دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکید البرز لب فرو بست
حتی دل دماوند آتش فشان ندارد
بر نام پارس دریا ،نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد
دریای کاسپی ها بر کام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد
سرخ و سپید و سبزست این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم طوسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش، ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد