ما عده ای از جوانان , فعالان مدنی و سیاسی کرد ایرانی خود را متعلق به یک ملت میدانیم و آن هم ملت بزرگ ایران است که کردها هم از تار و هم از پود آن هستند. ما کرد ایرانی و یا ایرانی کرد زبانی هستیم که کرد بودن و ایرانی بودن مایه افتخار و مباهات ماست،هرجای دنیا هم که کرد باشد روزگاری ایرانی بوده که حتی امروز نیز میتوان اشتراک و نزدیکی آنانرا را با ایران به سادگی دید و دریافت و آرزوی ما تنها بعنوان یک خواست درونی برگشت و الحاق خودخواسته آنان به دامان میهن است . کرد بودن بدون ایرانی بودن همانند گیاه بی ریشه، یا پرنده بی بال خواهد بود که ما نتوانیم خواست.ما نسل امروز خود می دانیم که شایستگی یک زندگی بهتر را داریم و برای آزادی و رفاه خود و عزت ایرانمان که باید فارغ از تبعیض بر هر قوم و قبیله و زبان باشد ، تلاش می کنیم تا ایرانی آباد و آزاد و دموکرات را با دیگر ایرانیان و برای تمامی ایرانیان بنا کنیم . ما اما وکیل و وصی تجزیه طلب مسلح نمی خواهیم.آنهایی را هم که بدلیل نزاع های سیاسی شان با حکومت مرکزی، تاریخ معاصر ایران و کردستان را به نفع خود تغییر میدهند و در بسیاری موارد از احساسات مردم شریف کرد ایران نسبت به تبعیضهای اسفبار حال و گذشته کردهای ترکیه و عراق و سوریه استفاده نادرست می کنند و اوضاع و تبعیضهای کردهای آن مناطق را نسبت به ایران با یک ترازو میسنجند ، به مباحثه روشنگرانه می طلبیم .
ماتاریخ کردها را در چهار کشور ایران عراق ترکیه و سوریه مشابه نمیدانیم.اوضاع و تاریخ چهار پارچه با هم متفاوت است و بنا بر این باید روش تعامل متفاوت باشد. ما جوانان رشیدی را که در کنار سران احزابی قرار گرفته اند که تا دیروز به خاطر مصالح خود کشتار شیمیایی حلبچه ها و زنان و کودکان زنده بگور شده انفال های صدام را انکار میکردند به بیداری و تفکر می طلبیم.
در دنیای متمدن امروز و با شرایط کنونی دیگر جای آن نمانده که کسی یا گروهی به اسم دموکراسی و آزادی طلبی اولین شاخصه آن را زیر پا گذارده و خود را بدون هیچ دلیل و هیچ انتخابی نماینده مردم چند ملیونی کرد با انواع و اقسام تفکرات و خواسته ها معرفی نماید که بی شک این خود نقض اولین و اساسی ترین اصول دموکراسی و آزادی بوده و هست . ما همچنین برخلاف گروههای مسلح تجزیه طلب،اوضاع نامطلوب کنونی ایران را دلیلی برای توجیه لشکرکشی بیگانگان نمی بینیم. وطن برای ما یعنی وجب به وجب خاک ایران که تانکهای آمریکایی و …در آن جایی ندارند. ما معتقدیم که دشمن کرد ,فارس نیست, ایران نیست، دشمن کرد کردهای خیانت کار و خود فروخته ای هستند که برای منافع و مصالح شخصی به عوام فریبی می پردازند و زندگی مردم کرد را بازیچه عقده های سیاسی و تعصبات قومی و اختلالات شخصی،اجتماعی – فکری- روانی خود کرده اند. آری دوستان اکنون در زمانه ای حساس قرار داریم که هر کسی مدعی کردایتی و سردمداری بخشی از جامعه کرد است، به راستی اگر این جریان ها ، احزاب ، اشخاص و…. که به هربهانه ای در جامعه کُردی شناخته شده و “نماینده ملت کرد” بودن را به خود نسبت میدهند آنهم بدون اینکه مقدار مقبولیت خود را دانسته باشند ,در بوته نقد و چالش قرار نگیرند چه راهی برای شناخت میزان حقانیت و درستی اندیشه های آنها وجود دارد؟ وجه اشتراک همه این مرتجعین قومی قبیله ای این است که هیچ منتقد روشن فکر و نویسنده متعهدی و حتی محقق یا تاریخ نگاری مستقل در جامعه کُردی یافت نمی شود که لقب ناملموس جاش (مزدور) را از طرف آنها به جان و دل نخریده باشد! زیرا ساده ترین حربه و توجیه در برابر منتقد، همین واژه است! زمانی که توان مقابله و پاسخی در خور ، به لحاظ فکری با یک فرد، جریان، فکر، تحلیل یا اندیشه منتقد را ندارند، با برچسب اتهام ” جاش ” طرف مقابل را تا حدود زیادی نزد افراد جامعه ، تخریب و خلع سلاح می نمایند! ما نه اسلحه به طرف کسی نشانه گرفته ایم ونه جاسوس و مزد بگیر کسی هستیم , بلکه هدف ما تنها روشنگری و اشتراک تجارب و معلومات است. در واقع میبایست مردم کرد تعریف جدیدی از جاش ارائه دهند ، چراکه تنها اختلاف عقیده و انتقاد کردن از کسی یا گروهی و حزبی مزدور بودن و جاش بودن نیست بلکه بایست دید چه کسی مزدبگیر دیگران است تا بتوان این واژه را به آن اتلاق کرد . ایا کسانی را که به پای ارتش ناتو می افتند و هر روزه از اسرائیل و آمریکا و دیگر همپیمانان غربی آنها درخواست حمله نظامی و تحریم بیش از پیش ونیز برقراری منطقه پرواز ممنوع میکنند و باز همانانی که سالیان سال است از کمکهای بی دریغ این دشمنان دیرین کرد و ایرانی و تمام مردم خاورمیانه , برای اداره گروههای خود بهرمندند در این تعریف می گنجند یا اشخاصی مستقل و منتقد و بی مزد وحتی بی طرفدار که منافع شخصی خویش را فدای روشنگری و حقانیت میکنند؟ و باز آن کسانی که از تحریم های اقتصادی و وضع اسفبار کنونی مردم دلشان از خوشی ریسه می رود و دعا میکنند که ای کاش وضع مردم بدتر میشد تا شاید عصیانی رخ می داد و آبی گل الود می شد تا احیانا ماهی از آن گرفته شود و عقده های سیاسی آنها تسکین یابد را چه بنامیم؟ بله دوستان ، کردها تاریخشان را نوشته اند و دیگر محال است این نسل خطای گذشتگان را تکرار کند تا بی نصیب از همه چیز در حاشیه بماند! پس به امید ایرانی آزاد، سرفراز و مستقل، به امید رهایی ازمتحجران داخلی چه قومی چه مذهبی ، ونیز مقابله با استعمار گران و زورگویان خارجی،و همچنین آرزوی دنیایی بهتر برای سایرهمسایگان و مردم جهان.
پاینده ایران با تمام اقوام و اقلیتهای مذهبی