خاورمیانه ازنظر جغرافیائی منطقه ایست حساس و استراتژیک که حاوی بخش عظیمی ازمنابع انرژی جهان است در نتیجه منطقه ایست ثروتمند که میتواند بازار بسیار جذابی برای کشورهای صنعتی وقدرت های اقتصادی دنیا تلقی شود. به همین دلیل است که جای پای این قدرت ها از دیرباز در کشورهای منطقه خاورمیانه قابل ردیابی است . درراس این قدرت های استعماری باید ازانگلیس و فرانسه نام برد که اندک زمانی پس ازجنگ بین المللی اول واضمحلال امپرا طوری عثمانی در پشت میز مذاکره یا بهتراست گفته شود پشت میزمعامله ، نقشه منطقه خاورمیانه را پهن کرده و منطقه را به دو حوزه نفوذ بین خود تقسیم کردند .
در کنار این دو قدرت اروپائی ،سایرکشورهای کوچکتر اروپا نیز کوشیدند تا حتی المقدور نفوذ و منافعی در این منطقه برای خود دست وپا کنند. اتحاد جماهیرشوروی سابق هم به روال خود ازطریق ایجاد وخط دادن به احزاب کمونیست دست نشانده خود کوشید درکشورهای خاورمیانه برای خود جای پائی بیابد . پس از جنگ جهانی دوم آمریکا نیز بعنوان ابرقدرتی که تاقبل ازجنگ بیشترتوجه به درون قاره خود داشت و کمترسبقه استعماری از آن دیده شده بود تمایل به نفوذ در این منطقه را ازخود نشان داد . حمایت ازتشکیل دولت اسرائیل ومشارکت درکودتای طراحی شده توسط استعمار پیر انگلیس در۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت ملی مصدق درایران جزو اولین تحرکات چشم گیر آمریکا درمنطقه بود . طبیعی است که همه این قدرت های فرا منطقه ای برای ایجاد وحفظ منافع برای خود درکشورهای منطقه در رقابت با یکدیگر بوده و به یک جنگ پنهان ومناقشه نا پیدا مشغول بوده وباشند . و طبیعی است که برای حفظ نفوذ و منافع خود دراین کشور ها رژیم های دیکتاتوری وفاسد و دست نشانده خلق نموده واز آنها حمایت نمایند . حکومت های جمهوری مادام العمر و بعضا جمهوری موروثی و حکومت های سلطنتی مطلقه موروثی و امارت شیوخ به شیوه های قرون وسطائی از این دست اند . ولی امروز در قرن بیست ویکم وعصرارتباطات و آگاهی ملت های تحت ستم ، تحولات و تغییرات در منطقه همانگونه که شاهدیم اجتناب نا پذیراست . اولین طنین ناقوس تحول در تونس به صدا در آمد . تونس کشوری است درشمال آفریقا درکناردریای مدیترانه با جمعیتی حدود ده میلیون نفر. سالها زیرسلطه اسپانیا بوده وبعد فرانسوی ها جانشین اسپانیا شده و تونس را تحت استعمار خود در آوردند . بالاخره درسال ۱۹۵۴ جنبش استقلال طلبانه ملت تونس به رهبری حبیب بورقیبه به ﭘﻴﺮوزی رسید . عمل کرد حکومت بورقیبه در سالهای نخست تا حدی قابل قبول بود. آزادیهای اساسی مردم تونس را محترم میشمرد واقداماتی درجهت سازندگی وبالا بردن سطح زندگی مردم انجام داد. ولی به تدریج فساد مالی و ثروت اندوزی در او و اطرافیان و بستگانش بروز کرد وبدیهیست که بدنبال این فسادها ، تمایلات استبدادی و گرایشات دیکتاتوری نیز رخ مینماید.به همین جهت زمینه های نارضایتی در جامعه تونس پدیدار گردید. درسال۱۹۸۷ زین العابدین بن علی که درحکومت بورقیبه اداره کننده بخش نظامی اطلاعاتی اوبود ازاین موقعیت نارضایتی های مردم استفاده نمود وبا یک کودتا زمام امورتونس را دراختیار گرفت . بن علی از بیست وسه سال قبل رئیس جمهورتونس بوده است . ولی داستانی شبیه حکومت بورقیبه درمورد اونیز تکرارشد باز هم به تدریج سقوط درورطه فساد مالی وثروت اندوزی و به دنبال آن گرایشات استبدادی ودیکتاتوری وظلم وبی عدالتی . مردم تونس بعلت موقعیت جغرافیائی خاص و مجاورت با اروپا ومراودت با اروپائیان ازسطح دانش وفرهنگ بالائی برخوردارند. افراد تحصیل کرده درمیان آنان زیاد است ونسبت بیسوادی اندک . درآمد سرانه مردم تونس حدود ده هزار دلاراست که علی القاعده میتواند زندگی نسبتا مرفهی را برای آنان فراهم نماید . ولی فساد مالی حکومتگران ،عدالت اجتماعی را ازبین برده وتوزیع نا عادلانه ثروت همراه استبداد و ظلم رژیم برای مردم قابل تحمل نبود . ویک جرقه توانست جامعه آنان را منفجرنماید . وقتی یک جوان تحصیل کرده بیکاربه ناچار مجبور به پهن کردن بساط سبزی فروشی گردید وعوامل حکومت بساط اورا بهم ریختند ودرمقابل اعتراض وی ، اورا مورد ضرب وشتم واهانت قراردادند ،او از شدت نا امیدی وعصبانیت خودرا به آتش کشید وبه دنبال آن پایه های بنای حکومت استبدادی تونس نیز توسط مردم به خشم آمده به آتش کشیده شد . هزاران نفراز مردم ناراضی به حمایت از«ابوعزیز» واعتراض به حکومت به خیابان ها ریختند وروز به روز وساعت به ساعت برشدت اعتراض آنها وسطح مطالباتشان افزوده گردید وپس ازحدود یک ماه مبارزه مردم وکشته شدن حدود هشتاد نفرو زخمی شدن صدها نفردر خیابان ها سرانجام در روز ۲۵ دیماه بن علی دیکتاتورفاسد تونس فرارکرد وبه عربستان گریخت و مردم تونس موافقت کردند تا یک دولت موقت امور حکومت را اداره نماید وظرف مدت دو ماه با انجام انتخابات آزاد ، دولت منبعث از آراء مردم را بر اریکه قدرت بنشاند. با پیروزی ملت تونس جنبش آزادیخواهانه وعدالت طلبانه آنان به سایر کشورهای خاورمیانه سرایت نموده و امروز شاهدیم که ناقوس آزادی درتمام کشورهای منطقه به صدا درآمده است وملت های تحت ستم حکومت های دیکتاتوری و استبدادی وابسته به استعماریکی پس از دیگری برمیخیزند وفارغ ازهرگونه گرایش ایدئولوژیک ،ندای آزادی واستقلال وعدالت سرمیدهند . امروزملت مصردر پیشاپیش این جنبش عظیم منطقه ای قراردارد وخواستار پایان دادن به حکومت استبدادی برخاسته ازانتخابات قلابی است. واکنون مردم مصردرهنگام رقم خوردن این سطورپس ازچندین روز مبارزه شبانه روزی و دادن صدها نفر کشته موفق شدند حسنی مبارک دیکتاتور مصررا ناگزیربه دادن استعفا و کنار رفتن از قدرت نمایند. بدنبال مصر ملت های یمن ، اردن ،الجزایرو سوریه جنبش خودرا آغاز نموده اند . فردا نوبت کجاست ؟
امید آنکه این ملت های به پاخاسته هوشیار باشند ودر دام نیرنگ های استعماری ومناقشات بین آنها گرفتار نشوند و ازچاله یک حاکمیت استبدادی وابسته به استعمار،به چاه یک حکومت استبدادی از قبل طراحی شده دیگرسقوط نکنند وبدانند که تنها راه رهائی و اعتلا دموکراسی است وبس .
جامعه رنگین کمان