بهرام رحمانی
خبرگزاری ها روز سه شنبه یازدهم اکتبر ۲۰۱۱ – نوزدهم مهر ۱۳۹۰، اتهام مشارکت حکومت اسلامی ایران در یک توطئه تروریستی در خاک آمریکا را انتشار دادند. این خبر بلافاصله به یک ماجرا و سوژه مهم بین المللی تبدیل شد. بر این اساس، جدا از صحت و سقم این ماجرا، پیامدهای آن بسیار نگران کننده است.
آن چه که بررسی این ماجرا را برای جامعه ما ضروری می کند نگرانی ها ناشی از چنین وقایعی است که آثار و عواقب مخرب و ویرانگر آن را سال هاست در عراق و افغانستان شاهد هستیم.
دولت های بورژوازی و در راس همه دولت های قدرت مند غربی، زیر بغل حکومت اسلامی و رهبری آن خمینی را گرفته بودند نیروهای انقلابی چپ و آزادی خواه و سکولار زیر حملات وحشیانه حکومت تازه به دوران رسیده را گرفته بودند؛ هنگامی که حکومت اسلامی زندانیان سیاسی را در اوایل انقلاب، سال های ۶۰ تا ۶۲ و به ویژه در سال ۱۳۶۷ زندانیان سیاسی را قتل عام می کرد، این دولت ها مهر سکوت بر لب زده بودند. هنگامی که تروریست های حکومت اسلامی، مخالفین خود حتی در کشورهای اروپایی و اسکاندیناوی را ترور می کرد مقامات دولتی این کشورها از دیپلمات – تروریست های حکومت اسلامی، پذیرایی می کردند و در مجموع انسان و انسانیت برایشان پوچ و بی معنی بود و فقط به منافع اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک خود فکر می کردند. اما هنگامی که حکومت اسلامی به رقابت با دولت های منطقه به ویژه اسرائیل و عربستان برخاست و در جنگ های داخلی افغانستان و عراق دخالت کرد و هم چنین برای دست یابی به سلاح های کشتار جمعی فعالیت های خود را تشدید کرد، دولت های غربی به تلاطم افتادند و در شورای امنیت سازمان ملل چندین قطعنامه علیه حکومت اسلامی و تحریم اقتصادی ایران به تصویب رساندند. بنابراین، برای ما اپوزیسیون سرنگونی طلب چپ و کمونیست های ایرانی، نه اکنون، بلکه از همان ماه های نخست به قدرت رسیدن با حملات وحشیانه به کردستان، ترکمن صحرا، سرکوب سیستماتیک زنان، جمله به احزاب و سازمان ها و نهادهای دمکراتیک و انحلال آن ها، حمله به دانشگاه ها، حمله به تجمعات زنان و دیگر تجمعات و اعدام های چند دقیقه ای و صحرایی تروریسم حکومت اسلامی را به گوشت و پوست خود لمس کرده ایم و در راه مبارزه برای آزادی و برابری و یک زندگی شرافت مندانه انسانی و آگاهانه بهای سنگینی نیز پرداخته ایم. ما مبارزه پیگیری می کنیم تا با قدرت و همبستگی و مبارزات کارگران، دانش جویان، روشنفکران، زنان و همه مردم تحست ستم ایران این حکومت جانی را سرنگون کنیم و یک جامعه آزاد و برابر و انسانی بسازیم.
اما در عین حال با سناریوها و دخالت ها در امورو داخلی ایران توسط حکومت های امپریالیستی، به ویژه دخالت نظامی دولت های غربی و منطقه ای و در راس همه آمریکا، شدیدا مخالفیم و چنین حرکت و اقداماتی و تحریکاتی از سوی هر دولت و هر فرد و سازمان اپوزیسیون حکومت اسلامی را هم شدیدا محکوم می کنیم.
هم چنین در دهه های اخیر، علاوه بر این که بسیاری از دولت های جهان به تروریسم حکومت اسلامی چشم بسته بودند؛ مشخصا دولت های فرانسه و آلمان نیز رسما و علنا در رابطه با آزادی تروریست ها، با حکومت اسلامی معامله کرده اند. فرانسه انیس نقاش، تروریستی که بختیار را ترور کرد اما این ترور ناکام ماند و دارابی که یکی از طراحان ترور میکونوس بود. در این ترور، چهار نفر ازمخالفین حکومت اسلامی به قتل رسیدند. بنابراین، دولت ها و در راس همه دولت آمریکا و متحدانش نه تنها با تروریسم مبارزه نکرده اند، بلکه خودشان نیز تروریسم دولتی را با اشغال نظامی افغانستان و عراق و اکنون به لیبی و قبل از آن نیز از گروه هایی تروریستی هم چون طالبان و القاعده حمایت های جدی بودند.
اگر با این مقدمه، به اخبار و گزارشات و موضع گیری های اخیر مقامات آمریکایی و متحدانش دقیق شویم بیش از حد نگران می شویم. چرا که چنین مواضعی آشکارا زمینه سازی برای جنگ ویرانگر دیگری در منطقه بحرانی خاورمیانه و پس از اشغال نظامی افغانستان و عراق و اکنون نیز جنگ ناتو در لیبی است.
مقامات آمریکایی مدعی اند که تروریست های حکومت اسلامی قصد داشتند عادل الجبیر سفیر عربستان سعودی را ترور کنند. هم چنین به سفارت خانه های عربستان و اسرائیل نیز حمله کنند. بر اساس همین ادعا، یکی از تروریست دستگیر شده و دیگری فراری است.
آن طور که در گزارش روزنامه کریستین ساینس مانیتور آمده، عادل الجبیر همان شخصیتی است که بر اساس اسناد محرمانه منتشر شده در ویکی لیکس، در گفتگو با مقامات نظامی آمریکایی، با اشاره به تحرکات ایران، از آن ها خواسته بود که «سر این مار را قطع کنند.»
عربستان سعودی روز چهارشنبه توطئه برای ترور سفیر این کشور در واشینگتن و هم چنین حمله به سفارت عربستان در آمریکا را محکوم کرد و آن را «زشت، منزجرکننده و تنفرآمیز» خواند. به گزارش آسوشیتد پرس، شماری از منابع آگاه و رسمی عربستان بدون ذکر نام و عنوان خود به خبرگزاری رسمی عربستان گفتند: «پادشاهی عربستان قویا نقشه منزجرکننده و زشت طرح حمله و ترور سفیر عربستان در آمریکا را محکوم می کند و مرهون کمک های دولت آمریکا است که این نقشه را کشف و برملا و متوقف کردند.»
همچنین مقامات یاد شده گفتند: «پادشاهی عربستان به همکاری نزدیک با آمریکا ادامه می دهد تا دست های توطئه گر پشت این دسیسه مشخص شوند.»
بنا به ادعای اریک هولدر، وزیر دادگستری آمریکا، دو شهروند ایرانی به اتهام توطئه برای ترور «عادل الجبیر»، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن و یکی از نزدیکان پادشاه عربستان، از سوی دادگستری آمریکا تحت تعقیب قرار گرفته و متهم شده اند.
منصور ارباب سیار که علاوه بر تابعیت ایران تابعیت آمریکا را نیز داراست در ٢٩ سپتامبر در فرودگاه «کندی» نیویورک دستگیر شده است.
وزارت امور خزانه داری آمریکا روز سه شنبه گذشته اعلام کرد هاست که هر گونه اموال مرتبط با پنج فرد را که گفته می شود در این رابطه نقش داشته اند، مسدود کرد. این پنج فرد شامل دو مرد متهم به این توطئه یاد شده و نیز سه مرد دیگر مرتبط با نیروی قدس گزارش شده اند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه منصور ارباب سیار که در حال حاضر زندانی است با خطر محکومیت به زندان ابد رو به روست.
متهم دیگر که بنا بر گزارش خبرگزاری فرانسه از واشنگتن، متهم دیگر، غلام شکوری نام دارد و از اعضای سپاه قدس، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، است دستگیر نشده است.
بنا به ادعای وزیر دادگستری آمریکا، منصور ارباب سیار پس از بازداشت اتهام شرکت در توطئه را پذیرفته و گفته است که کسانی که به گمان او مسئولان بلند پایه سپاه قدس هستند او را استخدام کرده و به او پول داده اند.
در همین حال، سفارت عربستان سعودی در واشنگتن از ایالات متحده به خاطر اقدام برای خنثی کردن آن چه که گفته می شود توطئه ای برای قتل سفیر آن کشور بوده قدردانی کرده است.
اطلاعیه سفارت عربستان سعودی توطئه ادعا شده را «نقض معیارهای بین المللی که با اصول بشریت هم خوانی ندارد» توصیف کرده است.
شاهزاده ترکی الفیصل که پیش تر به عنوان سفیر سعودی در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا به سر می برد گفت: «دلایل و اسناد محکمی در خصوص دست داشتن ایران در طرح ترور سفیر سعودی در واشینگتن وجود دارد.» او که ریاست سابق سازمان اطلاعات سعودی را بر عهده داشت، افزود: «دلایل بسیاری وجود دارد که آشکارا دست داشتن ایران را به طور رسمی در این طرح نشان می دهد. کسی باید در ایران هزینه بپردازد.»
حکومت اسلامی، این ادعاها را رد کرده و مقامات عربستان نیز مدعی اند که ایران باید جواب گوی این عمل تروریستی خود باشد. اما پی بردن به حقیقت بسیار سخت است. زیرا هیچ کدام از این سه طرف درگیر در این ماجرا، مورد اعتماد افکار عمومی مترقی و آزادی خواه جهان نیستند.
چهارشنبه ۱۲ اکتبر ۲۰۱۱ – ۲۰ مهر ۱۳۹۰، کاردار سوئیس در تهران، در غیاب سفیر آن کشور، به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض شدید حکومت اسلامی به این اتهامات به وی ابلاغ شده است. به دنبال قطع روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا در سال ۱۳۵۸، سفارت سوئیس در تهران حافظ منافع دولت آمریکا در ایران است.
موضع گیری پر تنش و تهدیدآمیز سران و مقامات هر سه حکومت آمریکا، عربستان و حکومت اسلامی ایران، علیه همدیگر هم چنان ادامه دارد.
اریک هولدر، وزیر دادگستری آمریکا و رابرت مولر، رییس پلیس داخلی آمریکا (اف بی آی) ایران را به دست داشتن در طراحی توطئه ای برای حمله به سفارت های عربستان و اسراییل در آمریکا و کشتن سفیر عربستان متهم کرده اند.
دو مقام آمریکایی یادشده روز سه شنبه ۱۱ اکتبر ۲۰۱۱ برابر با ۱۹ مهر ۱۳۹۰، در یک کنفرانس خبری در واشنگتن، از انتشار کیفرخواست در نیویورک برای دو ایرانی به نام های غلام شکوری و منصور ارباب سیار خبر دادند. این دو ظاهرا با طراحی سپاه قدس (شاخه سپاه پاسداران) و از طریق همکاری با اعضای کارتل قاچاق مواد مخدر در مکزیک قصد انجام ترورهای یادشده را داشتهاند. به گفته اریک هولدر، ایران به این کارتل مواد مخدر برای انجام این منظور یک و نیم میلیون دلار پرداخت کرده است. این دو مقام آمریکایی مسئولان ارشد حکومت اسلامی ایران را به آگاهی و دست داشتن در طرح یادشده متهم کرده اند.
وزارت خارجه دولت آمریکا نیز در بیانیه ای گفته است که تشدید استفاده ایران از خشونت نشان دهنده آن است که این کشور قصد تغییر رویه خود را ندارد. در این بیانیه آمده است که تحریم ها و فشارها علیه سپاه پاسداران شدت خواهد گرفت.
به گفته مقام های آمریکایی، ارباب سیار که از بستگان شکوری است و پاسپورت ایرانی دارد هم اکنون در آمریکا در بازداشت به سر می برد. ولی شکوری در ایران است.
بر اساس گزارشات منتشر شده، منصور ارباب سیار روز ۲۹ سپتامبر در مکزیک دستگیر شده و سپس به نیویورک انتقال یافته است. اریک هولدر، مدعی است که این توطئه از سوی «سران ارشد سپاه قدس و هم چنین نظامیان بلندپایه ایران» برنامه ریزی شده بوده است.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، به سازمان های مرتبط دستور همکاری کامل با این تحقیقات را صادر کرده است. در بیانیه کاخ سفید آمده است: «رییس جمهور در ابتدا در ماه ژوئن در جریان این مساله قرار گرفت و به ماموران دستور داد تا تمامی حمایت های لازم برای انجام تحقیقات در این زمینه را فراهم آورند.»
به گفته اریک هولدر، دولت ایالات متحده هر چه سریع تر اقدامات نامشخصی را علیه دولت ایران به کار خواهد گرفت. به گفته دادستان های آمریکایی منصور ارباب سیار، ۵۶ ساله، ناآگاهانه به یکی از خبرچین های دایره مبارزه با مواد مخدر پیشنهاد همکاری در این طرح را داده است. این خبرچین که خود را به عنوان یکی از اعضای کارتل های مواد مخدر مکزیک جا زده بوده است، چندین بار با منصور ارباب سیار در مکزیک دیدار کرده است. گفته می شود که ارباب سیار از مجموع یک و نیم میلیون دلار، صد هزار دلار را پرداخت کرده بوده است. دادستان های آمریکایی گفته اند که چنان چه اتهامات منصور ارباب سیار در دادگاه ثابت شوند، می تواند برای وی حکم حبس ابد صادر شود.
پیریت برارا، دادستان ایالات متحده در منهتن نیز که در کنفرانس خبری واشنگتن شرکت داشت، خاطر نشان ساخت: «ما اجازه نخواهیم داد که کشورهای دیگر از خاک ما به عنوان صحنه نبرد استفاده کنند.»
بر اساس دادخواست دادستانی فدرال نیویورک، منصور ارباب سیار در ماه اوت در جریان گفتگو با فردی که فکر می کرد از اعضای یک کارتل مواد مخدر است حاضر شده بود که مبلغ یک و نیم میلیون دلار برای ترور سفیر عربستان بپردازد. منصور ارباب سیار، به عنوان پیش پرداخت، مبلغ یک صد هزار دلار را در دو نوبت به این فرد، که مامور مخفی نیروی مبارزه با مواد مخدر آمریکا است، پرداخت کرده است.
به گفته مقامات رسمی آمریکا، منصور ارباب سیار در ۲۹ سپتامبر از ایران به فرانکفورت سفر کرده است و از آن جا قصد داشت برای نهایی کردن طرح ترور به مکزیکو سیتی برود که در آنجا از ورود وی به مکزیک ممانعت به عمل آمده و او را از طریق یک پرواز به نیویورک فرستادند و در آن جا دستگیر شده است.
بر اساس این دادخواست، منصور ارباب سیار به مامور مخفی نیروی مبارزه با مواد مخدر گفته است که مقامات ایرانی حاضرند «هزاران کیلو تریاک» در اختیار کارتل های مواد مخدر مکزیک قرار دهند.
به گفته مقامات رسمی، منصور ارباب سیار پس از بازداشت در حال همکاری با ماموران فدارل و دادستانی آمریکا است.
در همین حال، وزارت خزانه داری آمریکا، روز سه شنبه اعلام کرد، پنج ایرانی از جمله منصور ارباب سیار و غلام شکوری را در اتباط با توطئه ترور سفیر عربستان در واشینگتن تحریم کرده اند. وزارت خزانه داری آمریکا هم چنین قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، به همراه عبدالرضا شهلایی و حامد عبداللهی را نیز مورد تحریم قرار داده است.
به گزارش آسوشیتدپرس، علاوه بر قاسم سلیمانی، عبدالرضا شهلایی نیز پیش تر از سوی وزارت خزانه داری آمریکا مورد تحریم قرار گرفته است.
در همین حال هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا نیز پس از «کشف این توطئه» از اعمال تحریم های بیش تر علیه مقامات حکومت اسلامی ایرانی خبر داده است.
رامین مهمان پرست، سخن گوی وزارت خارجه ایران در واکنش به اظهارات مقام های آمریکایی، با «محکوم کردن هرگونه عملیات تروریستی»، رفتار آمریکا را «مبتنی بر سیاست های خصمانه و دیرینه محور آمریکایی – صهیونیستی» خواند و آن را در راستای «سناریوسازی تفرقه افکنانه از سوی دشمنان اسلام و منطقه» توصیف کرد. او، ادعا کرد: «روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی مبتنی بر احترام متقابل است و تحت الشعاع ادعاهای مقام های آمریکایی قرار نخواهد گرفت.»
محمد خزاعی، نماینده حکومت اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، در واکنش به این مساله، اتهامات واشنگتن را «توطئه ای شیطانی» خواند و آن را تکذیب کرد.
در همین حال معاون رییس جمهور آمریکا درباره واکنش احتمالی این کشور گفت که «هیچ گزینهای از روی میز کنار گذاشته نشده است.» بنابراین، دولت اوباما در صدد است که حمایت جهانی را از واکنش احتمالی آمریکا علیه ایران، به دست آورد.
در مقابل این واکنش های تند عربستان و آمریکا، سردار سرتیپ پاسدار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه، با تکذیب ادعای آمریکایی ها، گفته است: «این گونه اقدامات سناریویی نخ نما و بی اساس بوده و در حقیقت نوعی فرافکنی و ایجاد انحراف در افکار عمومی دنیا از نهضت ضد سرمایهداری والاستریت و ناکامی های آمریکا در اجرای سیاست های استکباری خود در منطقه و جهان است.»
محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین حکومت اسلامی نیز در خصوص انتشار این اخبار ابراز نگرانی کرده است. به گزارش وبسایت رسمی خاتمی، او با تعدادی از «کارشناسان و مسئولان سابق و صاحب نظر در امور سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی» دیدار کرد و به آن ها گفت که «لازم است هوشیاری خود را در برابر توطئه ها و بدخواهی ها افزایش دهیم.»
او خطاب به این کارشناسان گفت: «من نیز مانند شما نگرانم! به نظر می رسد که بهانه گیری ها علیه ما روز به روز بیشتر و در این اواخر تشدید شده است و چه بسا که مصارف انتخاباتی برای بعضی جریان ها در غرب و آمریکا داشته باشد.»
دولت های اروپایی نیز نسبت به کشف توطئه ترور سفیر عربستان توسط تروریست های حکومت اسلامی، واکنش نشان داده اند. برای مثال، به گزارش خبرگزاری فرانسه، سخن گوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، گفته است که اگر خبر برنامه ریزی ایران برای قتل سفیر عربستان در آمریکا صحت داشته باشد، تبعات وخیم بین المللی در پی دارد و از حکومت اسلامی ایران خواسته است به طور کامل با تشکیلات قضایی آمریکا برای کشف تمامی جنبه های این ماجرا همکاری کند.
هم چنین در پی انتشار خبر کشف توطئه ترور سفیر عربستان در آمریکا، دفتر نخست وزیر بریتانیا، با صدور اطلاعیه ای از «عملیات موفقیت آمیز دولت آمریکا در خنثی کردن توطئه حمله به دیپلمات ها در آمریکا» ابراز خرسندی کرد و گفت که چنین حمله ای مغایر قوانین شناخته شده بین المللی است.
وزیر خارجه انگلستان، ویلیام هیگ که در پارلمان انگلستان سخن می گفت، اظهار داشت، این توطئه نقض آشکار قوانین بین الملل و یک خطر فزاینده از جانب رژیم تهران است که از تروریسم حمایت می کند. وزیر خارجه انگلستان گفت، کشورش در حال رایزنی با مقامات آمریکا، عربستان سعودی و اتحادیه اروپا است تا پاسخی قاطع به رژیم تهران داده شود.
سفارت مکزیک در واشنگتن، اطلاعیه ای را منتشر کرد که در آن نقش کشور مکزیک در «خنثی سازی طرح ترور» مورد ستایش قرار گرفته است. در این اطلاعیه آمده که «از همان اولین دقایق، مکزیک و ایالات متحده آمریکا اطلاعات شان را با هم رد و بدل می کردند و با هم همکاری داشتند.»
همه حکومت های بورژوازی، رقابت ها و کشمکش های خود، حتی دعواهای درونی خود را به تنش های خارجی می کشانند که نخست جنگ لفظی و سپس گاها جنگ واقعی شان نیز اجتناب ناپذیر می شود. هم چنین حکومت ها هنگامی که مشکل درونی پیدا می کنند سعی می کنند با تراشیدن مشل بیرون توجه افکار عمومی را از مسایل درونی به مسایل بیرون معطوف سازند تا در پرتو آن سیاست های خود را پیش ببرند.
برای مثال، اسیمو کالابرسی، ستون نویس مجله تایم می نویسد با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، به نظر می رسد دولت اوباما باید اقدامات جدی تری برای تنظیم و تدوین سیاست های خود در قبال ایران انجام دهد، زیرا جمهوری خواهان به زودی او را متهم به ملایمت بیش از حد با ایران خواهند کرد و چنین اقداماتی از سوی ایران، به اعتقاد آنان نتیجه نرمش بیش از حد اوباما در برابر سیاست های تهاجمی ایران است. حالا همه چیز به شدت و حدت واکنش دولت دموکرات باراک اوباما به این «توطئه تروریستی» بستگی دارد.
روزنامه نیویورک تایمز نوشته است «ایران و عربستان، دو رقیب و بازیگر کلیدی در صحنه سیاست خاورمیانه اند که گاه رقابت این دو به تخاصم هم کشیده است.» اختلافات دو کشور، پس از تحولات سریع و خیره کننده سیاسی در جهان عرب، شدت گرفته و اکنون به نظر می رسد که اوج بگیرد.
سایمون هندرسون، نویسنده مجله فارین پالسی معتقد است این رویداد «جنگ سرد میان ایران و عربستان را داغ تر خواهد کرد.»
شورای همکاری خلیج فارس هم روز چهارشنبه ۲۰ مهر ۱٣۹۰ – ۱۲ اکتبر ۲۰۱۱، طی بیانیه ای گفت: «اقدام ایران برای حمله به سفیر و سفارت عربستان در واشینگتن زشت و نادرست و ناقض قوانین بین المللی است و به روابط کشورها و حوزه همکاری کشورهای همسایه آسیب و لطمه جدی وارد کرده است.» این شورا از ایران خواسته روابط خود با کشورهای همسایه و کشورهای منطقه را بر اساس «صداقت، درستکاری و احترام متقابل» بازسازی کند.
هفته جاری، جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رسما اعلام کرد که: «رهبر جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه محدودیتی برای سپاه در انجام ماموریت قائل نیست و سپاه بازوی مسلح و غیر مسلح رهبری محسوب می شود.»
در صورتی که ادعاهای مقامات آمریکایی مبنی بر دست داشتن نیروی قدس در طرح ترور سفیر عربستان در واشینگتن، مستقیما پای سیدعلی خامنه ای به میان کشیده خواهد شد و حکومت اسلامی نیز بیش از پیش در سطح بین المللی منزوی خواهد شد و دست آمریکا و متحدانش برای طراحی کردن هرگونه عملیاتی علیه ایران بازتر خواهد شد. چرا که بدون اراده و اجازه مستقیم او، به ویژه در برون مرزهای ایران، سپاه نمی تواند دست به چنین اقدام ماجراجویانه و خطرناکی بزند.
جو بایدن، معاون رییس جمهور آمریکا گفته است، در برابر حکومت تهران، هیچ گزینه ای منتفی نیست و این حکومت مجازات خواهد شد. هم زمان سوزان رایس، سفیر آمریکا در سازمان ملل در حال مشورت با سفیران کشورهای عضو شورای امنیت است تا درباره اقدامی مقتضی تصمیم گیری کنند.
فرانسیس تاونزند، مشاور اسبق امنیت ملی کاخ سفید و تحلیلگر امور امنیتی سی ان ان گفت، من فکر می کنم وزارت خارجه این موضوع را به شورای امنیت می برد.
از سوی دیگر پیتر کینگ، رییس کمیته امنیت داخلی کنگره آمریکا نیز گفت، از نظر من این موضوع رابطه آمریکا و رژیم تهران را به یک سطح بسیار خطرناکی می رساند.
منابع خبری در واشنگتن گفتند، از نظر دولت آمریکا، رهبر جمهوری اسلامی دستور ترور سفیر عربستان در آمریکا را صادر کرده است.
آخرین گزارش از واشنگتن حاکیست که ایالات متحده رشته رایزنی هایی را با اعضای شورای امنیت آغاز کرده اند. سفرای فرانسه و بریتانیا در سازمان ملل اعلام کردند که از اقدامات آتی آمریکا در شورای امنیت حمایت خواهند کرد.
از سوی دیگر، تحلیل گران روزنامه های معتبر آمریکایی و اروپایی پیرامون این مساله تحلیل های مختلفی راه انداخته اند. برای مثال، تحلیل گاردین، ۱۲ اکتبر ۲۰۰۱، این است که «توطئه ایرانی می توانست باعث جنگ در خاورمیانه شود»؟!
تحلیل گر گاردین، جوانب مختلف این ماجرا را در نظر گرفته است. این روزنامه، می نویسد: «هر که در پشت توطئه واشنگتن بوده باشد، باید گفت که این اقدام می توانست به جنگ در خاورمیانه تبدیل شود. این منطقه در حال حاضر هم در آستانه تشنج بر سر برنامه هسته ای ایران است و اسرائیل مرتبا از پیشرفت تهران در کسب توانایی تولید بمب هسته ای سخن می گوید.
اطلاعات درز کرده از وزارت خارجه آمریکا حاکی از آن بوده که عبدالله پادشاه سعودی مکررا از آمریکا خواسته است که «سر مار را قطع» و به ایران حمله کند.
با چنین زمینه ای می توان گفت که قتل سفیر عربستان سعودی در واشنگتن و کشتار تعدادی از شهروندان آمریکا و حمله احتمالی به سفارت اسرائیل در آمریکا، به راحتی می توانست آتش جنگ را در منطقه شعله ور سازد.
آمریکا، نیروی قدس، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را مسئول این توطئه معرفی کرده است. با توجه به ساختار قدرت در ایران، عملیاتی با این وسعت قطعا با دستور مستقیم آیت الله خامنه ای انجام می شده است که شخصا کنترل نیروی قدس را در دست دارد…»
این روزنامه، به نقل از رابرت بائر، یک مامور سابق سیا، می نویسد: «این کمی مشکوک است. نیروی قدس کارآیی خوبی دارد. آن ها با اشخاصی که نمی شناسند به توطئه دست نمی زنند. آن ها همواره از اشخاص ثالث استفاده می کنند و هیچ گاه شخصا وارد عمل نمی شوند. اگر قاسم سلیمانی دنبال شما یا من باشد مسلما ما را خواهد کشت. این توطئه با خصلت های آن ها سازگار نیست.»
تحلیل گاردین، در ادامه می افزاید: «احتمال دیگر آن است که این توطئه خودسرانه و توسط بخشی از نیروی قدس، بدون رضایت رهبر ایران، انجام شده باشد. برخی معتقدند این کار می توانست در خدمت اهداف محمود احمدی نژاد باشد که در کشمکش قدرت با خامنه ای درگیر است.
این توطئه در صورت موفقیت سلسله ای از حوادث را به دنبال می آورد که سلسله مراتب روحانیت را بر هم زده و به احمدی نژاد این فرصت را می داد تا از وضعیت به نفع خود استفاده کند.»
احتمالا آمریکا و اتحادیه اروپا، در نخستین اقدام خود باز هم تحریم های اقتصادی علیه ایارن را تشدید خواهند کرد. هم اکنون وزارت خزانه داری آمریکا هم شرکت هواپیمایی ماهان ایر ایران را به اتهام جابه جا کردن غیرقانونی اعضای سپاه پاسداران تحریم کرده است. مقام های آمریکایی، هم چنین ماهان ایر را به همکاری نزدیک با نیروی قدس سپاه پاسداران و انتقال تسلیحات به کشورهایی نظیر سوریه متهم کرده اند. هم چنین احتمال دارد که مساله تروریسم حکومت اسلامی، به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع خواهد شد و به نظر می آید این بار چین و روسیه چندان در مقابل اقدامتا احتمالی شورای امنیت علیه ایران هم چون گذشته مقاومت نخواهند کرد.
اکنون تحولات انقلابی و یا به قول مانیفست شبح انقلابی در بالای سر همه حکومت های بورژوازی به پرواز درآمده است. بحران سرمایه داری و گرسنگی حدود یک میلیارد از جمعیت جهان، این تحولات را شتاب بیش تر داده اند. به طوری که هم اکنون بهار عربی، پس از پشت سر گذاشتن مرزهای کشورهای منطقه اینک به بیش از ۷۰۰ شهر ایالات متحده آمریکا نیز رسیده است. بنابراین، همه دولت ها از منطقه خاورمیانه تا آفریقا، از آمریکا تا اروپا، سخت به تکاپو افتاده اند و شب و روز خواب ندارند تا طرح ها و سناریوها و سیاست هایی را وارد عرصه سیاسی و اجتماعی جهان کنند تا مشغله افکار عمومی را از واقعیت های ستم و استثمار سرمایه داری به مسایل دیگری بکشانند.
به این ترتیب، در طول حاکمیت سی و سه ساله حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی، این اولین بار است که گفته می شود تروریست های این حکومت قصد داشتند در داخل خاک آمریکا دست به ترور بزنند. در حالی که همگان می دانند حکومت اسلامی ایران، انقلاب ۵۷ مردم ایران را با سرکوب و کشتار و جنگ و ترور به خونین ترین شکلی سرکوب کرد و هیچ دولتی در جهان نسبت به این همه جنایات حکومت اسلامی اعتراض جدی نکرد. اگر هم در سال های اخیر حکومت اسلامی را تحت فشار قرار داده اند نه سرکوب و کشتار و اعدام مردم، بلکه دقیقا بر سر رقابت هایشان با این حکومت از جمله بر سر دست یابی آن به سلاح های کشتار جمعی است.
حکومت اسلامی ایران، تاکنون صدها تن از فعالین سیاسی و فرهنگی را از جمله در قلب اروپای متمدن و دمکرات ترور کرده است، بدون این که برخورد جدی با تروریست های حکومت اسلامی و مراکز ترور و جاسوسی آن چون سفارت خانه و کنسولگری ها و مساجد و مراکز به اصطلاح فرهنگی آن شود.
اپوزیسیون چپ و آزادی خواه سرنگونی طلب حکومت اسلامی، حدود سه دهه است که شعارشان تعطیلی مراکز جاسوسی و ترور حکومت اسلامی در همه کشور و محدود کردن آن ها به دفاتری که صرفا به مسایل توریستی و مسایل شهروندانی که به ایران رفت و آمد می کنند، محدود گردد. اما تاکنون هیچ نهاد و حزب و حکومت اروپایی به این خواست توجهی نکرده است. حکومت اسلامی تا روزی که بایکوت سیاسی نشود با بایکوت اقتصادی عقب نشینی نمی کند. چون که بایکوت اقتصادی نخست دودش به چشم مردم به ویژه کارگران و محرومان جامعه می رود. در حالی که این حکومت می تواند با روابط نهان و آشکار خود با دولت ها و شرکت های دیگر، داد و ستد کند و ماشین دولتی خود را بچرخاند.
در هر صورت موقعیت کنونی حکومت اسلامی، ضعیف تر و شکننده تر از آن است که به فکر اجرای هم چون طرح خطرناکی باشد. هر چند که تبلیغات حکومت اسلامی مبنی بر روانه کردن ناوهایشان به سواحل آمریکا و آزمامش موشک و غیره می تواند به عنوان تحریک هایی مدنظر قرار گیرد اما در چنین شرایطی، به نفع کلیت حکومت اسلامی نیست که آن هم در خاک آمریکا، دست به ترور بزند. یا این مساله به عنوان یک سوژه تبلیغی و مشترک آمریکا – عربستان سعودی علیه حکومت اسلامی و تلاشی برای هر چه بیش تر منزوی کردن آن است. و یا اگر هم واقعیت داشته باشد احتمالا نه توسط کلیت حکومت، بلکه در میان کشمکش هایی که مدت هاست درون جناح حاکم اصول گرا در جریان است به ویژه سپاه پاسداران طراحی شده است.
البته این مساله بحث ذره ای از ماهیت تروریستی حکومت اسلامی کم نمی کند. از سوی دیگر هم نباید موضع گیری های دولت آمریکا و عربستان را نیز به عنوان واقعیت پذیرفت. چرا که همه طرفین این ماجرا، آن قدر دروغ گفته اند و به سرکوب و جنایت و ترور نیز آلوده اند بنابراین، نمی توان ادعاهای ان ها را به سادگی باور کرد و در این میان هیچ مرجع منصف و بی طرفی نیز وجود ندارد که روشنگری کند و واقعیت ها را به افکار عمومی ارائه دهد. هر کدام از این حکومت ها، منافع حاکمیت خود را در نظر می گیرند و اهمیتی نیز به وضعیت مردم و عواقب ناگوار آن نمی دهند.
بدون شک، جوخه های ترور حکومت اسلامی، نه در حال حاضر، بلکه بیش از سه دهه است که از جمله در کشورهای غربی فعالند و این مساله تازگی ندارد. اما آن چه که تازه است دست کم یک دهه و نیم است که حکومت اسلامی نه به دلیلی تغییر ماهیت، بلکه دقیقا به دلیل بحران های درونی خودش و انزوای بین المللی، دست به ترور نزده است. به ویژه حکومت اسلامی تاکنون در خاک آمریکا دست به عملیات ترور نزده است و این اولین بار است که کشف ترور توسط تروریست های حکومت اسلامی در ان سوی دنیا منتشر می گردد. خود همین مساله و موقعیت حکومت اسلامی، قبول چنین تروری را سخت تر می کند. در این سال ها تروریست و جاسوسان حکومت اسلامی، بیش تر ترجیح داده اند اطلاعات بیش تری از هدف های خود به دست بیارورند تا این که دست به ترور بزنند. اما هیچ کس نباید کوچک ترین شکی داشته باشد که ماهیت حکومت اسلامی ذره ای تغییر کرده است. این حکومت جانی و تروریست و تبه کار و مافیایی است که به درستی اکثریت مردم ایران و در پیشاپیش همه مزدبگیران و محروامن و بی کاران و ستم دیدگان ده هاست که برای سرنگونی کلیت این حکومت جهل و جنایت و ترور مبارزه می کنند. هر کسی که مدعی مخالفت با این حکومت جهل و جنایت، وحشت و ترور، سانسور و سرکوب، شکنجه و اعدام است؛ بی شک موضع آن نیروهایی را تقویت می کند که خواهان سرنگونی کلیت حکومت اسلامی، با اتحاد و همبستگی و قدرت مردمی هستند.
شنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۰ – پانزدهم اکتبر ۲۰۱۱