نارین محمدی
آینده نه از آن من است که لگدمال میشوم
نه تو که لگدمال میکنی
نه آن که به تماشا ایستاده است
**
در این سیاره ی پیر
بم بم بم!
طبل جنگ دائم پا میکوبد
دست میزند و فریاد می کشد
آینده ای را که نه از آن من است
نه تو
و نه آنکه به تماشا ایستاده است
**
کلمات خود را به بیراهه زده اند
کسی برای آشتی واژه ها قلم بر نمی دارد
کسی برای خاموشی طبل جنگ گام برنمی دارد
کسی برای تیمار گذشته مرهمی سراغ ندارد
و در این جغرافیای دور
در میان زمزمه هایی غریب
کسی به تماشا ایستاده است مرا که لگدمال میشوم
تو را که لگدمال میکنی
هویتم را که انکار میشود و تاریخم را که سلاخی
**
آینده از آن ما نیست
از آن این واژه ها که شلیک میکنند
که قتل عام میکنند
که انکار میکنند
هم نیست
آینده!
از آن من است
از آن توست
و آنکه به تماشا ایستاده است
آنگاه که با هم و برای هم
فکری برای رهایی واژه هایی که در کاسه سرمان به اعدام محکوم کرده ایم، کنیم.
24 می 2012
نانت