فرهنگ قاسمی
انقلاب مشروطیت و اندیشه حقوق کارگران
انقلاب مشروطیت در واقع انقلاب برای عدالتخواهی و علیه استبداد و حقکشی طبقه حاکم ایران بود که در اثر رهبری روشنفکران ابعاد تازهای به عدالتخواهی سنتی ایرانی میداد. این نوگرائی منبعث از تعقل سیاسی غرب بود که به ترویج مشارکت مردم در امور خودشان پای می فشارد.
چنانکه می بینیم به تشکیل عدالتخانه و پارلمان، دو نهاد بنیادین برای دگرگونسازی روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه سنتی ایران منجر گردیده، فراگرد رشد را در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری باعث می شود.
مبارزه برای حق و آزادی اگر چه بوسیله روشنفکران و مبارزین سیاسی پراکنده شده دامنه و وسعت پیدا می کند، اما چون طبقه تحتانی جامعه یعنی دهقانان، کسبه و پیشهوران جزء و کارگران بیش از هرکس دیگر فاقد این حقوق و آزادیها بودند به عنوان فعالترین نیروها وارد میدان مبارزه شدند تا برای احقاق حقوق پایمالشده خود مبارزه کنند. نظریهپردازان سوسیالیست و سوسیال دموکرات با شجاعت و آگاهی خود این طبقه را به مبارزه علیه ارتجاع و استبداد فرا می خواندند. مبارزه برای حقوق کارگری در اثر توسل به تشکیلات تعاونیها، انجمنها، شوراها و سندیکاها انکشاف پیدا می کند. از سوی دیگر اندیشه مبارزات کارگری و حقوق " طبقه " کارگر در ارتباط مستقیم با پیدائی صنف و " طبقه " کارگر می باشد که در مراکز تولیدی صنعتی بطور دستهجمعی بکار گمارده شده است. اما کم و کیف این مراکز، روند انکشاف و تعطیلشان در رشد مبارزات کارگری تأثیر بسزائی دارد.
بعللی که در مبحث پیشین بر شمردیم، این مراکز تولیدی در بدو امر قادر نبودند به حیات اقتصادی خود ادامه دهند، یکی پس از دیگری تأسیس و ورشکست می شدند. عمدهترین مراکزی که میتوانستند به مدتهای نسبتاً طولانی باقی بمانند، تأسیساتی بودند که به وسیله سرمایهداران خارجی ایجاد شده بودند و غالباً مخازن و معادن طبیعی ما را به یغما می بردند. نخستین جماعات کارگران ایران را در این عصر دهقانان، پیشهوران و صنعتگرانی تشکیل می دادند که به دلائل تغییرات در مناسبات تولید و دگرگونی ارزشهای سنتی کار و سرمایه، بخاطر تأمین معاش و پیداکردن لقمه نانی حاضر بودند به کمترین دستمزد قناعت کرده مزدوری در کارخانجات را پذیرا گردند. این کارگران در شمار تودههایی بودند که در انقلاب مشروطیت علم عدالت و آزادیخواهی را بدوش کشیدند.
همانطوریکه گفتیم، بین پیدایش کارخانجات کوچک و بزرگ تولیدی و رشد تولیدات صنعتی و کارخانهای از یک سو و پیدایش احزاب و سازمانهای اجتماعی که برای حقوق و آزادیها مبارزه می کردند از سوی دیگر رابطه مستقیم وجود داشت، نتیجه این رابطه تلاش مردم برای برهمزدن روابط قدیم و ایجاد روابط و مناسبات تازه بود.
انقلاب مشروطه حدود هفت سال بطول انجامید. (۱۹۱۲– ۱۹۰۵ میلادی) – (۱۲۹۱– ۱۲۸۴هجری شمسی) – مراکز مهم این انقلاب شهرهای بزرگ ایران از قبیل تهران، تبریز، رشت، انزلی، مشهد، اصفهان، بودند. کارگران ایران در کنار سایر اقشار انقلابی اجتماع برای برقراری عدالت و آزادی مبارزه می کردند. هرجا کارخانهای بود، هرجا عدهای از کارگران کار می کردند، به ویژه در چاپخانهها، روحیه حقطلبی و عدالتخواهی و آزادیخواهی نیز حضور داشت، اگرچه تفکر انقلابی را روشنفکران به جامعه القاء می کردند، اما در اقدام انقلابی همه اقشار و طبقات جامعه سهیم و شریک و وارد عمل بودند. روشنفکر با خطابه و نوشتهاش، آخوند با بستن مساجد و واعظانش، بازاری و کسبه با تعطیلکردن بازار و حجره و دکانش، پیشهور با قطع فعالیت تولیدیاش، کارگر با اعتصاب در کارخانه و کارگاهاش، همه و همه در میدانهای مبارزه علیه آزادی و حقکشی آماده بودند. دستآورد این جانفشانیها قانون اساسی ۱۳مرداد ۱۲۸۵(اوت ۱۹۰۶) و تأسیس دو مجلس شورای ملی و دیگری سنا بود. در متمّم قانون اساسی از نهادهایی سخن رانده شده است که قاعدتاً موجبات رشد مبارزات اجتماعی را می بایست فراهم آورد از آنجمله تشکیل انجمنها بود.
آزادی تشکیل انجمن
در متمّم قانون اساسی بموجب اصل بیست و یکم تشکیل انجمن آزاد بود:
" انجمنها و اجتماعاتی که مولد فتنه دینی و دنیوی و مخل به نظم نباشد در تمام مملکت آزاد است ولی مجتمعین نباید باخود اسلحه داشته باشند و ترتیباتی را که قانون در این خصوص مقرر می کند باید متابعت نمایند، اجتماعات در شوارع و میدانهای عمومی هم باید تابع قوانین نظمیه باشد. " یعنی، آزادی انجمنها و اجتماعات شناختهشده بود. پس با تشکیل انجمنها و احزاب و اجتماعات مختلف جنبشهائی در طبقات مختلف پیدا شده و افراد روشن اعم از کارگر و غیرکارگر عضویت احزاب و اجتماعات مختلف را پذیرا شدند.
اما ماده اول نظامنامه انتخابات مورخه ۱۹رجب ۱۳۲۴قمری، صنفی بود و به هیچوجه برای کارگران حق رأی قائل نمی شود؛ از کارگران کارخانجات نامی برده نشده، چنانکه گوئی اینان وجود خارجی ندارند یا هنوز صغیراند و یا دیوانه و سفیه.
این ماده بقرار ذیل بود:
" انتخابکنندگان ملت، در ممالک محروسه ایران از ایالات و ولایات، باید از طبقات ذیل باشند: شاهزادگان و قاجاریه، علما و طلاب، اعیان و اشراف – تجار و مالکین – فلاحین و اصناف. "
بدینترتیب طبقات و اصناف مختلف نمایندگان خود را به مجلس اول فرستادند، ولی از دوره دوم این طرز انتخاب نماینده عوض شده و رأی عمومی در ایران شناخته شد و همگان با حائزبودن شرائط توانستند در انتخاب نماینده شرکت کنند.
کارگران تا این موقع، مشخصاً حقرأی نداشتند؛ تلویحاً چنین نتیجه گرفته می شد که کارگران بایستی در کنار اصناف در رایدهی شرکت کنند.
در این ماده از کارگران هنوز بعنوان قشر اجتماعی نام برده نمی شود.
همزمان با افزایش کارخانهها و تأسیسات کوچک و متوسط تولیدی تعداد کارگران در سازمانهای " صنعتی " بالا می رود. بتدریج در مراکز صنعتی انجمنهای حرفهای و تعاونیها و بعد سندیکا بوجود می آیند.
در اوائل قرن بیستم، تبریز یکی از مراکز مهم صنعتی و کارخانهای ایران به شمار می رفت. «پائولویچ» در این باره می نویسد:
" در اوائل قرن بیستم حدود یکصد کارخانه در تبریز وجود داشت که در این کارخانهها قریب به ده هزار کارگر مشغول به کار بودند. در شهرهای دیگر از قبیل تهران و رشت نیز کارخانههائی یافت می شدند که بر اساس شیوههای جدید تولید اداره می گردیدند. در تهران کارخانه برق، چندین چاپخانه، کارخانههای چوببری، کارخانههای مکانیکی وجود داشتند. این کارخانهها در سال بیش از سی هزار روبل درآمد داشتند.[i]
با تجمع کارگران در این کارخانهها، مسائل صنفی و مطالبات اقتصادی و رفاهی بیش از پیش و با پا در میانی احزاب و دستهجات سیاسی مبارزات کارگری برای بدستآوردن حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بمرور، دامنه و وسعت پیدا می کند.
در همین سالها، ادبیات مربوط به روابط کارگر و کارفرما و حقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی انتشار می یابد. چنانچه گفته شد، نخستینبار «میرزاعلی فروغی» در کتاب " اصول ثروت ملل " از کارگران ایران بعنوان طبقه کارگر نام می برد.[ii] این کتاب، در ۱۲۸۴شمسی (۱۹۰۵ میلادی) یعنی تقریباً همزمان با تشکیل حزب همت در بادکوبه، در تهران انتشار پیدا میکند. ناشر کتاب مانند بسیاری دیگر از روشنفکران همعهد خود با مسائل کار و کارگری و مبارزات سندیکائی در اثر ارتباط با تفکرات غربی آشنائی پیدا می کنند. در این کتاب، درباره توسعه اقتصادی و صنعتی، جمعیتهای کارگری، شناخت حقوق کارگران و طبقه کارگر، حقوق کار، حقوق مربوط به تأسیس سندیکاها، حقوق مربوط به اقدام به اعتصاب درباره دستمزد و … گفتگو شده است. این کتاب از جمله نوشتههائی است که اثر زیادی در مبارزات کارگران و آشنائی آنها با حقوقشان می گذارد. تقریباً همه کسانی که درباره مبارزات و جنبشهای کارگری و سندیکائی در ایران، مقاله یا کتابی نوشتهاند به این اثر ارزنده، در زمان خود، هیچگونه اشارهای نکردهاند.
از دیگر اندیشمندان اجتماعی که درباره حقوق " طبقه " کارگر ایران قلم زده، کارگران را برای مبارزه تشویق می کرد، «رسولزاده» است. او در رساله اجتماعیت (سوسیالیسم) خود تحلیلی از اوضاع کارگری و تشکیلات آن می دهد. در این تحلیل به " نواقص آتی سرمایهداری " می پردازد، " عملهجات و صنف کارگران " را به تشکل و مبارزه علیه بورژوازی فرا می خواند. او با اعتقاد به مارکسیسم اظهار می دارد:" در میان کارگر و کارکن هرگز ائتلافی متصور نیست و تمام کشمکشهای اجتماعی در دائره مبارزه طبقاتی بین سرمایهداران و کارگران قرار دارد. " او در همین نوشته، درباره اعتصاب کارگران علیه شرائط آهون کار؟؟؟ گفتگو می کند و از منافع پرولتاریا حمایت می نماید و آزادی پرولتاریا را از قید عبودیت سرمایه، آزادی تمام نوع بشر می داند.[iii]
اصل مساوات، حقرای عمومی بدون فرق اجتماعی ملیت، بدون تفاوت بین فقیر و غنی و همچنین انتخابات ملی برحسب تعداد جمعیت نه بر حسب طبقات، به علاوه انتخابات مجلس باید در زمان واحد شروع شود، هیئت وزیران را مجلس معین کند و در برابر مجلس مسئول باشد. در جهت دموکراسی اجتماعی این اصول را می شناسد: حق اعتصاب کارگران، محدود بودن ساعت کار، تقسیم اراضی، مالیات مستقیم بر ثروت، آزادی اعتصابات یعنی هرگاه کارگران به منظور سروسامان دادن به کار خود، اعم از اینکه این کار خصوصی یا سیاسی باشد اعتصاب کنند، دولت نمی تواند مانع آن شود و یا آنها را اجباراً به کار وا دارد. آن عبارت بدین معنی است که حق دستکشیدن از کار را هم برای بهبود وضع کارگری و هم بمنظور مقابلهجوئی سیاسی تأئید کرده است. از دیگر حقوق کارگری اینکه مدت کار روزانه نباید از هشت ساعت تجاوز کند.
"اما در تقسیم اراضی دهات و املاک سلطنتی (خالصات) و هم چنین دهات و املاک مالکینی که علاوه بر احتیاج زندگی آنها باشد بایستی اولی بلاعوض و دومی توسط بانک خریداری شده بین اهالی و دهاقین تقسیم گردد." در فرض مالیاتی می گوید: "مالیات و عوارض باید به نسبت دارائی و سرمایه اخذ شود نه بطور سرانه یعنی مالیاتهای دولتی باید از عایدات تجارت و ملک گرفته شود. " هر شخصی چنین عایداتی داشته باشد باید از پرداخت هرنوع مالیات و عوارض معاف باشد. بدان مأخذ تلویحاً طبقه دهقان و کارگر روزمزد و پیشهور را از هر مالیاتی معاف دانسته است.[iv]
[i] – « پائولویچ – تریا – ایرانسکی »، " انقلاب مشروطیت ایران و ریشههای اجتماعی و اقتصادی آن "، تهران، ۱۹۵۱چاپخانه نقش جهان، صفحه: ۴۲و ۵۰ترجمه « م. هوشیار »
[ii] – « فریدون آدمیت »، " فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران "، انتشارات پیام، تهران سال ۱۳۵۴
[iii] – اثر پیشین
[iv] – اثر پیشین، صفحه: ۴۳و ۴۶