marandi 01

نامه سرگشاده به محمد مرندی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

marandi 01

marandi 01نامه ای از ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

و اما بعد. جناب آقای سید محمد مرندی، آنچه مرا به نوشتن این مختصر وامی­دارد نه نگرانی برای رستگاری شما و امثال شما، بلکه صرفا از سر تکلیف و من باب نهی از منکراتی است که شما در طی این چند سال به­ نام ملت ایران در گفتار و کردارتان مرتکب شده­اید، و البته همواره هم خود را به هزار شعبده و نیرنگ، با آب زمزم تطهیر، و به­واسطۀ چند صباحی حضور در جبهه­های جنگ هشت ساله با عراق، به خود حق همه گونه تحریف و دروغ­ پردازی بی­شرمانه را عطا فرموده­اید. و دیگر آنکه آنچه میان شخص من و شخص شما رفته را نیز به روزی وانهاده­ ام که در آمدنش ذره ­ای تردید ندارم.

خوب به خاطر دارم زمانی در پاسخ به یکی از تحلیل­های سیاسی که برایتان فرستاده بودم عنوان کردید کشور ما بزرگ­ترین دمکراسی خاورمیانه است. چند سال از آن زمان می­گذرد و بازداشت دکتر قاسم شعله­سعدی، ابو­الفضل قدیانی، نسرین ستوده، نرگس محمدی و البته مرگ کاملا طبیعی هدی صابر و هاله سحابی، همه و همه موید راستی این گفتۀ شما هستند. البته اربابان دنیوی نیز این خوش­خدمتی­های رسانه­ای را بی­پاداش نگذاشته و شما را در رأس امپراطوری عریض و طویلی به مبارزه با فرهنگ کهن این سرزمین و مسخ اذهان جوانان گماشته اند. البته هم آنان و هم شخص شما غافل از آنید که حتی انجام چنین کاری نیز مستلزم برخورداری از دانشی است که به گواهی من و بسیاری دیگر از دانشجویان، شما از آن بی­بهره­اید، و صرفا به­واسطۀ همین شارلاتانیسم رسانه­ای است که با عنوان پرطمطراق «استادی دانشگاه» ظاهرا زاویه­نشین خلوت علم گشته­اید؛ اما در واقع ضمن تسویه حساب­های جاهلانه با مخالفان فکریتان مذبوحانه می­کوشید آنچه را به­راستی یا از سر مصالح و منافع دنیوی، حقیقت می­انگارید در میان دانشجویان اشاعه دهید. ترجمۀ معیوب و مغشوش شما از کتاب «روشنفکران و توده­ها» گواه روشنی بر این مدعا است که در این مختصر مجال پرداختن به آن نیست.

اما بارها خوانده و شنیده­ام که دروغ­های خود را با عبارت شیوای «بسیاری از ایرانیان معتقدند» به­خورد رسانه­های خارجی می­دهید. به­راستی ملتی که رئیس جمهور برگزیده­ای همچون مریم رجوی داشته باشد حیف است از برکات سخنگوی بلیغی همچون شما بی­بهره بماند. شما را به خدا با استناد به کدام نظرسنجی یا پژوهش مستدل و مستقل دیدگاههای خود را نمایندۀ دیدگاههای مردم ایران می­دانید؟ با کدام سند متقن از قول پدر یکی از قربانیان رسوایی کهریزک عنوان کردید که خانواده­ها از روند رسیدگی قضایی به این پرونده رضایت کامل دارند؟ اگر چنین بود پس چرا قصاص فرد محکوم در این دادگاه توسط خانواده­ها مردود شناخته شد؟ چرا هنوز خانواده­ها و مجلسی که گویا از قضا در ته همۀ امور است همچنان در کار آقای مرتضوی حیرانند؟ به ­راستی آیا این که شما را در پرس تی وی در برابر یک فرد کاملا موافق با دیدگاه هایتان بنشانند و شما هم به پیروی از سخنان مجری یکدیگر را تأیید کرده تحلیل­های سخیف از رخدادهای منطقه ارائه دهید نامش دمکراسی است؟ آیا از دسترس عامۀ مردم خارج کردن رسانه­هایی که همچون شما غرق در کار مدح و ثنای اربابان صاحب قدرت نیستند همان دمکراسی است؟ کاش به سخن می­آمدید و به نور گفتارتان ما را از گمراهی به ­در می­آوردید!

اجازه بفرمایید سری هم به سوریه بزنیم: یعنی همان جایی که میلیون­ها تروریست مسلح در کار بر­اندازی دولت کریمۀ اسد هستند. شما را چه شده است که برای آنچه کشته شدن چند بسیجی در جریان فتنۀ ۸۸ عنوان می­کنید یقه می­درانید اما جان چندین هزار نفر از مردم بی­دفاع سوریه برایتان آن اندازه ارزش ندارد که برای دفاع از آنان به استودیوی الجزیره قدم رنجه فرمایید؟ آیا جز این است که مطامع دنیا و ترس از ناخرسندی اربابان صاحب زر و زور زبانتان را از گفتن حقیقت الکن ساخته است؟ آیا جز این است که در خاموشی نیز به­مانند گفتار چشم به دهان از خود بهتران دوخته­اید؟ مگر نه این است که قرآن کریم ما را و شما را به گفتن حق در هر زمان و مکان امر فرموده است؟ آیا شبهه­ ای در این فرمان هست یا نعوذبالله آیین محمد را هم به­مانند حقیقت نردبانی برای صعود در مدارج دنیوی قرار داده­اید؟ اگر شق نخست صحیح است، تفسیر کنید تا ما نیز بدانیم، و اگر شق دوم صحیح است، پس عبرت گیرید از حال آن کس که به سزای همین جرم دست خدای محمد از آستین چاکران جاهل به درآمد و به مقوایش بدل ساخت.

جناب آقای مرندی، چنانکه پیشتر نیز برایتان نوشتم، هرگز به این گمان باطل فریفته نشوید که صاحبان حقی که به­ واسطۀ ناآشنایی با زبان فرنگی از کار و کردار شما بی ­خبرند در فردای رستاخیز گریبان شما را نخواهند گرفت. هرگز گمان نکنید که با حلالیت طلبیدن­های تصنعی پیش از عزیمت سالانه به خانۀ کعبه خالق را نیز فریب توانید داد. جناب آقای مرندی، مصایب این ملت رنجدیده گذشتنی است. دروغ­پردازی­ها و عقده­گشایی­های کودکانۀ شما با مخالفان فکریتان گذشتنی است. شوکت و صولت این نودولتان نیز که حتی سحر سخن شما هم نتوانسته آوای کر کنندۀ کوس رسوایی شان را خفه کند، خواه باور کنید یا نکنید گذشتنی است. آنچه باقی است قضاوت تاریخ در بارۀ ما و تنهایی هر کدام از ما در دادگاه عدل پروردگاری است که ذره ای از حق بنده بر بنده نخواهد گذشت.

والسلام علی من اتبع الهدی

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.