امین موحدی
این نکته بسیارعجیب وغیر قابل قبول است که بلندترین مقام سیاست خارجی یک کشور مانند وزیرامورخارجه امارات متحده عربی،فرق بین حاکمیت ملی و حاکمیت سیاسی را ندانسته و از این رهگذر دچار اشتباه گردد لذا اشتباه شیخ وزیریا وزیرشیخ امارات در نقض حاکمیت ملی ایران را نه به پای نا آگاهی وی در عرصه سیاست بلکه ناشی از اشتباه در محاسبات دستگاه سیاسی امارات تلقی میکنیم که ضعف حاکمیت سیاسی در ایران ،شیوخ امارات را به این نتیجه رسانده که حاکمیت ملی نیز همزمان با حاکمیت سیاسی در ایران دچار ضعف و زمینه برای نقض تمامیت ارضی ایران فراهم شده است.
حاکمیت سیاسی هر کشوری مدام در حال تغییر میباشد اما حاکمیت ملی عنصر ثابتی هست که هیچگاه نمیتواند تغییر یابد ،تفویض و یا تقسیم گردد. شیوخ امارات دچار همان توهمی شده اند و همان سرابی رأ میبینند که صدام دچار آن شد و سراب اشغال تهران درعرض سه روز را دید . ایران درسال ۱۳۵۹ ، انقلابی ویرانگر را پشت سر گذاشته بود که طی آن ساختارهای اقتصادی و دفاعی کشور دچار خسارت شدیدی گشته و کشور عملا بدون دفاع مینمود . آن شرایط و عدم درک صحیح از روحیه وطن پرستی ایرانیان از سوی صدام وی را دچار بزرگترین اشتباه دوران زندگیاش نمود . حمله نظامی به ایران ،اشغال اولیه چند شهر و روستا ،صدام را بیش از پیش در باتلاق توهم خویش فرو برد .چه خوابهایی که برای فتوحات خود نمیدید اما ناگهان با سیل رزمندگان ایرانی روبه رو شد که برای حفظ میهن خویش خود را به زیر تانکهای دشمن می انداختند تا حتا اگر شده ثانیه ای هم جلوی پیشروی دشمن را بگیرند. صدام زمانی از این توهم خارج شد که ایرانیان علاوه بر بیرون راندن دشمن از خاک خویش ،حتا امکان تصرف کامل عراق را به وی یاد آوری کردند. و این آغاز پایان صدام بود .همان شخصی که تحت حمایت قدرتهای بین المللی قرارداشت و همانها که در زمان قدرت صدام یاور وی بودند در زمان ذلت اش ،طناب بر گردن وی انداخته و زیر پایش راخالی نمودندچرا که کسی روی بازنده حساب نکرده و شرط بندی نمیکند.
در سوی مقابل، ایرانیان ضمن دفاع از سرزمین خویش به مبارزه خود با حاکمیت استبداد دینی ادامه دادند و مبارزه با حاکمیت اسلامی ایران هرگز به معنای صرفنظر کردن آنها از حاکمیت ملی خویش بر سرزمین شان تلقی نشد . بنظرمی آید شیوخ امارات نیز دچار همان توهمی شده اند که صدام شده بود و میپندارند فشارهای فزاینده بین المللی و داخلی بر جمهوری اسلامی ،ایران رأ در موقعیت ضعیفی قرار داده که میتوانند به خاک آن دست درازی کنند . شیوخ امارات، قدرت حاکمیت ملی ایران بر سرزمینهای خود را با ضغف حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران اشتباه گرفته اند .
فشارهای داخلی و خارجی بر حاکمیت جمهوری اسلامی است نه حاکمیت ملی ایران و ایرانیان . حاکمیت سیاسی ایران در موضع ضعف قرار دارد نه حاکمیت ملی آن. ایرانیان حاکمیت ملی خود راهرگز نادیده نگرفته و نخواهند گرفت و اگر لحظه ای احساس کنند که حاکمیت ملیشان نقض میشود با ناقضان به شدت مقابله میکنند همانگونه که با صدام کردند . احمدی نژاد رئیس جمهور ایرانیان تلقی نمیشود و جمهوری اسلامی نیز حاکمیت دلخواه ایرانیان نیست اما حاکمیت ملی وتمامیت ارضی ایران با آنها تعریف نمیشود که سفر احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران به ابوموسی ،بهانه موجهی برای شیوخ امارات باشد در جهت نقض حاکمیت ملی ایران بر ابوموسی عدم مشروعیت مردمی احمدینژاد و جمهوری اسلامی حاکم بر ایران هرگز نمیتواند دلیلی بر آن باشد که ایرانیان تمامیت ارضی وحاکمیت ملی کشورمان را نادیده بگیرند و یا در دفاع از آن تردیدکنند . احمدی نژاد و جمهوری اسلامی ، با زورگویی واستبداد خویش فقط حاکمیت سیاسی ایران را در دست دارند اما آنها هرگزصاحب حاکمیت ملی ایران نیستند حاکمیت ملی نه تغییر پذیر است، نه تفویض پذیر و نه تقسیم پذیر . هیچ دولت و حاکمیت مشروع یا نامشروعی ،نمیتواند حاکمیت ملی ملتی را صاحب شود ،حکام فقط مالک حاکمیت سیاسی هستند و هیچ حاکم مشروع و غیر مشروعی حق واگذاری حاکمیت ملی کشوری را به دیگران نداشته و یا ضعف آنها در اداره سیاسی نمیتواند دلیلی بر نقض حاکمیت ملی کشوری از سوی بیگانگان باشد .لذا بر اساس اصل حاکمیت ملی ،گرچه احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیست اما ابو موسی خاک ایران است وخاک ایران باقی خواهد ماند