امین موحدی
جمهوری اسلامی که از هر حادثهای در جهت متهم کردن آمریکا و اسراییل به خرابکاری و ترور در ایران استفاده میکرد، اینک چه شده است که از این فرصت هیچ استفادهای تبلیغاتی علیه آمریکا و اسراییل نمیکند؟ دلیل این امر میتواند در ترس جمهوری اسلامی از تبعات روانی قضیه نهفته باشد.
خبر طرح ترور سفیر عربستان توسط جمهوری اسلامی در آمریکا،گزارش آژانس انرژی اتمی و تاکید آژانس بر صلح آمیز نبودن فعالیتهای هسته ای ایران،خبر دستگیری چند ایرانی به اتهام طراحی حمله به سفارت عربستان در بحرین، خبر دستگیری جاسوسان جمهوری اسلامی در کویت و افزایش تنش میان کشورهای عربی با ایران ،همه و همه نشانههایی از یک تغییر سریع و بزرگ در آینده ایران محسوب میشوند.
موارد ذکر شده در بالا می تواند زمینههای یک اقدام نظامی علیه ایران به حساب آید که به شکلی برنامهریزی و زمان بندی شده تا به واسطه آنها، علاوه بر جلب حمایت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، مشروعیت بین المللی برای اقدامی متحد علیه ایران فراهم شود.
از بیشتر اخبار مرتبط با ایران که طی روزهای گذشته در رسانههای خارجی منتشر شده است، میتوان دریافت که اراده ای جدی برای معرفی جمهوری اسلامی ایران به عنوان تهدید کننده اصلی صلح و امنیت جهان به خصوص منطقه خاورمیانه وجود دارد.
نحوه رفتار جمهوری اسلامی در گذشته و عدم مسئولیت پذیری آن رژیم و سردمدارانش بهگونه ای بوده که دست متهمکنندگان در طرح اتهام باز باشد و همچنین نوع دفاع جمهوری اسلامی در برابر اتهامات که همواره آمیخته به تهدید بوده است نیز مزید بر علت شده تا، صدور حکم افکار عمومی علیه جمهوری اسلامی ایران قطعی به نظر آید.
در چنین شرایطی که همه چیز بر علیه ایران است و پس از تهدیدات دامنهدار اسراییل علیه جمهوری اسلامی، ناگهان انفجاری بزرگ در یکی از انبارهای موشکی جمهوری اسلامی در محلی به نام پادگان امیر المومنین سپاه رخ میدهد که همه نگاهها را متوجه اسراییل میکند.
آنچه که در ارتباط با واکنش جمهوری اسلامی به این حادثه میتوان دریافت، سعی و تلاش جمهوری اسلامی در توجیه حادثه، به شکل رد هر گونه دخالت خارجی در این انفجار میباشد.
جمهوری اسلامی که از هر حادثهای در جهت متهم کردن آمریکا و اسراییل به خرابکاری و ترور در ایران استفاده میکرد، اینک چه شده است که از این فرصت، هیچ استفادهای تبلیغاتی علیه آمریکا و اسراییل نمیکند؟ دلیل این امر میتواند در ترس جمهوری اسلامی از تبعات روانی قضیه نهفته باشد.
در صورتی که جمهوری اسلامی اسراییل را عامل این انفجار معرفی میکرد، علاوه بر اینکه بهطور ضمنی قدرت جنگی اسراییل را تایید مینمود، میتوانست موجب تضعیف روحیه سران سپاه و ایجاد رعب و وحشت در میان آنها و سردمداران جمهوری اسلامی باشد ،لذا اگر این انفجار، کار اسراییل هم بوده باشد ،عاقلانهترین کار برای جمهوری اسلامی همان تکذیب دخالت خارجی در این حادثه بود که انجام گرفت.
اما سوالی که ازین رهگذر به اذهان متبادر میشود چرایی عدم پذیرش مسئولیت این انفجار از سوی اسراییل با فرض دخالت آن کشور در انفجار پادگان سپاه میباشد؟
پاسخ این سوال نمیتواند سخت باشد؛ افشا یا عدم افشای نقش اسراییل در این حادثه در هر دو صورت میتوانست به نفع اسراییل باشد.
اسراییل منتظر واکنش ایران ماند تا اگر ایران ادعا نماید که اسراییل در این کار دخالت داشته، آنگاه با پذیرش مسئولیت انفجار، قدرت خود را به رخ جمهوری اسلامی بکشد و در این مسیر هرگز نگران محکومیت بینالمللی هم نبود چرا که همه شرایط در نزد افکار عمومی جهانیان بر علیه جمهوری اسلامی محیا میباشد.
در صورت دوم و متهم نشدن اسراییل از طرف جمهوری اسلامی، باز هم این اسراییل میبود که بدون پرداخت هزینه و متهم شدن توانسته بود ضربهای کاری بر صنایع موشکی سپاه وارد نماید که عین این اتفاق نیز افتاد و جمهوری اسلامی ترجیح داد هزینه مادی و نظامی این ضربه را بپذیرد تا مجبور به پرداخت هزینههای بزرگ دیگری نظیر اثبات برتری نظامی اسرائیل و همچنین اثبات بی دفاع و آسیب پذیر بودن مراکز نظامی خود نباشد.
و مهمتر از همه، تحمل تبعات روانی پذیرش چنین ضعفی، در بین سران نظامی و سیاسی و حتی مردم عادی برای جمهوری اسلامی بسیار سخت بود.
هم اسراییل و هم جمهوری اسلامی، دلیل اصلی انفجار در پادگان سپاه پاسداران را به خوبی میدانند. اسراییل با اظهار شادمانی از این حادثه و پیشه کردن سیاست «نه تکذیب و نه تایید دخالت خود در قضیه» به شکلی غیرمستقیم نقش خود در انفجار انبار موشکی سپاه را رو میکند.
از سوی دیگر، آن کس که بایدپیام را میگرفت گرفته است، جمهوری اسلامی به هر شکل پیام خود را گرفته و این برای اسراییل کافی به نظر میآید.
گاه پذیرش ضربه بسیار قابل تحملتر از پذیرش قدرت ضربه زننده میباشد لذا در چنین موقعیتی، بهترین کار «به خود نگرفتن ضربه» میباشد به شکلی که انگار هیچ اتّفاقی نیفتاده، که در فرهنگ عامه به این نوع رفتار «به روی خود نیاوردن»میگویند.
به هر حال اسراییل قدرت نظامی خود حداقل در نبردهای پیشرفته الکترونیکی و هوایی را به رخ دشمنان خود کشید اما جمهوری اسلامی به خود نگرفت تا از تبعات روانی آن دور باشد و نقطه ضعف خود را از دید افکار عمومی به خصوص در داخل پنهان کند.