بهرام رحمانی
مساله تنها مرگ یک دریاچه نیست که به خودی خود، نجات آن بسیار مهم است. اما مساله اصلی و مهم تر این است که به دنبال مرگ این دریاچه، چند میلیون انسان آسیب های مستقیم و غیرمستقیم خواهند دید. به معنای واقعی اگر همین امروز فکری جدی به بهبود وضعیت این دریاچه صورت نگیرد شاید فردا هرگونه تلاشی بیهوده و بی ثمر خواهد شد.
دریاچه ارومیه، منطقه ای به وسعت شش هزار کیلومتر مربع و نمکی به اندازه ۸ میلیارد تن در آستانه خشکی، در حال مرگ است. مرگ این دریاچه، گذشته از این که مرگ همه موجودات زنده جزایر آن را به دنبال دارد. در حال حاضر ۲۷ گونه پستاندار، ۲۱۲ گونه پرنده، ۴۱ گونه خزنده، هفت گونه دوزیست و ۲۶ گونه ماهی زیست می کند ولی آرتمیا مهم ترین و معروف ترین موجود این دریاچه است. از گونه های در معرض خطر این منطقه، می توان به پلیکان پا خاکستری، با کلان کوچک، غاز پیشانی سفید کوچک، عروس غاز، اردک مرمری، اردک سرسفید، اردک بلوطی، خروس کولی دشتی، میش مرغ و دلیجه کوچک اشاره کرد. هم چنین در حدود یک هزار و ۵۰۰ گونه گیاه آوندی در حوزه ارومیه به ثبت رسیده است که ۳۵۳ گونه از آن ها ارزش اقتصادی و ۲۹۰ گونه اهمیت اکولوژیک ویژه ای دارند. در عین حال، در صورت مرگ این دریاچه، تاثیرات فاجعه بار انسانی آن، زیست و زندگی حدود ۱۴ میلیون انسان را در آذربایجان و دیگر مناطق به خطر خواهد انداخت.
عامل اصلی این جنایت نیز جز حکومت اسلامی ایارن کس دیگری نیست! چرا که بر اساس گزارش ها، تاکنون ده ها سد در مسیر این دریاچه ساخته شده و سرنوشت آن دگرگون کرده است. کارشناسان می گویند که ایجاد این سدها، بر اساس نگاه کارشناسانه و با برنامه ریزی دقیق صورت نگرفته است.
این دریاچه بزرگ ترین دریاچه داخلی ایران و از نظر سطح آب های آزاد، بیستمین دریاچه جهان و پس از بحرالمیت شورترین دریاچه جهان محسوب می شود. طول دریاچه از ۱۳۰ تا ۱۴۶ کیلومتر و عرض آن از ۵۸ تا ۱۵ کیلومتر -بین کوه زنبیل و جزیره اسلامی- متغیر است.
کارشناسان اعدام کرده اند که اگر بی توجهی حکومت نسبت به سرنوشت این دریاچه ادامه یابد این وضعیت و خشک شدن دریاچه ارومیه بیش از ۱۰ میلیارد تن نمک بر جای خواهد گذاشت که به صورت گرد و غبار و طوفان بر سر مردم این ناحیه خواهد ریخت و بسیرای از مناطق کشور را به کویر تبدیل خواهد شد. طوفان های نمک علاوه بر مزارع حاشیه دریاچه، زندگی میلیون ها نفر در اطراف این منطقه را تهدید و به گسترش انواع و اقسام بیماری ها و هم چنین از بین رفتن هزاران هکتار از باغات و زمین های حاصلخیز و جنگل های منطقه منجر خواهد شد.
در چنین شرایطی، تاکنون هرگونه تجمع اعتراضی و بر حق مردم آذربایجان با یورش نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی روبرو شده است. تاکنون صدها تن از فعالین مدافع محیط زیست و مدنی و اجتماعی و سیاسی صرفا به دلیل اعتراض به مرگ دریاچه ارومیه دستگیر و زندانی شده اند. بر این اساس، حق طبیعی مردم آذربایجان است که متحدتر و آماده تر از گذشته، به خیابان ها بریزند و با صدای بلند علیه سران و مقامات و کلیت حکومت اسلامی شعار دهند و خواهان سرنگونی کلیت این حکومت جهل و جنایت شوند!
یک روز پس از برگزاری تجمعات مردم شهرهای ارومیه و تبریز در اعتراض به وضعیت زیست محیطی منطقه و به ویژه روند خشک شدن دریاچه ارومیه، گزارش ها حاکی از بازداشت های گسترده معترضین در شهرهای مختلف آذربایجان است.
بر اساس گزارش تصاویر و ویدیوهای منتشر شده در اینترنت و شاهدان عینی، فضای تجمعات روز شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۰ برابر با ۲۸ آکوست ۲۰۱۱ از یک سو، حملات وحشیانه نیروهای ضدشورش، انتطامی و امنیتی نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی و از سوی دیگر با مقاومت تحسین برانگیز مردم این منطقه را نشان می دهند. نیروهای امنیتی در تبریز مانع از تجمع مردم شده و در ارومیه هم با پرتاب گاز اشک آور و شلیک های هوایی به معترضین یورش برده اند. این در حالی ست که خواست اصلی تجمع کنندگان، بیش تر پیرامون موضوعات زیست محیطی و در اعتراض به وضعیت دریاچه ارومیه بوده است.
بر اساس گزارشات و شاهدان عینی و ویدیو هایی که در شبکه های اینترنتی منشتر شده، در ادامه اعتراض به روند خشک شدن دریاچه ارومیه، شماری از مردم در شهرهای ارومیه و تبریز روز شنبه، ۵ شهریور ماه ۱۳۹۰، دست به تجمع اعتراضی زدند؛ تجمعی که به بنا به گزارشات و شاهدان عینی، با بازداشت عده ای موجه شده است.
اما تازه ترین گزارش ها حاکی از آن است که مامورین امنیتی حکومت اسلامی، دست به دستگیری های گسترده فعالین سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در شهرهای ارومیه، تبریز، اردبیل و… زده اند.
چند روز قبل از این تجمعات نیز در روز چهارشنه، دوم شهریور ماه، نیروهای سرکوبگر حکومتی در محله قوم تپه تبریز، چندین تن از فعالان اجتماعی و مدنی این شهر را بازداشت کردند.
اسامی برخی از بازداشت شدگان به این شرح اعلام شده است: مرتضی عوض پور، مصطفی عوض پور، محمود فضلی، جلیل علمدار میلانی، تقی سلحشور، یوسف سلحشور، عبدالله صدوقی، مهدی حمیدی شفیق، جمشید زارعی، حسن ارک، مهدی مهاجر، عزیز پورولی، احمد علی زاده، یاسر سلمانی رضایی، ایلقار کریمی، مهدی نوری، احمد ریاضی مبارکی، فرزاد مهدوی، موسی برزین خلیفهلو، یعقوب رمضانی، وحید شیخ بگلو، محمدعلی مرادی، علی شیرناک، محمد امیری و تقی صوفیانی.
خانواده این افراد به برخی رسانه ها گفته اند که با گذشت چند روز از این بازداشت ها، هنوز اطلاع درستی از محل نگهداری وابستگان خود ندارند.
صادق عوض پور، پدر مرتضی عوض پور، به «روز» گفته است: هنوز مشخص نیست پسرم را به کجا برده اند. در طول این چند روز تنها یک تماس کوتاه تلفنی داشت و بدون ارائه هیچ توضیحی به ما گفت که بازداشت شده است. تلاش های ما هم در راستای پیگیری وضعیت مرتضی تا امروز بی نتیجه مانده است.»
پدر احمد علی زاده نیز از وضعیت پسرش اطلاع چندانی ندارد. او می گوید: «در دادسرا به ما گفته اند که احمد سه شنبه آزاد می شود. دیگر هیچ اطلاعی نداریم. نه می دانیم کجاست و اطلاعی از چگونگی بازداشت اش داریم.»
خانواده های عبدالله صدوقی و محمود فضلی نیز روز شنبه در مصاحبه با روز از وضعیت اعضای خانواده خود ابراز بی اطلاعی کرده اند. بنابراین، در حکومت اسلامی، هر نوع اعتراضی سرکوب می شود.
مردم معترض در این تجمعات اعتراضی خود شعارهایی نظیر «دریاچه ارومیه جان می دهد، مجلس به قتلش فرمان می دهد»، «بیایید گریه کنیم، با اشک هایمان دریاچه ارومیه را پر کنیم»، «سدها را باز کنید» و… سر داده اند.
قبل از این ها نیز روز ۱۳ فروردین ماه ۹۰، سال جاری ۷۰ تن از معترضان در شهرهای ارومیه و تبریز که در تجمعی اعتراضی نسبت به وضعیت دریاچه ارومیه شرکت کرده بودند، بازداشت شدند.
در این میان سایت حکومتی آفتاب، دیروز با پوشش اخبار مربوط به نا آرامی های روز شنبه، به مسئولان حکومت شان، چنین هشدار داده است: «اگر از منظر زیست محیطی هم نمی خواهند کاری برای دریاچه ارومیه کنند، لااقل متوجه این موضوع باشند که عدم تحرک جدی آن ها در این خصوص می تواند مشکلات امنیتی ریشه داری را در منطقه شمال غرب کشور ایجاد کند.»
این تجمعات در حالی صورت گرفته که مجلس حکومت اسلامی، با طرح دو فوریتی جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه از طریق انتقال و پمپاژ آب از رودخانه های ارس و سیلوه، مخالفت کرد.
نمایندگان مجلس روز ۲۵ مرداد، با طرح دو فوریتی جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه از طریق انتقال و پمپاژ آب از رودخانه های ارس و سیلوه، مخالفت کردند و قرار شد این طرح به صورت عادی در کمیسیون مربوطه بررسی شود.
مخالفان این طرح می گویند انتقال آب از رودخانه های ارس و سیلوه به دریاچه ارومیه به قیمت خشک شدن این رودخانه ها تمام می شود و باید راه حل جدی تری برای آن پیدا کرد. مناقشه بر سر این طرح در مجلس هم چنان ادامه دارد.
کارشناسان محیط زیست هم معتقدند به غیر از عوامل طبیعی، ایجاد سدهای متعدد روی رودهایی که به این دریاچه منتهی میشوند، یکی از عوامل اصلی کاهش سطح آب دریاچه ارومیه است.
بر اساس گزارش ها، تاکنون حدود ۳۵ سد در مسیر این رودها ساخته شده و ۱۰ سد دیگر نیز در دست ساخت است. کارشناسان می گویند که ایجاد این سدها، بر اساس نگاه کارشناسانه و با برنامه ریزی دقیق صورت نگرفته است.
در شهرهای آذریابجان، نسبت به بی تفاوتی حکومت اسلامی به مرگ دریاچه ارومیه، اعتراضت مختلفی صورت می گیرد. برای مثال، روز، یک شنبه ۶ شهریور ماه، ۷۰۰ فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهرستان میانه، با انتشار بیانیه ای نسبت به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه هشدار دادند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «سیاست های غلط مدیریتی» و «بی توجهی مسئولان دولتی» از جمله عواملی معرفی شده که «منابع طبیعی در اقلیم منطقه ای را به سوی نابودی کامل سوق می دهد.»
آن ها در بیانیه خود نوشته اند که دریاچه ارومیه منطقه ای به وسعت شش هزار کیلومتر مربع و نمکی به اندازه ۸ میلیارد تن در آستانه خشکی و زوال کامل است. تاثیرات فاجعه باری که در صورت خشکی این دریاچه به وقوع خواهد پیوست گریبان قریب به ۱۴ میلیون انسان را در آذربایجان و دیگر مناطق خواهد گرفت.
گراشات و تحقیقات کارشناسان، دریاچه ارومیه با ۵ هزار و ۷۰۰ کیلومتر مربع وسعت در منطقه آذربایجان واقع شده است.
دریاچه ارومیه و جزایر متعدد آن به لحاظ ویژگی های منحصر به فرد اکولوژیکی از سال ۱۳۴۶به عنوان منطقه حفاظت شده -مصوبه شماره یک شورای عالی حفاظت محیط زیست کشور- مطرح و طبق مصوبه شماره ۶۳ همان شورا در سال ۱۳۵۴- به پارک ملی ارتقا یافت. این دریاچه، به همراه ۱۰۲ جزیره آن از سال ۵۶۱۳ به عنوان ذخیرهگاه بیوسفر در برنامه «انسان و کره مسکونی MAB» سازمان یونسکو معرفی و در آن ثبت شده است. در سال ۱۳۵۴، دریاچه ارومیه و تعدادی از دریاچه های آب شیرین جنوبی آن به علت دارا بودن معیارهای جهانی کنوانسیون حفاظت از تالاب ها (رامسر ۱۹۷۱) در لیست تالاب های کنوانسیون قرار گرفته است. هم چنین از سوی موسسه بین المللی تالاب ها نیز به عنوان یکی از مهم ترین مناطق مهم پرندگان انتخاب شده است. اما متاسفانه هم اکنون به دلیل مشکلات زیست محیطی در لیست تالاب های در معرض تغییرات شدید اکولوژیکی قرار دارد.
به این ترتیب، از سال ۱۳۷۴ تاکنون ارتفاع سطح تراز آب دریاچه ارومیه سیر نزولی داشته و در طول سال های اخیر آب دریاچه بیش تر از شش متر کاهش داشته است. به اقرار مدیرکل محیط زیست آذربایجان غربی، دریاچه در قسمت های جنوبی تا ۱۰ کیلومتر پسروی کرده و در حال حاضر میزان نمک در دریاچه ارومیه به ۳۸۰ تا ۴۰۰ گرم در لیتر رسیده و این نمک، کریستالیزه شده که وضعیت بسیار خطرناکی است. این مقام مسئول حکومت اسلامی اضافه می کند که از ۵ هزار و ۷۰۰ کیلومتر مربع مساحت دریاچه ارومیه ۲ هزار و ۷۰۰ کیلومتر مربع آن تبدیل به شوره زار شده و آب های زیرسطحی نیز شورتر می شوند تا جایی که چندین روستای حاشیه دریاچه هم اکنون خالی از سکنه شده اند. تعدادی از جزیره های این دریاچه که زمانی دارای آب شیرین و سرسبز بودند، هم اکنون به خشکی متصل شده اند. علی نظری دوست، رییس دبیرخانه ستاد حوزه دریاچه ارومیه نیز گفته است: با ادامه روند فعلی مرگ دریاچه ارومیه تا ۴ سال آینده حتمی است. در حال حاضر درجه حرارت منطقه حدود ۲ درجه افزایش پیدا کرده است و به این ترتیب، میزان تبخیر از دریاچه ارومیه با شدت بیش تری انجام می شود.
هم چنین محمدباقر صدوق، معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست ضمن بیان این که: «واقعیت این است که طبیعت با کسى شوخى ندارد و دریاچه ارومیه در صورتى که اقدام جدى براى نجات آن صورت نگیرد خشک مى شود.» اعلام کرده است، ادامه این وضعیت و خشک شدن دریاچه ارومیه بیش از ۱۰ میلیارد تن نمک بر جای خواهد گذاشت که به صورت گرد و غبار و طوفان بر سر مردم این ناحیه مى ریزد و این بحران تنها گریبان آذربایجان را نمى گیرد، بلکه تمامى مناطق کشور را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. طوفان های نمک علاوه بر مزارع حاشیه دریاچه، زندگی بیش از شش میلیون نفر در اطراف این منطقه را تهدید و به گسترش بیماری ها و آسیب های جسمانی و از بین رفتن هزاران هکتار از جنگل های منطقه منجر خواهد شد.
به عقیده شمارى از کارشناسان محیط زیست، یکى از دلایل بروز وضعیت بحرانى در دریاچه ارومیه، ساخت سدهاى متعدد بر روى رودهایى است که به این دریاچه منتهى مى شوند.
کامبیز سلطانی، کارشناس و پژوهشگر حوزه محیط زیست ایران، در مقاله ای به علل خشک شدن و مرگ دریاچهء ارومیه پرداخته و می نویسد: پانزده رودخانه دائمی به دریاچه ارومیه می ریزند. تاکنون روی این رودخانه ها ۳۶ سد ساخته اند، ۱۲ سد نیز در دست ساخت هستند و ۴۰ سد دیگر نیز برای ساخت و احداث در دست برنامه ریزی هستند. یعنی ۸۸ سد مانع از جاری شدن رودخانه ها به سوی دریاچه ارومیه و رسیدن آببه درون آن میشوند. برای مثال، فقط بر یک رودخانه منتهی به آن (به نام آجی چای) ۲۲ سد احداث شده است و به این ترتیب دیگر آبی باقی نمی ماند که به آن دریاچه وارد شده و باعث ادامه حیاتش گردد. سدسازی روی رودخانه های زرینه رود، سیمینه رود، گدار و باراندوز با هدف تولید برق سبب شده عمق آب در این دریاچه از ۱۶ تا ۲۲ متر به کم تر از پنج متر برسد.
چندی پیش محمود احمدی نژاد، در مراسم افتتاح چهار طرح شاخص عمرانی و صنعتی آذربایجان غربی در خصوص دریاچه ارومیه، گفته بود: «تغییر شیوه آبیاری آذربایجان غربی برای افزایش بازدهی آب تا ۱۰ برابر لازم است تا ظرف چند سال دریاچه زیبای ارومیه احیا و منابع آب حفظ شود.» گویا قرار است به زودی امام زمان در این منطقه ظهور کند و آب دریاچه ارومیه را بالا بیاورد؟!
هم اکنون عقب نشینی ۱۲۰ هکتار دریاچه ارومیه، هشدار مهمی است. برای این که شوره زار حاصل شده از این عقب نشینی همه اراضی، مزارع، ساختمان ها و نواحی مسکونی و آبادی های اطراف را تهدید می کند. کلانتری، مدیر کل استان آذربایجان غربی وصل شدن برخی از جزایر به خشکی، از کار افتادن اسلکه ها و سختی در تردد شناورها، افزایش شوری آب و رسیدن املاح به ۳۳۰ گرم در لیتر، توقف زادآوری آرتمیا، گرفتار شدن پرندگان در نمک، ضعیف شدن پوشش گیاهی جزایر و کاهش میزان آب دهی چشمه های آب شیرین موجود در داخل جزایر را از مهمترین مشکلات پارک ملی دریاچه ارومیه برشمرد.
کارشناسان معتقدند با وزش باد، نمک موجود در شوره زارهای پدید آمده به سوی این اراضی و نواحی مسکونی هدایت و منتشر شده و همین امر موجب خشک سالی می شود که تاثیر مستقیم بر روی کشاورزی منطقه، سلامت مردم و افزایش مهاجرت ها خواهد شد.
به اعتقاد برخی دیگر کارشناسان محیط زیست در صورتی که ورودی آب شیرین این دریاچه کم شود گونه های مختلف جانوری این دریاچه با تهدیدات فراوانی روبه رو هستند. این در حالی است که دریاچه ارومیه به دلیل طبیعت مناسب برای زیست دایمی و موقت انواع پرندگان کمیاب و نادر جهان شناخته شده است. به هر روی این دریاچه با دارا بودن جاذبه های بی شمار یکی از مناطق بی بدیل ایران در جذب گردشگری و توریسم نیز به شمار می رود و بی توجهی به حفظ آن می تواند به حذف درآمدهای ناشی از محل توریسم شود و از این طریق نیز لطمات زیادی به کسب و کار مردم این منطقه بزند.
«۷ سال دیگر دریاچه ارومیه به شوره زاری به وسعت ۴ هزار کیلومتر مربع تبدیل می شود که کم ترین پیامد آن، تغییر آب و هوای منطقه، پیشروی نمک به سمت اراضی کشاورزی و تخریب آن و خالی شدن صدها روستا ازسکنه است.»
این گفته رییس پژوهشکده آرتمیای دانشگاه ارومیه، بیش از هر چیز نشان از عمق فاجعه ای دارد که آرام آرام یکی از زیباترین زیستبوم های کشور را به کام خود می کشد.
ناصر آق در گفتگو با همشهری، اعلام کرد: ورودی آب به دریاچه ارومیه در سال های پرآبی ۶ میلیارد متر مکعب بود که به همین اندازه هم تبخیر وجود داشت؛ اما طی چند سال اخیر به دلیل ساخت سد در بالادست و جلوگیری از حق آبه، این میزان به یک و نیم میلیارد متر مکعب در سال کاهش یافته، این در حالی است که تبخیر به همان میزان و حتی بیش تر ادامه دارد. در این میان، آن چه به نگرانی ها دامن می زند خشک سالی و تقریبا به صفر رسیدن نزولات جوی است.
وی افزود: با آن که شواهد موجود نشان می دهد خشک شدن این زیستبوم بی نظیر جدی است، اما اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از این فاجعه روند کندی دارد.
برای نمونه، قراربود بخشی از آب رود زاب را به سمت دریاچه منحرف کنند اما مطالعات مرحله یک این طرح حیاتی پس از ۴ سال به پایان رسیده و چنان چه با همین کندی ادامه یابد، عملیات اجرایی آن زمانی به نتیجه خواهد رسید که کار از کار گذشته است؛ نوشداروی پس از مرگ سهراب!
اخیرا سران حکومت اسلامی، در رابطه با سرکوب اعتراض جوانان در انگستان، به دولت انگلستان توصیه کرده اند که با تظاهرکنندگان برخورد مسالمت آمیز داشته باشد و پلیس خشونت به خرج ندهد؟ حتی احمدی نژاد، کاسه داغ تر از آش شده و از به کارگیری خشونت توسط پلیس انگلستان علیه معترضین به سازمان ملل شکایت برده است؟ دولت احمدی نژاد، در شش سال اخیر شدیدتر از گذشته جوانان را سرکوب کرده و بی شرمانه به آن ها «اراذل و اوباش» نامیده، آفتابه به گردن شان انداخته در خیابان ها چرخانده، و شکنجه گران شان جوانانی را در اعتراضات سال ۸۸ دستگیر کردند و در زیر تجاوز و شکنجه کشتند، اکنون بی شرمانه و وقیحانه خود را مدافع جوانان معترض انگلیس نشان می دهد. در حالی که حکومت برادرش بشار اسد، رییس جمهور سوریه، در این مدت کمی که از آغاز اعتراضات مردم این کشور می گذرد دست کم دو هزار انسان را در خیابان ها کشته است در حالی که نه تنها سران و مقامات حکومت اسلامی، کم ترین انتقادی به جنایات این حکومت نداشته اند، بلکه بزرگ ترین حامی آن در منطقه هستند و حتی نیروی قدس سپاه پاسداران مستقیما در سرکوب و کشتار و ترور مردم حق طلب سوریه شرکت کرده است. بنابراین، روشن است که دل احمدی نژاد تیرخلاص زن، به هیچ بنی و بشری در جهان نمی سوزد و این موضع گیری اش علیه دولت انگلیس نه از سر دل سوزی و همبستگی با جوانان و مردم معترض انگلستان، بلکه صرفا در جهت رقابت و کشمکشی است که حکومت اسلامی و دولت های غربی و به ویژه با دولت انگلیس با همدیگر دارد.
واقعا شایسته هیچ جامعه ای است که در هزاره سوم، چنین حکومتی بر کشورشان حاکمیت کند؟ چرا که سران حکومت اسلامی، منفورتر از هم کیشان خود، چون قذافی و بشار اسد هستند و جنایات شان حتی علیه زیست و زندگی نیز مردم حد و مرزی نمی شناسد. حکومتی که تاکنون دستش به خون ده هزار انسان آلوده است و بزرگ ترین حامی گروه های تروریستی در جهان محسوب می شود، شرم بشریت است! حکومت اسلامی، تنها حکومتی در جهان است که نه تنها ذره ای به انسان و حق و زیست و زندگی شهروندان اهمیتی نمی دهد، بلکه دشمن درجه یک هرگونه آزادی بیان، قلم، اندیشه، و برابری، رفاه و محیط زیست تمیز و سالم و انسانی است.
اما حکومت لیبی رفت؛ حکومت سوریه هم در حال رفتن است. بی شک پس از حکومت سوریه، نوبت حکومت جهل و جنایت اسلامی ایران است.
به این ترتیب،جنایات حکومت اسلامی، فقط به تهدید و ترور، شکنجه و زندان، اعدام و سنگسار و هم چنین سرکوب جنبش های اجتماعی چون جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانش جویی و فعالین نهادهای فرهنگی، مدنی و اجتماعی نمی شود و جنایات آن در زمینه های دیگری چون زیست محیطی نیز فاجعه بار است. چند روز پیش، رییس مرکز سلامت و محیط کار وزارت بهداشت حکومت اسلامی، اعلام کرد که سال گذشته بر اثر آلودگی هوای تهران، حدود سه هزار و ششصد مرگ و میر روی داده است. گفته شده است که در ۱۷ ماه گذشته، هوای تهران حتی یک روز هم سالم نبوده است.
بر اثر آمار رسمی مسئولین حکومتی، در تصادفات جاده ای ۳۰ سال گذشته، ۸۰۰۰۰۰ هزار نفر کشته شده و ۹ میلیون نفر دیگر نیز مجروح شده اند. هم چنین ۴۳۰ هزار راننده نیز زندانی گردیده اند. جاده هایی که ظرفیت ۳۵ میلیون جمعیت و خودروهای مورد استفاده آن را نداشت، اکنون به ۷۵ میلیون نفر رسیده در حالی که جاده ها چندان تغییر کیم و کیفی نکرده است؟ پس عامل اصلی این همه جنایت غیر از حکومت اسلامی، کیست؟
سال هاست که جنگل های شمال و لرستان بر اثر آتش سوزی های مداوم در حال نابودی هستند و در کردستان نیز خود حکومت جنگل های می سوزاند و یا درخت ها را می برد تا نیروهای احزاب مخالفین نتوانند به راحتی در این مناطق رفت و آمد کنند.
در چنین شرایطی، طبیعی ست که نه تنها مردم شهرهای آذربایجان، بلکه همه کسانی که حتی از شنیدن مرگ دریاچه ارومیه و آسیب دیدن بیش از چهار ده میلیون از مردم این منطقه، دل شان خون می شود و برای نجات آن از مرگ حتمی و عوارض و عواقب فاجعه بار بعدی آن، راه چاره ای می اندیشند. اولین راه چاره این است که برای مثال، مردم به طور متحد و هدف مند در همه شهرهای آذربایجان و یا شهرهای دیگر، تجمع کنند و به طور پیگیر و مداوم خواهان رسیدگی سریع به وضعیت دریاچه ارومیه و جزایر اطراف آن شوند. این تجمعات اگر روزهای جمعه و هم زمان برگزار شود هم مردم بیش تری بدون محدودیت های اداری می توانند در آن ها شرکت کنند و هم حکومت اسلامی، جرات نمی کند دست به سرکوب بزند. در حال حاضر نیز شعار اصلی باید «آزادی همه زندانیان سیاسی، به ویژه زندانیان دستگیر شده در تظاهرات های اخیر»، «دفاع از محیط زیست وظیفه هر شهروندی است»؛ «سدهایی که غیرکارشناسانه درست شده و به دریاچه لطمه زده اند شکسته شوند» و… می توانند به بسیج مردمی یاری برسانند.
مسلما دفاع از محیط زیست در سراسر ایران و دریاچه ارومیه، جدا از مبارزه عمومی علیه ستم و تبعیض، بی حقوقی و استثمار، سانسور و اختناق، تهدید و سرکوب، زندان و شکنجه، ترور و اعدام حکومت اسلامی نیست. بنابراین، وظیفه آگاهانه و داوطلبانه هر شهروندی است که از محیط زیست و زندگی خود دفاع کند.
دوشنبه، هشتم شهریور ۱۳۹۰ – بیست و نهم آگوست ۲۰۱۱