shokooh mirzadegi 02

مادرانی که بهشت را از زیر پای خود برداشته‌اند

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

shokooh mirzadegi 02

shokooh mirzadegi 02شکوه میرزادگی

در سرزمین ما، حکومت و قوانین موجود به زن یا مادر همان‌گونه نگاه می‌کند که در قرون وسطا. هنوز زن بنده‌ای است که خدای کوچک‌اش مرد است و “مادری” نیز حکم همان “تولید مثل” را دارد؛ مادری که جز اطاعت و صبوری و رنجی دایمی، اما و البته همراه با وعده‌ی “بهشتی پس از مردن”، چیزی نصیب او نمی‌شود

ارزش زن، آن گونه که از میانه ی قرن بیستم و آغاز سالاری حقوق بشر به آن توجه شد، یعنی درک اهمیت اجتماعی زن و این که نقش طبیعی زنان به عنوان «مادر» نباید سبب تحمیل تبعیض و مانع برابری آن ها با مردان شود، امری بسیار مهم بوده است. در طول تاریخ، و به خصوص پس از پیدایش مذاهب تک خدایی و زمینداری بزرگ، زن، در مقام «مادر»، ماشین تولید مثلی بوده که در هر دوره ای از او به شیوه ای بهره برداری شده است. 

مادر یا سرچشمه ی مستقل تأمین نیروی کار
ریشه های احترام به زن، به عنوان ماشین تولید مثل، از زمانی شروع شد که اقوام متحرک و شکارچی به اقوام ساکن و کشاورز مبدل شدند. ساختارهای پیچیده ی نهاد های اجتماعی، و از جمله مفاهیم حقوق و وظایف نیز از زمانی که انسان ها برای خود خانه و زمین و سرزمینی ثابت بوجود آوردند آغاز به شکل گرفتن کردند. 
در چنین جامعه ی ساکن شده بر سرزمین و محتاج نیروی کار بود که زن به عنوان مادر، و نه انسان، اعتبار ویژه ای به دست آورد. او می توانست کاربرانی بی مزد بوجود آورد که بر روی زمین کار کنند. در آن هنگام نقش پدر در خلق فرزندان شناخته شده نبود و به باروری به عنوان امری مقدس توجه می شد. این زن بود که می توانست به زندگی خانواده و طایفه وسعت و ثروت دهد. و به خاطر همین برتری، یعنی نیروی زاد و ولدی ناشناخته، زنان تا مرحله ی اداره ی قبایل و طوایف، و رسیدن به بالاترین مقام روحانیت پیش رفتند. در همین دوره نیز بود که در برخی از جوامع تعدد شوهر برای زن معمول بود و زنجیر اتصال خانواده به وسیله سلسله زنان صورت می گرفت. (آن گونه که رالف لینتون در کتاب سیر تمدن می گوید این نوع اولویت زن یکی از امور مختص ساکنان اصلی ایران نیز بوده است).

بهشتِ زیر پای مادران در کجاست؟
اما همزمان با قدرت گرفتن مالکین بزرگ و همدستی و همراهی نمایندگان مذاهبی که به سرعت در سراسر جهان بوجود می آمدند و، در عین حال، شناخته شدن نقش مرد در امر باروری، زنان قدرت سیاسی و اجتماعی خود را از دست داده و به پستوی خانه ها کشانده شدند. از آن پس آن ها نه روان زاینده ی جهان، که به ماشین های تولید مثلی تبدیل شدند در دست صاحبان خود، یعنی مردانی که نمایندگان خدایان بر روی زمین به شمار می رفتند. و چنین بود تا اوایل قرن بیستم؛ دورانی سخت بلند که طی آن تقریباً در همه ی جهان (کم و بیش) زن مساوی بود با ضرورت باروری و تولید مثل و، پس، شناخته شدن با عنوان گریزناپذیر «مادر». از دید مذاهب مختلف، چون مذهب اسلام، «بهشت زیر پای مادران بود» اما زنی شایسته ی عضویت در این بهشت بود که بیشتر بزاید، بیشتر فداکار باشد، بیشتر صبر و تحمل رنج ها را داشته باشد و، از همه مهم تر، بیشتر تابع قوانین مذهبی باشد؛ قوانینی که مرد را صاحب و خدای زمینی او و نماینده تام الاختیار خدای آسمانی می دانستند.

استفاده از مادری زن در دنیای مدرن
استفاده از «زن» به عنوان «ماشین تولید مثل» حتی در دوران مدرن نیز مطرح بوده است؛ مثلاً، در دوران هایی که حکومت های فاشیستی ِ جنگ طلب نیاز به سرباز بیشتر برای جنگیدن داشتند؛ همچون دوران هیتلرکه تحسین مقام مادری و تشویق زن ها به زاییدن و زاییدن و زاییدن سخت متداول بود. در این دوران ها حتی معیارهای زیبا بودن زنان شهری به الگوهای مادران روستایی نزدیک می شد؛ یعنی داشتن باسنی بزرگ که مظهر به وجود آوردن فرزاندانی سالم است، و چهره ای ساده و بی آرایش و گیسوانی بافته.
در کشورهایی که گرفتار جنگ شده و با کمبود جمعیت روبرو بوده اند ازدیاد زاد و ولد تشویق می شده است. مثلاً، در فرانسه پس از جنگ جهانی اول تصمیم گرفته شد تا از مادرانی که فرزندان زیادی به دنیا آورده اند قدردانی شود و نشان های افتخار و جوایزی نیز برای آن ها در نظر گرفته شود، که این رسم هنوز هم در کشورهایی از جهان، به خصوص کشورهای اسلامی، در روز مادر برقرار است.
در تاریخ معاصر کشورمان هم شاهد آن بوده ایم که، مثلاً، احمدی نژاد، برای «وسعت دادن به تعداد سربازان اسلام»، بر زاییدن های مکرر برای زنان، و داشتن فرزندان هر چه بیشتر تاکید داشته است. 
اما داشتن یک روز برای زنان مادر، یا روز باروری، از دوران باستان در یونان و ایران و بعدها در روم وجود داشته است. در این کشورها هر ساله مراسم بزرگی برای نیایش و ستایش الهه های باروری اجرا می شد. در یونان برای رئا، مادر زئوس، خدای خدایان، و در ایران برای آناهیتا، خدا زن ایرانی. و در این روز، علاوه بر این که مردمان با هدایایی به معابد الهه های باروری می رفتند، به مادران خود نیز هدیه می دادند.
در انگلستان قرن سیزدهم، هنری سوم، به خواست مردان کلیسا، سومین یکشنبه ماه مارچ را به عنوان Mothering Sunday (یکشنبه ی مادری) اعلام کرد. اما در واقع هدف از برگزاری این روز ایجاد فرصتی برای ستایش کلیسا بود. این سنت پس از رنسانس و برچیده شدن قدرت کلیسا نیز ادامه یافت اما مردمان در آن روز به جای رفتن به کلیسا به دیدن مادران خود می رفتند و برایشان هدیه می بردند و کلیسا دیگر نفشی در این مراسم نداشت. 

پیشنهاد دهنده ی روز مادر به شکل امروزی
پیشنهاد دهنده ی روز مادر، برای تجلیل از مادران، خانم جولیا وارد هاو (Julia Ward Howe) حقوقدان و نویسنده ی آمریکایی بود. او این پیشنهاد را در سال ۱۸۷۲ مطرح کرد. اما تنها در سال ۱۹۱۴ بود که این روز، با پی گیری دختر این خانم و گروهی از زنان آمریکایی به وسیله ی ویلسون رییس جمهور آمریکا به عنوان روز مادر اعلام شد و رسمیت پیدا کرد. در ابتدا روزی که برای این کار انتخاب شد روز هشتم ماه مه بود ولی پس از گسترش این فکر به کشورهای اروپایی و سایر کشورهای جهان قرار شد که دومین یکشنبه ی ماه مه را به این روز اختصاص دهند. اگرچه از آن زمان تا کنون همین روز در بیشتر کشورهای جهان به عنوان روز مادر شناخته شده است اما در برخی از کشورها روزهای دیگری را به روز مادر اختصاص داده اند. مثلاً، در کشورهای اسلامی، با این که بسیاری از مردمان به طور غیر رسمی روزهای بین المللی زن، و مادر را به رسمیت می شناسند و به یکدیگر تبریک می گویند، دولت ها این روز را با روزی مذهبی همزمان می کنند. در ایران پس از انقلاب، دولت روز تولد حضرت فاطمه را، هم به عنوان روز زن و هم به عنوان روز مادر، اعلام کرده و از آن پس با برگزاری روزهای دیگری به عنوان روز زن یا روز مادر به شدت برخورد کرده است.

مادری در نزد زنان امروز
متاسفانه زنان ایران در پی انقلاب اسلامی، و در چارچوب قانون اساسی تبعیض آفرینی که با قوانین حقوق بشر و کنوانسیون های مختلف رفع تبعیض از زنان منافات و گاه ضدیت دارد، نه تنها بیشترین حقوق خود را از دست دادند، بلکه کرامت انسانی آن ها، چه به عنوان زن و چه مادر گرفتار لطمه های شدید شده است. در حال حاضر در سرزمین ما، حکومت و قوانین موجود به زن یا مادر همانگونه نگاه می کند که در قرون وسطا. هنوز زن بنده ای است که خدای کوچک اش مرد است و «مادری» نیز حکم همان «تولید مثل» را دارد؛ مادری که جز اطاعت و صبوری و رنجی دایمی، اما و البته همراه با وعده ی «بهشتی پس از مردن»، چیزی نصیب او نمی شود. و این در زمانه ای است که زنان در کشورهای پیشرفته به عنوان یک انسان مستقل، به زن بودن خود، به زندگی، به عشق، و به باروری و مادری، نه به عنوان امری که اسارت می آورد بلکه به عنوان عواملی طبیعی و اجتماعی نگاه می کنند. زن امروز، بهشت آسمانی را از زیر پای خود، در روزگار مردگی اش، برداشته تا بتواند بی ترس و عاشقانه همه ی پدیده های جهان را تماشا کند، بشناسد و بر زمین زنده ی جهانِ پیش رونده به آسودگی گام بردارد؛ زمینی که به او و مرد به یک اندازه اختیار و آزادی می دهد.

smirzadegi@yahoo.com

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.