مهشید امیر شاهی در سال ۱۳۱۶ در کرمانشاه در یک خانواده متعهد و رشنفکرمتولد شد . پدرش مدعی العموم و مادرش فعال سیاسی چپ بود که مجبور به ترک ایران شد و در طول زندگی خود علیه دو رژیم، برای آزادی و حقوق بشر بی امان مبارزه کرد .
مهشید امیر شاهی، نویسنده یی متعهد، خوش فکر و پر توان است که علیرغم تحصیلات و زندگی در خارج از ایران به آداب و رسوم ایرانی پایمند است. خانم امیر شاهی به رسم ایرانی اصیل از گزارشگران جامعه رنگین کمان استقبال کرد و به مناسبت سالروز قتل شاپور بختیار به دست ادمکشان جمهوری اسلامی سخن گفت .
از پر کار ترین نویسندگان ایرانی است که در جریان انقلاب اسلامی سال پنجاه و هفت با نوشتن مقاله ای در روزنامه آیندگان مقاله ای به حمایت از شاپور بختیار منتشر کرد . این تنها مقالهای بود که به حمایت از شاپور بختیار در تمام مدت نخستوزیریاش در مطبوعات کشور به چاپ رسید. . وی در این مقاله از رهبران جبهه ملی انتقاد کرد که چرا در برابر «آلوده شدن روحانیون به سیاست» موضعگیری نمیکنند؟ وی گفت که حیرتش با سکوت روشنفکران متعهد بیشتر میشود و نوشت که منظور وی از روشنفکران متعهد طنز نیست، چرا که روشنفکرانی که تعهدشان طنز است، هیچ کدام ساکت ننشستهاند و همگی بحمدالله اخیرا، طی مقالات و رسالات، به دین مبین اسلام مشرف شدهاند.
مهشید امیرشاهی افزود که حیرت وی به سکوت روشنفکران متعهد ختم نمیشود، چرا که دیپلماتهای وزارت خارجه که باید ساکت باشند پی در پی اعلامیههای انقلابی صادر میکنند و سیاستمداران قدیم به جای آنکه عمل کنند در محضر آقایان روحانیون کسب فیض میکنند.
وی گفت حیرتش بیشتر میشود هنگامی که کارمندان تلویزیون که در گذشته اوامر دولتهای پیش را با خوش رقصی اجرا میکردند، حالا برای دولتی که فرمایش صادر نمیکند، لب ورچیدهاند و ناز میکنند و روزنامهنگارانی که دیروز مرعوب بودند، امروز هم متاسفانه مرعوبند…
mahshid amirshahi from JRK on Vimeo.
این مقاله سر آغاز پیوند و نزدیکی بود ، که بعد ها زمانی که امیر شاهی پس از حاکم شدن روحانیون و خروج دکتر بختیار از کشور ، مجبور به جلای وطن شد در دیداری با وی ایجاد شد و تا به امروز نیز ادامه دارد .
در طول همه این سالها کتاب ها و ترجمه ها و مقالات بسیاری از مهشید امیر شاهی منتشر شده است که از جمله آنها ترجمعه فرانسه به فارسی یکرنگی خاطرات دکتر شاپور بختیار است ایشان در نامه ای که در پیشگفتار آن به خانم امیر شاهی مینویسند : ترجمه کتاب مدیون همت خانم مهشید امیرشاهی است. ولی این اولین دین من نسبت به ایشان نیست: در زمانیکه جنون دسته جمعی، ملیونها ایرانی را از بغض فساد رژیم سابق فرا گرفته بود، او بود و فقط او که در آن بحبوحه در میان «اهل قلم» که خود را روشنفکر و تیزبین میدانند، جرأت کرد و نوشت: «چرا کسی از بختیار دفاع نمیکند؟» من خانم مهشید امیرشاهی را نمیشناختم و هرگز او را ندیده بودم، حتی نوشته مذکور را هم یک سال بعد در پاریس خواندم.
جامعه رنگین کمان