نسان
اگر شما عادت دارید با دست پس بزنید و با پا پیش بکشید و با سر نه بگویید و با ابرو راه بدهید تا خانم کلینتون بالاخره متقاعد شود که «کمک» می خواهید، این مساله به خودتان مربوط است. اما لطفا این کارها را به نام مردم ایران نکنید و ما را در این سفره سهیم نسازید. حقیقت اینست که مایی که شما از آن حرف می زنید وجود ندارد. مدتهاست وجود ندارد. شاید از آن موقعی که شماها شدید شکنجه گرهای ما… شاید از آنموقع که جایمان را در دانشگاهها و موسسات به زور گرفتید.
شاید از آن موقع که شدید سانسورچی آثارمان. مجبورمان کردید ساکت بمانیم یا کشوری را که عاشقانه دوست داریم، ترک کنیم. دستهای آلوده به این سادگی ها پاک نمیشود. بعضی ها حتی اگر کراوات بزنند و توی کنسرت های مدرن برقصند و ادکلن اروپایی مصرف کنند، باز هم بوی خون میدهند.
تمام جنبش اجتماعی ایران سبز نیست. بخشی از این جنبش متعلق به کسانی است که کمک های امریکا را نمیخواهند. بخشی از این جنبش متعلق به کسانیست که همان دوستان امروز مظلوم و زندانی شما که یک زمانی جو گیر شدند و رفتند سفارت امریکا را گرفتند بعد هم جو گیر شدند و شدند شکنجه گر، بازجوی زندان هایشان بودند. من نمی توانم از طرف سبزها حرف بزنم، چون خودم را بخشی از جنبش سبز نمیدانم. اما من بخشی از جنبش اجتماعی ایرانم. حرف و رای خودم را دارم. از طرف من و دیگر ایرانیان حرف نزنید لطفا. شما برای من و برای بخشی از جنبش چپ ایران همانقدر بیگانه هستید که رژیم جمهوری اسلامی. شما از وقتی منتقد نظام شده اید که دستتان از منابع مالی آن کوتاه شده است و آنقدر چپ ستیزید که یادتان رفته در سال ۱٣٨٨ شوروی وجود نداشت و شعار مردم مرگ بر شوروی نبود… و حکومت شوروی نبود که از احمدی نژاد حمایت کرد، دولت روسیه بود. واقعا نمیدانید روسیه و شوروی با هم فرق دارند؟ نمی دانید که شوروی مدتهاست دیگر وجود ندارد؟ یا اینقدر هیستری چپ ستیزی دارید که وقتی قلم روی کاغذ میگذارید و چپ ستیزیتان به غلیان در میاید دیگر زمین و زمان و روز و شب و تاریخ را فراموش می کنید؟
اصلا چه کسی به شما گفته از جانب ما ایرانی ها حرف بزنید؟ چه کسی به شما اجازه داده صدای مردم ایران باشید؟ شما برای خیلی از ایرانی ها بیگانه هستید، قبولتان ندارند. نمیدانم دوستان سبزتان چقدر شما را قبول دارند. اما واقعا بعید میدانم آن ها هم شما را به نمایندگی انتخاب کرده باشند تا از طرفشان به خانم کلینتون پیام بفرستید که ما اگر میگوییم نمی خواهیم، منظورمان این است که می خواهیم و تو را به خدا بیا و به ما کمک کن، در راه رضای خدا…
نه آقای نبوی. ما اگر کسی را به خانه مان دعوت میکنیم با روی گشاده نان و پنیرمان را با او قسمت میکنیم. مثل شما… ببخشید شمای سابق… روی منابع مالی کشور چمبره نزده ایم که بتوانیم غذای هفت رنگ بگذاریم جلوی میهمان. اما سرمان را بالا میگیریم و نان و پنیرمان را با افتخار تقسیم میکنیم. نانی که تقسیم می کنیم بوی مزدوری نمیدهد .صورت هایمان هم فربه نیست. صورت های ما داغ درد و تلخی و شکنجه بر خود دارد. اگر کسانی آن قدر بی درد هستند که مجبورند صورت فربه شان را سیلی بزنند تا سرخ شود، ما رد درد روی صورتهایمان برای همیشه به جا مانده است. یاد رفقایمان چشمهایمان را خالی از اشک نمیگذارد.
اگر به کلینتون التماس میکنید که بیاید و به «ما» کمک کند، لطفا فقط از طرف خودتان التماس کنید. ما به جهانی بزرگتر از ایران تعلق داریم. به جهانی که در آن «امریکای عزیز» از اسراییل دفاع می کند. به جهانی که در آن «امریکای عزیز» در تمام انتخابات امریکای لاتین دخالت میکند تا منابع مس و زمرد و نفت را کنترل کند. جهانی که «امریکای عزیز» گاها و تصادفا هزاران نفر را در عراق، افغانستان، شیلی و ویتنام می کشد.
ما نیازی به پول امریکا نداریم. خیلی هایمان ترجیح میدهیم دست خالی با دیکتاتور بجنگیم و بمیریم اما دموکراسی فرمایشی دولتی که سیستم های شفافش!! از بزرگترین تروریستهای دنیا حمایت میکند را تاب نمیاوریم. برای ما دموکراسی امریکایی به همان زشتی و پلشتی دموکراسی اسلامی ست. این چیزها را نمیدانید؟
ما نیازی به پولی که از خون برادران امریکای لاتینی و افریقاییمان، به قیمت استثمار دیگران به دست میاید نداریم.
اقای نبوی. درست که نگاه کنیم انگار فقط شمایید که دارید تعارف میکنید. دلتان لک زده برای «کمک» امریکایی، برای دموکراسی امریکایی. برای اینکه خودتان را توجیه کنید دارید به نام ملت ایران آرزوهای خودتان را بیان می کنید. خودتان را به نام تمامی جنبش اجتماعی ایران جا نزنید. می خواهید بگوئید باید از آمریکا «کمک» گرفت؟ به نام خودتان این حرف را بزنید. کسی که حرف دل خود را با اسم مستعار ملت ایران بیان می کند، بزدل است. از بیان عقیده ی خود می ترسد. حرفتان را بزنید و شجاعانه پای آن بایستید!
بسیاری از ما چپ ها کمک امریکا را نمیخواهیم، هرگز نخواهیم خواست و ابا داریم از دست دادن با دستهای الوده به خونش. شاید بوی خون برای شما چندان مهم نباشد. شاید عادت دارید به گرفتن دستهایی که بوی خون می دهد. لطفا ما را با خودتان جمع نبندید.