دارا جهان ندارد
سارا زبان ندارد
رستم در این هیاهو
گرز گران ندارن
روز وداع خورشید
زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
برنام پارس ذریا
نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما
تبر و کمان ندارد
ذریای مازنی ها
برکام دیگران شد
دارا کجای کاری؟
دزدان سرزمینت بر بیستون نوشتند
اینجا خدا ندارد
هرگز نخواب کوروش
ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز
نام و نشان ندارد…