراه شده روابط قوی نخواهیم داشت و نمی خواهیم داشته باشیم.
پرسش: ولی تا آنجا که من می دانم، شما در سالهای گذشته به روابط نزدیک و استراتژیک با مصر موافق بودید و آن را تجویز می کردید.
درست است که در واکنش به چنین خواستی از سوی دولت مصر، من در 18 دی 1382، در مقاله ای در روزنامه انگلیسی زبان “ایران دیلی” نوشتم:
“مصر تنها کشور در جهان عرب زبان است که می تواند یک شریک طبیعی استراتژیک برای ما باشد. یک کشور غیرعرب، با جمعیتی باندازه ما و موقعییتی استراتژیک، مصر می تواند آن سوی یک محور همکاری و توسعه باشد. یک همبستگی میان ایران و مصر می تواند ثبات و صلح را به منطقه ای بیاورد که به دلیل زمینه های احساسی ازهم جدا هستند. منطقه ای که بجای روند طبیعی تکامل تاریخی، با دخالت نیروهای بیگانه برای مقاصد خود قطعه قطعه شده و، در نتیجه، مردم آن هنوز در پی هویتی ملی برای خود هستند.”
“من پیش بینی می کنم که در زمانی در آینده، سیاستگزاران ما استراتژی همبستگی دفاعی هندوستان- ایران- مصر را مورد توجه و پیگیری قرار دهند. مصر و ایران میتوانند در صنعت، جهانگردی و بازرگانی همکاری کنند و منابع خود را برای پژوهش مشترک در رشته های مورد علاقه خود، مانند تکنولوژی های پزشگی، هسته ای و فضایی، یکپارچه نمایند.”
و از مسئولان جمهوری اسلامی خواستم که نام آدمکش ها را از خیابانهای ما بردارند. این نشد، و ما اکنون در جایی قرار گرفته ایم که رییس جمهور آنها مانند یک کشور فرودست به ما تحکم می کند و حقوق قانونی و تاریخی ما را برای جلب پشتیبانی دولتهای کوچک و ثروتمند “عرب” انکار می نماید. یک رییس جمهور راستین مردم مصر هرگز چنین موضعی در برابر ایران نمی گرفت.
انکار مالکیت و اشغال شده خواندن سه جزیره ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسو، نه تنها نادیده گرفتن پیشینه و اسناد تاریخی است، بلکه نشانگر آن است که آقای مرسی قصد دارد آن کشور تاریخی وآن ملت با فرهنگ را با دروغ و فریب اداره کند. محمد مرسی در طی این چند ماه که مردم مصر از ترس بازگشت دیکتاتوری حسنی مبارک و در فقدان یک نامزد مردم پسند، قولهای او را باور کردند و با رای دادن به او حزب افراطی اخوان المسلمین را بر کشورشان حاکم کردند، نه تنها هیچ کار مثبتی در راه آزادی و رفاه و پیشرفت ملت مصر انجام نداده، بلکه تمام کوشش او برای از هم پاشاندن ارتش مصر و قوه قضائیه مستقل و کارآمد مصر بوده تا یک دیکتاتوری مذهبی را در کشور برقرار نماید. من برای آینده ملت مصر نگران هستم و امیدوارم که آنها با قدرت و پشتکاری که در طول انقلاب خود علیه حسنی مبارک نشان دادند، بار دیگر به میدان آیند و این مرد را نیز سرنگون نمایند. مصر با امکانات بالقوه ای که دارد و با فرهنگ کهنی که مردم از آن برخوردارند سزاوار دولتی مردمسالار و متعهد به پیشرفت و سربلندی مصر هستند. تا آقای مرسی و حزب ایشان بر سر کار باشد، ما نخواهیم توانست با آنها “روابط قوی” داشته باشیم، و این به زیان هر دو کشور است.
پرسش: در هفته گذشته مردم قاهره در مخالفت با حکم حکومتی آقای مرسی در برکناری رییس دیوان عالی کشور و قانون اساسی جدید روند جدیدی را به سوی یک دیکتاتوری اسلامی در مصر نشان می دهد. ایا شما با این برداشت موافقید؟
کورش زعیم: ما فراموش نکرده ایم که شعار انتخاباتی آقای مرسی این بود که: “قران قانون اساسی ماست، پیامبر رهبر ماست، جهاد راه ماستو مرگ به نام خدا هدف ما”. ولی شناخت بیشتر محمد مرسی ما را قانع می سازد که این فقط یک شعار تزریق شده بوده است. مرسی در قاهره لیسانس مهندسی و در دانشگاه بسیار معتبر کالیفرنیای جنوبی دکترای مهندسی گرفت؛ سپس در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا استادیار شد. وقتی در سال 1985 به مصر بازگشت، او را به استادی و ریاست دانشکده مهندسی دانشگاه الزقازیق برگزیدند که تا 2010 ادامه داشت. در سالهای 5-2000 هم نماینده مجلس بود. از جمله سخنان مرسی یکی این بود که: “جهان تک فرهنگی نیست، ما باید بتوانیم در کنار هم زندگی کنیم بی اینکه بخواهیم بر هم چیره شویم.” دیگر اینکه “مصر یک دولت مذهبی نیست و یک دولت نظامی هم نخواهد بود.”
من باور دارم که این اندیشه های شخصی اوست، ولی محمد مرسی شخصیت قدرتمندی ندارد و زیر نفوذ شدید گروههای محافظه کار مذهبی و مرکزیت اخوان المسلمین است. هر چند اخوان المسلمین در چندین سال اخیر با فرستادن شمار زیادی از اعضای خود به مجلس به عنوان نامزدهای مستقل، چهره ای سیاسی و مسالمت جو از خود نشان داده است، ولی تاریخ ثابت کرده که گروههای مذهبی وقتی به قدرت می رسند به سرشت راستین خود که دیکتاتوری و خشونت است باز می گردند. تظاهر به مسالمت جویی محمد مرسی هم اکنون میان او و سلفی ها را که یک چارک از کرسیهای مجلس مصر را اشغال کرده اند شکراب کرده است.
در طی چهار ماهی که از ریاست جمهوری مرسی می گذرد، ما نشانه ای از یک رییس جمهور قدرتمند ندیده ایم. او در برابر بحران ها ناتوان و همیشه زیرآبی رفته است. برای مثال، هنگام حمله تندروان به سفارت امریکا در لیبی که به کشته شدن سفیر امریکا انجامید، محمد مرسی ناگهان ناپدید شد تا مجبور نباشد اعلام موضع کند. در صورتیکه می دانیم در همان زمان چهار نفر مصری را که از دیوار سفارت بالا رفته بودند بازداشت کرده بود. ولی در مورد فیلم ضداسلامی که در امریکا تولید شده بود، فوری آفتابی شد و آن را محکوم کرد. در هر هال، هنوز مردم مصر موضع راستین رییس جمهورشان را نمی دانند. آیا این یک فریب است تا زمینه های دیکتاتوری اخوان المسلمین را فراهم نماید، یا یک سیاستبازی است تا موقعیت شخصی خود را زیرسازی کرده از نفوذ شدید و دستورهای حزب رها شود؟ او یک سیاستمدار حرفه ای نیست و باید دید در آینده بسیار نزدیک از چنته اش چه خارج می شود.