آقای محمد مصطفایی طی مقاله تقریباً بلندی تحت عنوان «توضیحاتی درخصوص شکایت علیه رهبر جمهوری اسلامی و رسالتهای رضا پهلوی» از دخالتهای غیر مسوولانه و عدم تحمل وی توسط اطرافیان و مشاورین آقای رضا پهلوی که وی ازآنهابعنوان افرادی با نظرات سطحی و غیر معمول و غیر منطقی یاد میکندا پرده برمیدارد. محمد مصطفایی از عدم ارتباط سیاسی خود با رضا پهلوی سخن میگوید اما با توجه به ارتباط تنگاتنگ چندماهه وی با رضا پهلوی درواقع سعی مینماید بدون رودرویی با شخص رضا پهلوی به این ارتباط پایان دهد.
محمد مصطفایی در همان ابتدا به گونه ای آغاز میکند که گویا از ورود به این جمع و شرکتاش در موضوع شکایت از خامنهای توسط آقای رضا پهلوی پشیمان است، اما در ادامه به گونهی متفاوت در مورد خود آقای رضا پهلوی سخن میگوید.
مهمترین بخش نوشته محمد مصطفایی مربوط به سعی و تلاش وی برای خروج از تیم شکایت و مشاورین رضا پهلوی میباشد و در همان ابتدا عنوان میکند: «علاقهای به بازیهای بیهوده سیاسی که انتهایش یاس و ناامیدی باشد، ندارم و سعی میکنم در همان حوزه فعالیت خود، تلاش کنم و به امور حقوقی بپردازم هر چند امور حقوقی پیش رو و به خصوص موضوعات حقوقی بشری که بر آنها متمرکز هستم تافته جدای از سیاست نیستند.»
در واقع محمد مصطفایی تمام حرف خود را در همان چند سطر مقدمه ابتدای مقاله اش میزند و در ادامه دلیل آنچه که وی از آن به عنوان بازی بیهوده سیاسی یاد میکند را سؤ استفاده تبلیغاتی مشاورین و اطرافیان رضا پهلوی از طرح شکایت رضا پهلوی علیه خامنه عنوان میکند.
در این مقاله محمد مصطفایی ضمن انتقاد شدید از اطرافیان رضا پهلوی در مورد خود رضا پهلوی متفاوت سخن میگوید و وی را دارای قابلیت عنوان میکند اما به واسطه رفتار و نگرش مشاورین ایشان، خطر بت شدن رضا پهلوی را مطرح مینمایند.
آنچه که از این نوشته محمد مصطفایی بر میاید یک پشیمانی درونی از پیوستن به چنین جمعی که در آن هیچ انتقادی تحمل نمیشود و مشاوریناش سطحینگر و غیرمنطقی هستند میباشد.
اما آیا دلیل تلاش محمد مصطفایی برای انکار ارتباط سیاسی اش با رضا پهلوی و یا در واقع قطع ارتباطاش با ایشان و اطرافیانش در نوع بر خورد مشاورین رضا پهلوی با وی بوده است یا اینکه محمد مصطفایی احساس کرده است که بازی خورده و به نام یک موضوع حقوق بشری که در تخصص وی میباشد در پروژهای تبلیغاتی مورد سؤ استفاده قرار گرفته است؟
در اینجا به عنوان کسی که قبلا در حمایت از آقای رضا پهلوی پیرامون شکایت از علی خامنه ای مقاله ای تحت عنوان” رضا پهلوی تنها نیست ” نوشتهام لذا اینجانب نیز احساسی نظیر احساس آقای محمد مصطفایی پیدا کردهام ،شاید ما بازی خورده ایم؟!هدف ما حمایت از محکومیت علی خامنه ای بود نه تبلیغ دیگران.
البته در نوشته محمد مصطفایی اعتراض وی به تبلیغاتی شدن این قضیه واضح است اما آیا اینکه این پروژه از ابتدا تبلیغی بوده و یا اینکه موضوعی حقوق بشری بوده است که توسط اطرافیان و مشاورین رضا پهلوی تبدیل به اهرم تبلیغاتی گردیده؟ سوالی هست که این روزها بیشتر مطرح میشود و عدم پاسخگویی به این سوال میتواند موجب سلب اعتماد افکار عمومی از رضا پهلوی و کارهای وی در آینده شود مضاف بر اینکه نوشته محمد مصطفایی به این روند سرعت خواهد بخشید چرا که وی بعنوان یکی از افراد تاثیر گذار و مهم در یکی از پروژههای آقای رضا پهلوی ،لب به سخن وشکوه گشوده و اعتراض خود را نشان داده است.
اگر پروژه شکایت از خامنهای یک پروژه حقوق بشری بوده که بعدا تغییر ماهیت داده است باید دلیل و افراد دخیل در این جریان روشن شوند چرا که با شعور افکار عمومی بازی شده، به این شکل که با پیشنهاد یک فرض درست، نتیجهای نادرست پیگیری شده است.
اما اگر موضوع از همان ابتدا تبلیغی بوده است اینجا شرایط دشوارتر از قبل میشود یعنی اینکه از همان ابتدا هدف فقط تبلیغ رضا پهلوی بوده است نه محکوم کردن علی خامنهای!
که باز هم سعی در فریب افکار عمومی شده و این بار از همان ابتدا هدف، فریب افکار عمومی بوده که نمیتواند بدون اطلاع آقای رضا پهلوی بوده باشد.
شاید با فرض حالت نخست و اینکه مشاورین ایشان سبب شدهاند یک پروژه حقوق بشری تبدیل به پروژهای تبلیغاتی شود، آقای رضا پهلوی بی قصیر قلمداد شوند اما در هرصورت باز نگری در تیم مشاورین رضا پهلوی از سوی ایشان ضروری به نظر میآید.
اما با فرض دوم و اینکه این طرح از ابتدا تبلیغی بوده آنگاه شرایط برای آقای رضا پهلوی به غایت دشوارتر خواهد شد.