اشکان رضوی
با نزدیک شدن به هردوره انتخاباتی درایران،افراد وسازمان هایی که درجایگاه اپوزسیون قراردارند ،دریک هماهنگی نانوشته شده اقدام به تکرارموضع گیری های تکراری در طی سه دهه گذشته می کنند،ودرسرتیترهمه بیانیه ها و مطالب آنها نیزواژه تکراری “تحریم” نقش بسته است.و این در حالی است که جامعه ایرانی هرروزوهرساعتش درحال دگرگونی سیاسی و اجتماعی است و پسندیده نیست که بعدازاین همه سال هزینه دادن و مبارزه نمودن ،گفتمان نوینی برای عرضه به ملت نداشته باشیم.
اگرچه دریک نگاه کلی،شرایط موجودسیاسی وعدم کارآیی اپوزسیون رامی توانیم ناشی ازاعمال محدودیت های گسترده قلمداد کنیم اماباید اعتراف کرد که مانیروهای مدعی اپوزسیون هم فاقد یک نگاه منطقی نسبت به رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشور هستیم و همه تعریف ما در مبانی دانش سیاسی خلاصه شده است در مبارزه باحکومت ،در شرایطی که مهمترین بخش مسئله یعنی خواست ودیدگاه های اقشارملت را به دلیل همان نخبه گرایی و گردونه ی بسته ی اندیشه سیاسی نادیده انگاشته ایم.
سیاست درجوامعی نظیرجامعه مارا بایددرکوچه وبازاروتاکسی وصف نانوایی هاودرخوش بینانه ترین حالت دردانشگاه ها تعریف وجستجو کرد،نه درمحافل روشنفکری و سیاسی. چواینکه سیاست زدگی به تعبیرروشنفکران، درگوشت و پوست و خون ایرانیان ریشه داشته و بیش ازآنی که دانش سیاسی داشته باشیم سیاست زده بوده و پارادایم رفتار سیاسی ما تابع شرایط و معیشت حال است نه یک آینده نگری سیاسی .
وعدم درک درست ازتحولات اجتماعی وسیاسی کشورونگاه ازبالابه اجتماع،موجب شده که دراینگونه مواقع احزاب و سازمانها، بدون درنظرداشت خواست وشرایط سیاسی،اجتماعی جامعه ایرانی مواضعی رادر پیش بگیرندکه نه تنها موجب حرکت به جلو به عنوان یک روش مبارزاتی تلقی نشود بلکه خود یک گام بازگشت به عقب از جایگاه سیاسی و منفعل بودن است.
و شوربختانه دراین شرایط بازشاهدآن هستیم که تنها تاریخ صدوربیانیه های منتثب به گرایشات سیاسی منتقدومخالف وحتامدعی وخواهان براندازی عوض شده ومحتوا همان محتوای سالهای گذشته است با تغیراتی اندک درادبیات نوشتاری. وبدترازهمه آنکه همچنان اصراردربه کاربردن واژه مطلق “تحریم” برای اعلام مواضع دیده می شود، درشرایطی که با یک نگاه دموکراتیک یک حزب و یا سازمان سیاسی نباید و نمی تواند به خود اجازه تعیین تکلیف برای یک ملت را بدهد.
آیا گرایش هاواحزاب سیاسی منتقد و مخالف رژیم اسلامی، دارای نفوذ اجتماعی و سیاسی گسترده و قابل قبول و دفاعی در بین همه باشندگان ایرانی هستند که بخواهند فتوای سیاسی صادر کنند ؟
پاسخ ساده است،هیچ حزب و گرایش سیاسی چه دردرون و چه در برون ازایران بنا به هزارویک دلیل،دارای پایگاه گسترده مردمی که بتواندویا بخواهد به خود اجازه بهره گرفتن از واژه مطلق و غیر دموکراتیک تحریم را بدهدنیست.همچنان که بالعکس همین مسئله نیز، یعنی تشویق برای شرکت در انتخابات را نیز نمی توان به صورت فتوای سیاسی از ملت خواست.و بایسته است که بیاموزیم حتا درنوع گفتمان سیاسی خود نیز تجدید نظر کرده و دموکراتیک عمل نماییم.تاثیر گذاری برفرایند سیاسی یک کشور را نمی توان اینگونه تعریف نمود. و باید تمام جوانب سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و به ویژه اقتصادی رادرنظر داشت وسپس بارویکردی معقول اعلام مواضع نمود.اگر می خواهیم در جایگاه یک فعال منتقد و مخالف حاکمیت خودمان را تعریف کنیم باید نسبت به رویدادهای جاری کشور مسئولیت پذیر بوده وصرفابا صدوریک بیانیه تلاش ننماییم از خودمان رفع مسئولیت نماییم.
ما درجایگاه یک فعال،حزب ویاسازمان سیاسی می توانیم ضمن برشمردن ویژگی ها ی یک انتخابات آزاد و مردمی و شرایط موجود کشور مواضع خودمان را اعلام داشته و درنهایت بیان داریم که ما به دلیل غیر دموکراتیک بودن شرایط انتخابات در این انتخابات شرکت نخواهیم جست .نه اینکه با نسخه پیچی بدون ارائه یک تحلیل و راهکار مبتنی بر واقعیت های سیاسی و اجتماعی تنها بر روی واژه تحریم مانور کنیم.
به اثبات تجربه سیاسی ملت ایران علی رغم غیرقابل پیش بینی بودن مواضع سیاسی شان،نشان داده اند که این توانایی ودرایت رادارند که باهوشیاری،خردمندانه ترین مواضع را در چنین مواقعی اتخاذ نمایند.پس به جا خواهد بود احزاب،سازمان ها والیت های سیاسی با در پیش گرفتن مواضع مبتنی بر یک تحلیل علمی و آماری اعلام مواضع کرده ودیدگاهای خویش را بیان دارند و انتخاب نهایی را به ملت واگذارند. فراموش نکنیم که هیچ حزب،سازمان و گرایش سیاسی نمی تواند نمایندگی همه ملت ایران را داشته باشد.
پاینده ایران