رضا طالبی
در روزهای اخیر پژوهشهایی مبنی بر اصالت آریایی و یا مباحثی ژئنتیکی بر راستای تعلق نژادی ارامنه و حاکمیت نژادی کهن بر مناطق استیلایی خود بوجود آمده است.ادعای ارامنه بر مناطق آذربایجان و شرق ترکیه بالواقع خیال سازی ارمنستان بزرگ نه تنها وجاهت قانونی ندارد بلکه همانطور که آنها ترکان را مهاجر میدانند و از مهاجرت ۱۵۰۰۰ ساله ترکان از آسیای مرکزی به آناطولی و آذربایجان به علت سرما و خشکسالی شدید آسیای مرکزی خبر ندارند.لذا در این مبحث بصورت بسیار خلاصه وار مساله ارامنه را بصورت ائتنیکی ونطریات حول و حوش آن بررسی مینماییم.بعضا باتاکیدات شبهه انگیز به نظریات هرودوت و آرنولد تویین بی میشود این نکته را موکد کرد که هنوز که هنوز است مساله ارامنه مجهول مانده است بعضا به گونه ای پیش رفته است که ارامنه را یهودیان مسیحی شده نامیده اند که جای تامل و بررسی دارد.
«اصل نسب ارامنه از اوان تا به امروز مجهول مانده است. ارامنه جمعیتی هستند که از قرون سوم و پنجم میلادی به این ور در ایران ,سوریه و غرب ترکیه ساکن بودند.» اکثر تاریخ گفته شده راجع به آنان بر اساس افسانه هاست.قفقاز شناس شهیر فرانسوی ای.شوپن مینویسد که:«خیلی دشوار است توضیح دهم که چرا ارامنه شناسان سعی دارند وطن هایکها وهایگستان را با نامها وملتهای دیگر پیوند دهند.بسیار واضح است که ارامنه یافسی که از شمال مهاجرت کردند هیچ تناسخی با هایکهای سامی که از جنوب آمده اند ندارند.»
مورخ ارمنی کاراکاشیان میگوید:«در مورد گذشته ارامنه یک تاریخ مشخص وجود ندارد»و مناطقی که مورد ادعای آنان میباشد هیچگاه بطور کامل در تملک آنان نبوده است.طبق گفته مورخ ارمنی کاپانچیان:«اولین موطن ارامنه هایاسا بوده است”هایاسا امروزه سرزمینی مابین فرات و ارس را شامل میشود و درازای آن از شرق به غرب ۱۵۰ الی ۱۷۰ کیلومتر است.»
تنها هرودوت واودوکس معتقد بر ورود ارامنه از مناطق دیگری به هایاسا میباشند.دیاکونف مینویسد«مبرهن است که ارامنه از جایی دیگر وارد آسیای صغیر شده اند و در قرون ۵و۶ میلادی ارامنه وارد جلگه فرات شده اند.
ارامنه هیچگاه اکثریت مناطق مسکونی خود را تشکیل نمیدادند و ارمنستان آسیای صغیر که ارامنه سرزمین مادری خود میدانند هیچگاه اکثریت ارمنی نداشته است.حتی همانطور که دیاکونف مینویسد هایکها هیچ وقت خودرا ارمنی ننامیدند»حتی بعضی از مورخین مانند شوپن و ممدلی بر «التفاقی بودن ارامنه یعنی ترکیبی از نژاد های های و یهودی و پارسی-آرییایی میدانند.» دانشمند شهیر ارمنی« مانک آبقیان نیز حتی نمیتواند به نژاد درست ارامنه اشاره کند.» هیچ یک از مورخین مانند شوپن .آبقیان.دیاکونف.ولیچکوف به صراحت نژاد اولیه ارامنه را مشخص نمیکنند حتی ولیچکو
اژ نژاد و نام زوک استفاده میکند.در رابطه با این موضوع میتوان به مسائل زیر پرداخت:که مورخین ارمنی بر آن صحه میگذارند:
الف-ارامنه در زمان حضرت نوح (ع):«طبق این نظریه ارامنه از نسل هایک نوه نوح نبی میباشند و پس از فرود کشتی نوح بر کوه آغری یا جودی ویا (آرارات مجهول) سرزمین مادری ارامنه شرق ترکیه گردیده است و هایک ۴۰۰ سال زندگی کرده و سرزمین خود را تا نزدیکی بابل گسترانده است».این منطبق بر افسانه هاست و زیاد نمی توان برآن پایبند بود.مورخ آگوسته کاریر این نظر را رد و آن را بی اساس میخواند
ب-نظریه مبنی بر نسل ارامنه از اوارتو ها:
یکی از اقوام قدیمی که در آذربایجان و شرق ترکیه کنونی ساکن بوده است اورارتو بوده که در ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد تا ۶ الی ۷ صد سال قبل از میلاد میزیسته اند که سپس با هجوم مادها و اسکیتها نابود شده اند.ودر سرزمینی میزیستند که محل مجادله مادها ولیدیها بوده که سرانجام مادها غالب میشوند.در این اثر اصلا سخنی از ارامنه نیست و حتی شباهتی بین زبان آنها نیز دیده نمیشود.مورخ ارمنی کاپاچیان میگوید که حتی ارامنه اورارتورها را ارمنیزه کرده اند یعنی با غلبه بر اورارتو ها خودر ابر آنان تحمیل کرده اند نه اینکه ارامنه از اورارتوها هستند.آتام اوغلان ممدلی در کتاب خود بنام تاریخ واقعی ارامنه مینویسد که:”ارامنه حتی تا دورانی اسامی اصیل هوری مانند(آراخی.خالدیتا.آرامیس و آرامانیاک )را حمل میکردند. نفوذ ارامنه در مناطق اوراتو نشین و هوری رفته رفته باعث آسیمیله شدن آنان شد و قوم ارمنی امروزه رفته رفته داشت شکل میگرفت. همانطور که لنورمان توتارلی مینویسد زبان اورارتویی اصلا هیچ شباهتی به زبان ارامنه ندارد. زبان اوراتویی یک زبان آسیایی و اورال-آلتایی است و شباهت بسیار زیادی حتی بین فرهنگ اوراتویی و آلتایی میباشد.تلفیقی بودن زبان ارامنه امروزه نیز بسیار مشخص است بطوریکه محقق ارمنی آوتسیان مینویسد:«نامهای خانوادگی ارامنه تنها ۲۶.۳ درصدشان اسامی اصیل ارمنی بقیه ۱۹۴ تا فارسی ۱۱۳ تا ترکی ۱۱۱ تا عربی ۶۰ تا یونانی ۵۴ تا یهودی ۴۴ تا از سایر زبانهاست.» حتی آنان زبان خودرا به دو زبان جدید و قدیم تقسیم میکنند که زبان قدیم آنان بیشتر شبیه زبان تاتاریست تا ارمنی!حتی دانشمند شهیر ارمنی دکتر آغاسی یسایان مینویسدکه« تا سال ۱۹۱۷ وقتی در محافل بین الملی از ارمنستان صحبت میکردید در نظر همه همان (باصطلاح)ارمنستان ترکیه بود.» در آخرین تحقیقاتی که در منطقه ارض روم (ارضنه الروم ترکیه)صورت گرفته که زبان ارامنه را در زمره زبانهای هینت_اروپایی و جز گروه ساتم به حساب می آورد وبین اوراتوها وارامنه هیچ رابطه ای وجود ندارد.که این موضوع را قبلا در فصل پیش بطور کامل توضیح دادیم.اما باز هم متاسفانه میبینیم افرادی مثل ویل دورانت بدون هیچ سندی ارامنه را از اوراتوها مینامند!
ج-ارامنه اشغالگران تراک-فیریگی هستند که سرزمین اوراتوها را اشغال کردند:طبق نظر اکثر دانشمندان ارمنی ارامنه از نژاد بالکانی کوکنی و تراک-فیریگی هستند و با هجوم ایللیریالیها حدود ۶۰۰ سال قبل از میلاد که به شرق ترکیه و آذربایجان کوچ کرده اند. این فریگی ها همان قومی هستند که منابع آشوری آن ها را موشکیان نام نهادنددر سال
۶۷۷ قبل از میلاد پادشاه آشور .آسارهادون کیمیریان راکه تا حوالی توشپا نفوذ کرده بودند.شکست داد.آنها سپس وارد آناتولی شدند.
.کیمیریان از اراضی شمالی دریای سیاه به جلگه کور-آراز(ارس) حرکت کردند .حتی اکثر مورخین ارمنی بر تعلق ارمنستان کنونی به اسکیتها(سکاهای جدید) اعتراف کرده اند.حتی در ۲۹ مقبره کشف شده در ارمنستان ۱۱ مقبره متعلق به سکاها بوده است.یریمیان مینویسد که« سا کا ها پس از ورود به جلگه آراز-کورا و شکست کیمیریان بسوی آرارات و جلگه دریاچه اورمیه حرکت کردند.»۱۱پس از مدتی ، کیمریان از ادامه ی فتوحات عاجز ماندند ؛ ولی فرمانروایی فریگیان دیگر احیا نشد . بنابراین گروهی از فریگیان- مردمانی که به ارمنیان شهرت یافتند – اینگونه پا به عرصه ی هستی گذاردند و نام ارمنی برای اولین بارتوسط داریوش در کتیبه بیستون در سال ۵۲۱ قبل از میلاد آمده با این مضمون که”ارامنه را شکست دادم” این کتیبه و نظر فرضیات نوح و اوراتو را به خودی خود باطل میکند.
آرنولد تویین بی مورخ ارمنی شناس اعتقاد دارد که« ارامنه همان موشکیان هستند. سپس وی محل سکونت این قوم را به یک مکان اورارتویی « اورمنیو- نی »(که شاید با نام اورمیه و یا اورومچی بی ارتباط نباشد) ربط می دهد ؛ زیرا منوآ ، شاه اورارتویی ، در کتیبه ای از این محل در همسایگی موش نام می برد که آن را فتح و با خاک یکسان کرده است . او همچنین نام ارمنیان را از اریمنا – پدر روسای سوم که از آخرین شاهان اورارتویی بود – می داند.»
در گفتار توین بی دیدگاه های مختلفی بیان شده که هیچ یک از آن ها توسط پژوهش های باستان شناسی و یا تاریخی ثابت نشده است. .
د- نظریه نژاد ارامنه از نژادهای قفقازی:
بنا براین نظر مکان اصلی ارامنه قفقاز جنوبیست.نزدیکی زبان و فرهنگ به این تئوری رنگ وبویی دیگر میبخشد.و حتی داریوش در کتیبه خود که گفت ارامنه را شکست دادم منظور قفقاز بوده است .اما ارامنه با سایر اقوام قفقازکمترین رابطه و قرابتی دارند!
ه-نظریه تورانی بودن ارامنه:
این نظریه هم مبتن بر اینکه ارامنه از نژاد ترک هستند که خیلی بعید بنظر میرسد.
بر طبق این نظریات ارامنه ساکنان مناطق جنوب قفقاز یا شمال غرب و شرق ترکیه نبوده از سال ۵۲۱ قبل از میلاد به انجا مهاجرت کرده اند ودر حالیکه این منطقه برای اقوام گوناگونی بوده وبی انصافیست آن را مطلق به یک قومی به این سرزمین ۱۵۰۰۰ ساله بدانیم!اکثر مورخین ارمنی نیز در مورد منشا ارامنه خود نیز مرددندمثلا:.
در کتاب «ارمنیان» که توسط «مرکز اسناد فرهنگی آسیا» چاپ و نشر شد است در مورد «خاستگاه ارامنه» به صراحت آمده است : «درباره خاستگاه ارمنیان هیچ سندی در دست نیست»و مورخ ارمنی «هراند پاسدرماجیان» در کتاب خود بنام «تاریخ ارمنستان» با اشاره به «روشنتر نبودن سلسله نسب ارامنه» مینویسد:« [ارامنه] را میتوان در عدد ملتهایی بشمار آورد که سلسله نسبش روشنتر نیست. مثلا «موسس خورناسی» از مورخین قرن پنجم میلادی در کتاب خود به نام «تاریخ ارمنستان» که در بین سالهای ۴۸۰- ۴۷۵ به رشته تحریر درآمده است. تاریخ ارامنه را از سقوط برج بابل و پیدایش اختلاف زبانها و مهاجرت ارامنه و نقش «بیگانگان» در تشکیل قومی ارامنه به صراحت مینویسد : «که بعد از سقوط برج بابل و تغییر زبانها فردی بنام «هایک» با «سیصد نفر مردان زورمند و با خوان پروردههای دیگر و بیگانگانی که باو گرویده بود و با تمام خانمان بسرزمین آیراراد که در نواحی شمالی واقع است عزیمت کرد»« این سرزمین در «نواحی جنوبیتر از دریاچه وان واقع شده بود»
«بدین ترتیب مشاهده میشود که اگر «خاستگاه» و «اصل و نسب» ارامنه بر مورخین قرن بیستم ارامنه بعمد روشن نباشد برای مورخین صاحب نام ارامنه مثل «موسس خورناسی(موسی خورنی)» که او را «هرودوت ملت ارمنی نیز نامیدهاند»«روشن است یعنی هم فردی بنام «هایک» را داریم که ارامنه در انتساب به او خود را «هایی» و «سرزمین ارمنستان … (بنام او) بطور عامیانه هایاستان نامیده میشود.» و هم سر و کله «بیگانگانی» را داریم که باو گرویده و در مناطق جنوبیتر دریاچه وان یعنی در کردستان عراق با آنها زندگی میکنند.
پس چنانچه مشاهده میشود ارامنه یعنی ارامنه اولیه یعنی «ارمنیان خالص واقعی» در «شمال عراق» هستند و هیچ ارمنی خالص و واقعی در «جمهوری ارمنستان فعلی» وجود ندارد.مورخ رومی توکتیوس در کتاب(آننالیوم لیبر) مینویسد:«ارامنه جایگاه خویش رادر برابر پارسیان و رومیان تغییر میدهند.وازاین شاخه به آن شاخه میپرند.!»
بر طبق منابع تاریخی ارامنه نیز همانند اسکیتها و سکاها و هوریها از مناطق خارجی وارد این سرزمینها شده اند که در فصل پیش تاریخ تمام این اقوام ونسب آنان را بطور مفصل توضیح دادیم.نمیخواهم به خرافات موسس خورنسی که ارامنه را از نسل هایگ پهلوان خوش اندام زیبا که علیه خدای بابل(بئل) قیام میکند اشاره کنم زیرا تماما افسانه و نزدیک به هزلیات است.«ارامنه جز دو دولت کوچک در طول تاریخ دولت دیگری ایجاد نکرده اند و دولتهای ما بعدی انان نیز دول وابسته به قدرتهای بزرگی مثل روم ویا سلجوقیان و عباسیان بوده است.» «ارامنه یکی از بهترین دوران زندگی خودرا در ایران بویژه عثمانی گذرانده اند بطوریکه در عثمانی فرمانده سپاه و نماینده مجلس نیز شده اند.» حتی عثمانیها آنقدر به آنان اطمینان داشتند و به انان بها دادند که لقب “طبای صادقه” را نیز به آنان اهدا کرد.آنان همیشه مهاجر بودند ودر یکجا ساکن نمیشدند.در آن زمانها دول اروپایی و مسیحی جهت تصرف ممالک اسلامی بویژه مناطق در دست صفویان و عثمانیان دو دولت بزرگ ترک در تکاپو بودند.و دست یاری خود را فی الواقعه به سوی هم کیشان مسیحی خود دراز کردند.
بخشی که اکنون نیزارمنستان نامیده میشود و پایتخت آن ایروان است روزگاری در دست اقوام التصاقی زبان ترک اورارتو بوده است. مرحوم استادصمد سرداری نیا در کتاب ایروان یک ایالت مسلمان نشین کاملا دلایل خودرا در مورد مسلمان نشین بودن آن توضیح میدهد..مردم آن به یک زبان غیر هندو اروپایی صحبت می کردند که دانشمندان امروزه آن را کشف کردند آنان خودرا به اوارتوها نسبت میدهند .اورارتورها به خدای واحد اعتقاد داشتند که آن را خلدی مینامیدنداز همین جاست که اورارتو ها را خلدیان می نامند. و قبلا دلایل عدم تناسب آنها با ارامنه را توضیح دادیم. در قرن هفتم وهشتم مردمی به اورارتو ها حمله و آنهارا سر نگون کردند.لیکیشویلی مورخ گرجی با تصدیق وجود اقوام ترک در ارمنستان کنون ایروان(روان) و سوان مینویسدکه:شاهد این ماجرا نام ترکی دریاچه گویچه است که امروزه نیز در منابع ارمنی به همان نام ترکی نوشته میشود.لازم بذکر است تا قبل تشکیل ارمنستان بسیاری از شهرها و روستا ها نام ترکی داشتند که بعد از ورود ارامنه تغییر نام داده شده اند اما بعضی هنوز این نام را یدک میکشند مانند شهر:الله وردی!(البته هنوز این واژه ترکی در جملات ارامنه و اهالی قفقاز استفاده میشود به معنای سلامتی )
هرودوت می نویسد:«مردمی که اورارتو را فتح کردند فریگیها بودند که با ارامنه قاطی شدند.»
بر طبق گفته های هرودت مردمانی که اورارتوییان را برانداختند ، از فریگیه آمده بودند و به ارمنیان مشهور شدند . سپس این قبایل هند و اروپایی زبان شان را بر اورارتویی ها تحمیل کردند و از اختلاط این دو قوم ، ارمنی اورارتویی ، ملت جدید ارمنی پدید آمد . وی از یک طرف روایت هرودت را بدون اثبات تصدیق می کند و از طرف دیگر بر طبق اظهار وی چگونه امکان دارد ملتی که از آن هیچ خط و دست نوشته ای به دست نیامده ، زبانش را جایگزین قومی کند که دارای زبان مشخصی بوده و از آن ها کتیبه های زیادی به دست آمده است . به هر حال از نوشته ی نلعبندیان می توان اینگونه نتیجه گرفت که ارمنیان از امتزاج بخشی از فریگی ها با اقوام بومی به وجود آمده اند
« بر طبق گفته های هرودت مردمانی که اورارتوییان را برانداختند ، از فریگیه آمده بودند و به ارمنیان مشهور شدند . سپس این قبایل هند و اروپایی زبان شان را بر اورارتویی ها تحمیل کردند و از اختلاط این دو قوم ، ارمنی اورارتویی ، ملت جدید ارمنی پدید آمد»
وی از یک طرف روایت هرودت را بدون اثبات تصدیق می کند و از طرف دیگر بر طبق اظهار وی چگونه امکان دارد ملتی که از آن هیچ خط و دست نوشته ای به دست نیامده ، زبانش را جایگزین قومی کند که دارای زبان مشخصی بوده و از آن ها کتیبه های زیادی به دست آمده است . به هر حال از نوشته ی نعلبندیان می توان اینگونه نتیجه گرفت که ارمنیان از امتزاج بخشی از فریگی ها با اقوام بومی به وجود آمده اند .
کاش شخصی را که قبل از هرودوت یعنی ۸۲ سال قبل از هرودوت یعنی ۵۷۲ سال قبل از میلاد٬را نیز دانشمندان ما معرفی میکردند که این شخص که فرماندار نظامی نیز بوده است و فعالیتهای وسیعی در زمینه تاریخ ترک داشته است ولی مغضوب مافیای تاریخی شده است همانطور که مساله ارامنه معطوف مافیای تاریخی شده است.لذا از جناب آقای اشرفیان بناب خواستارم که به جای طرح مسایل مرده کوچ تو در توی آرییاییها به فلات داخلی و سیبری و التصاق ارامنه به این حال نمی دانم نژاد بگویم یا اسم را دوباره بررسی کرده و فقط بر حسب یک فشار و ناملایمت قشری که شناخته شده است از مواضع قبلی خود بر نگردند.
آتام اوغلان ممدلی,تاریخ واقعی ارامنه,ص 9,باکو 2005
болшая медицинская энциклопедия. e19.изд3
کاراکاشیان,استوریا وستاچنوگو ووپروسا,لندن 1905
کاپاچیان,گ,هایاسا,کولوبیت آرمنیا,ص 64,ایروان 1948
دیاکونف.پردویکتوریا… ص 226.چاپ مسکو.متن روسی
تاریخ واقعی ارامنه.آتام اوغلان ممدلی.ص7.چاپ باکو 2006
مانیک آبقیان.ایستوریا آرمینسکوی.1975.مسکو.ص11
CARRIERE, Auguste-; Moise de Khoren et la Généalogie Patriarcale, Paris 1896
آوتسیان.اسامی خانوادگی ارمنی .بزبان ارمنی.ایروان .1987.ص112-114
یساین,آغاسی.مسائل ارمنی و دیپلماسی جهانی .ایروان.1965.بزبان ارمنی.ص 24
ارمیان.سی.تی. ناشستویه کیمیریچر .ای.سکیفسکیخ پلمن ،ایستریکو –فیلو لوگیچسکی ژیرنال،1968.شماره 2ص 93-94
Gurun . Kamurun :” Armenian File” . Ankara . 1982 Int : WWW . mfa . gov . tr / grupe
ارمنیان، سیرارپی درنرسسیانه، ترجمه مسعود رجب نیا
تاریخ ارمنستان، موسس خورناسی (موسی خورنی)، ترجمه و حواشی از گئورکی نعلبندیان استاد دانشگاه دولتی یروان، اداره نشریات دانشگاه یروان، یروان، 1984، ص38).
هراند پاسدرماجیان، ص 136-
تاریخ ارمنستان.ترجمه قاضی.تهران
تاریخ سیاسی و اجتماعی ارامنه، ص 19-18- پاسدرماجیان
آتام اوغلان ممدلی,تاریخ واقعی ارامنه,ص 13,باکو 2005
حسنلی جمیل,نگاهی به روابط روس و ارمنی و ترکیه:در طی 1915 الی 1921,باکو,2002
نوری زاده ، احمد ؛ تاریخ و فرهنگ ارمنستان ، تهران ، نشر چشمه ، چاپ اول ، 1376 ، ص 14
الکساندر هوویان ,ارمنیان ایران ص7,نشر هرمس 1384,تهران