مصاحبه سایت انتخابات آزاد با فرهنگ قاسمی
از منظر من جنبش سبز فرزند مبارزهٔ ملت برای آزادی انتخابات است، که دیوار های سکوت را در هم شکست و اعتراض اشکار خود را علیه دیکتاتوری بیان کرد. اما اعتقاد دارم طول عمر دیکتاتوری در هر جامعه به نسبت فرهنگ، تاریخ و تمدن آن ارزیابی میشود، مردم ایران بیش از ظرفیت بالقوه خود دیکتاتوری را تحمل کرده اند. این نیروی اعتراضی و انتقادی به هر روی باید ظهور خود را به حاکمیت و حتی به دنیا نشان میداد. این یک خیزش بود که در شرایط انتخابات دوره دهم بوجود آمد به نظر من می توانست به بهانه دیگری نیز انجام پذیرد.
انتخابات آزاد!
تضمین پیش شرط ها، یا نا فرمانی مدنی
۱- به نظر شما شعار انتخابات آزاد چه نقشی در مبارازات امروز مردم می تواند داشته باشد؟
در جامعه متمدن، آزادی انتخابات یکی از اصول اساسی مدرنیته است «انتخابات آزاد هم تعبیه و هم تدبیر» به عبارت دیگر انتخابات آزاد در ایران باید هم استراتژی وهم تاکتیک باشد. اما چرا تاکتیک است : آزادی انتخابات بدون جامعه آزاد میسر نیست؛ در جامعه آزاد بایستی احزاب آزاد باشند، رسانه ها بتوانند بدون سانسور فعالیت داشته باشند، سندیکاها بتوانند مطالبات خود را بیان کنند، زندانیان سیاسی همه بدون استثنا آزاد گردند، در انتخابات تقلب وجود نداشته باشد و حاکمیت و وزارت کشور نقش بیطرف ایفا کنند. در فرآیند انتخابات آزاد، مبارزه برای دست یافتن به این اهداف تاکتیک است. اگر این اهداف متحقق شدند انتخابات آزاد است، جامعه در جهت استقرار دمکراسی گام بر میدارد و دمکراسی باعث میگردد که مردم تصمیم بگیرند یعنی حاکمیت ملت برقرار شود.در این حالت انتخابات آزاد کار برد استراتژیک دارد. می بینیم مبارزه درست برای آزادی، دمکراسی و حاکمیت ملت که بر اساس قانونمندی های مرسوم در جوامع مدرن به نحوی که روسو، منتسکیو، کانت، مارکس، وبر، ادرنو، هابرمس و دیگران ارائه میدهند ونه به شیوه خمینی و حاکمیت اسلامی، تا چه اندازه به ارزش فرد در جامعه و به حق فرد انسانی و مسولیتش بستگی دارد .( علاقمندان به این مبحث را به کتاب : « جنبش انتخابات آزاد و حاکمیت ملت در ایران » ۱۵ فوریه ۲۰۰۸ پاریس، نوشته فرهنگ قاسمی مراجعه میدهم ( دمکراسی وحاکمیت ملت استقرارعدالت اجتماعی را فراهم خواهد کرد و ملت و نمایندگان برگزیده آنان حاکمیت را در دست خواهند گرفت و تنوع و تغییر در اثر چالش آزاد و قانونی جناح های گوناگون سیاسی و اجتماعی بر اساس قوانین و روابط جامعه آزاد بطور طبیعی برای مدیریت جامعه بدیل سازی خواهد کرد .
۲-جایگاه و نقش جنبش سبز در مبارزات مردم ایران را چگونه تبیین میکنید ؟
جنبش سبز را اگر به مثلث موسوی و کروبی و خاتمی خلاصه کنیم باید قبول کرد که این جنبش البته نقشی در مبارزات مردم بازی کرد اما بعلت عدم تحول در پروسه مبارزه وماندن بر روی اصل ولایت فقیه، قانون اساسی و کلیت نظام، جایگاهی در مبارزات مردم ایران بدست نیاورد. بیش از یک سال است که مردم ایران قربانی میدهند، شکنجه ، تجاوز و زندان میشوند. مسئولین جنبش یا نفرات اول آن هنوز جرات نمی کنند خواست های خود را با خواست های کسانیکه به خاطر آنها به خیابانها ریختند مطابقت دهند. اما اگر جنبش سبز را فراتر از این آقایان تصور کنیم باید گقت این جنبش تبیین قدرت انتقادی مردم ایران به یک رژیم ضد آزادی و ضد دمکراسی و عقب افتاده قرون وسطائی است. انتقادی که بعد از سالهای شصت و بدنبال کشتار های مخوف سال شصت و هفت در خانه ها زندانی بود به خارج از خانه انتقال پیدا کرد. با این جنبش مردم از خانه و مدرسه و کارخانه و ادارات خود را به خیابانها ریختند و با اعتراض علیه دیکتاتوری یکبار دیگر پویائی جامعه ایرانی را در جهان رقم زدند.
۳-از آنجا که جنبش سبز با شعار رای من کجاست گسترش یافت، به نظر شما آیا رابطه مستقیمی میان انتخابات آزاد و جنبش سبز وجود دارد؟
این پرسش بارها در جاهای مختلف توسط افراد مختلف مطرح شده است و غالباً پاسخ به این صورت بوده است که جنبش سبز با رای من کو شروع شد و به مرور خواست های دیگری را مطرح کرد و تبدیل به آنی شد که امروز جنبش سبز خوانده میشود.
از منظر من جنبش سبز فرزند مبارزهٔ ملت برای آزادی انتخابات است، که دیوار های سکوت را در هم شکست و اعتراض اشکار خود را علیه دیکتاتوری بیان کرد. اما اعتقاد دارم طول عمر دیکتاتوری در هر جامعه به نسبت فرهنگ، تاریخ و تمدن آن ارزیابی میشود، مردم ایران بیش از ظرفیت بالقوه خود دیکتاتوری را تحمل کرده اند. این نیروی اعتراضی و انتقادی به هر روی باید ظهور خود را به حاکمیت و حتی به دنیا نشان میداد. این یک خیزش بود که در شرایط انتخابات دوره دهم بوجود آمد به نظر من می توانست به بهانه دیگری نیز انجام پذیرد. وانگهی در این جنبش دو ویژگی وجود دارد : یکم، آزادی انتخابات انگیزه خوبی بود برای اینکه این حرکت و جنبش بزرگ واقعیت پیدا کند. زیرا حق راًی دادن آزاد، در جهان امری ملموس و مهم برای هر انسان بوده و قابل دفاع توسط هر فرد آزادی خواه است. دوم، به علت عدم سازگاری بین خواست های واقعی مردم و اهداف رهبری جنبش، نیروی اعتراضی و انقلابی که میتوانست مثبت واقع شود به بیراهه کشیده شد .
۴-از نظر شما ایا امکان ابجاد کمپینی برای دست یابی به انتخابات آزاد ممکن است ؟ ایا می توان موانع انتخابات ازاد را با چنین کمپینی از میان برد و یا ظرفیت های لازم را ایجاد کرد؟
پاسخ به بخش اول سوال شما صد در صد مثبت است. اما چرا ، اول ببینیم منظور از کمپین چیست ، اگر منظور از آن، بسیج کردن تمامی امکانات ونیروهای مادی وغیر مادی پویا وسالم، برای دست یافتن به هدفی است. این کمپین میتواند کار ساز باشد. زیرا همانطور که در بالا گفته شد هدف، روشن، ملموس و قابل احترام و قابل دفاع است. در صورتی که در همه موارد اینطور نیست. اگر بطور مثال، یک کمپین برای دمکراسی خواهی بر پا شودمردم جهان نسبت به آن حساسیت کمتری نشان خواهند داد. شاید از خود سوال کنند: چه نوع دمکراسی ؟ آیا در همه جوامع دمکراسی همان عملکرد را خواهد داشت که در کشور های اروپایی دارد ؟ این خواست تا اندازه ای میتواند غیر قابل فهم ونا روشن باشد. در حالیکه، کمپین برای انتخاب شدن و انتخاب کردن آزاد برای همه قابل درک است. اگر شما به خانم میتران بگویید ما برای آزادی انتخابات مبارزه میکنیم همان حق را به شما می دهد که یک فرد معمولی فرانسوی چرا که برای هر دو آنها این آزادی حقی است طبیعی و غیر قابل انکار. پس مشاهده میشود که این کمپین به همان اندازه مبارزه برای حق آزادی زنان و حق آزادی زندانی های سیاسی و عقیدتی کشش و برد دارد . اما پاسخ به بخش دوم سوال این است که آیا میتوان موانع آنرا با این کمپین از بین برد؟ این امر بستگی دارد به عملی که این کمپین می تواند ایجاد کند. زیرا موانع برای انتخابات آزاد هم گوناگون وهم عظیم هستند، عمده ترین آنها نبود آزادی درجامعه است .
۵-همه می دانیم که انتخابات جمهوری اسلامی آزاد نیست، اما آیا میتوان از همین شبه انتخابات به عنوان فرصتی در جهت اهداف دمکراتیک استفاده کرد؟
سوال خوبی را مطرح می کنید که دارای دو شاخه است؛ یکی اینکه میگوید در این رژیم انتخابات آزاد نیست و به شکلی که توسط شما مطرح می شود جنبه اصل ثابت شده ای را به خود می گیرد و من سالهاست که با این فرمول بندی موفق هستم. دوم اینکه، آیا از این شبه انتخابات می توان به عنوان فرصتی در جهت اهداف دمکراتیک استفاده کرد؟ اگر تحلیل درستی برای بخش اول سوال شما پیدا کنیم خواهیم دید که پاسخ به سوال دوم به قول سعدی، به تبع حاصل شود. اما چرا در رژیم جمهوری اسلامی، انتخابات نمیتواند آزاد باشد :
الف. معمولاً انتخابات در نظام هائی عینیت پیدا میکند که هدف دمکراسی یعنی مشارکت مردم درسرنوشت خودشان باشد. درچنین نظامی مردم در برابر قانون برابر و از آزادی کامل برخوردارند. ترکیب جمهوری و اسلامی یک ترکیب متضاد و نا همساز است، در یک جمهوری، وجود دین و ایدئولوژی آن را تضعیف می کند و اسلام نمیتواند جمهوریت را تضمین کند .رژیم جمهوری اسلامی نوعی مشروعه ولایتی و حکومتی امتی است که در آن ولی فقیه به طور مادام العمر حاکمیت میکند و عده ای از اصحاب خود را برای اداره امور منتصب می سازد .
در چنین رژیمی آزادی به مفهوم آنچه که در غرب مطرح است وجود ندارد و قوای سه گانه زیر سلطه ولی فقیه قرار دارند و آزاد نیستند.
ب. در رژیم تئومافیوکراسیِ جمهوری اسلامی، صاحبان قدرت و ثروت با اتکا به دین، خود را به جامعه تحمیل میکنند .
اگر فکر کنیم سامانه ای که بر این اساس می چرخد حتی شبه دمکراسی را بتواند تحمل کند باید ادله، تحلیل و ترسیم تازه ای که متکی بر واقعیت ها باشد ارائه بدهیم . به نظرم در این رژیم آزادی انتخابات مبانیت کامل با اساس آن دارد و نا به هنجار و نا به کار است و برای هر تحولی باید این را رژیم پشت سر گذاشت .
۶- نقش انتخابات را در پروسه گذار چگونه ارزیابی میکنید ؟
نقش آن خیلی مهم است. باید انتخابات آزاد را به عنوان یک اصل غیر قابل عدول پذیرفت و با سرسختی از آن دفاع کرد. اما کارائی آن تا چه اندازه خواهد بود امری است که به میزان
رشد نهاد های اجتماعی ، احزاب ، آزادی ها ، حقوق و مسئولیت ها ، احترام به حقوق بشر وجود رهبران سیاسی معتقد به این اصول بستگی دارد. طبیعتاً نخستین انتخابات در مرحله گذار راحت نیست. احترام به آزادی و رعایت آرامش و دوری جستن از هیجانات اجتماعی ، دوری جستن از هژمونی و تک سالاری ، عوامل اصلی موفقیت هستند . از یاد نبریم در
جامعه ای که سالهای طولانی دیکتاتوری بر آن حاکم بوده متاسفانه وظیفه کنشگران برای آزادی و نقش روشنفکران بسی سنگین و پر هزینه میتواند باشد. در عین حال در این پروسه دینامیسم مبارزه شخصیت های خود را خواهد ساخت که میتوانند درمقام رهبری جامعه قرار بگیرند. این شخصیت ها باید از کسانی باشند که گذشته سیاسی درستی داشته و در گذشته سیاسی، با گفتار و نوشتار و کردار خود نسبت به آزادی وفادار بوده و با هر گونه تبعیض شدیداً مخالف کرده باشند.
۷- به نظر شما آیا کمپین انتخابات ازاد ممکن است بخشی از نظام (مثلا” جناح اصلاح طلب) را به سمت جریانهای دموکراسی خواه جلب کند و یا شکاف های اساسی تر و عملی تری در نیروهای نزدیک تر به نظام ایجاد نماید ؟؟ آیا می شود چنین پروسه ای را تشویق یا تشدید کرد؟
چرا که نه ! بالاخره این ها از اقشار جامعه ما هستند، در گذشته راهی را بر گزیده اند، اگر امروز متوجه اشتباه خود شده اند، باید آنرا به روشنی و با صداقت بیان کنند و اگر واقعا جناح اصلاح طلب، خواستار دمکراسی است و اگر پاسخ مثبت است، باید با صراحت لهجه در زمینه اصول و مقولاتی که در تناقض با دمکراسی قرار دارند، مانند اصل ولایت فقیه ، قانون اساسی، عدم دخالت دین در دولت ( به مفهوم کل نظام و حاکمیت ) و محاکمات شرعی و بازگشت به قضاوت مدنی و تفکیک سه قوه، اصل استصوابی و … موضع بگیرند . اگر این کار بشود امکانش میتواند وجود داشته باشد. اصلاح طلبان حکومتی اگر بتوانند نقش کاتالیزور را ایفا کنند خدمتی به جامعه کرده اند.
۸- اگر می خواستید به کنش گران و رهبران سیاسی برای تسهبل دوران گذار چند اقدام مهم و اساسی را توصیه کنید، چه اقداماتی را توصیه می کردید؟
احمدی نژاد چندی پیش از سیستم تک حزبی سخن گفت همین روزها طرح تک حزبی از آستین خونین این شخص بیرون خواهد آمد . از کنش گران باید تقاضا کرد تا برای آزادی ها لازم در یک انتخابات آزاد، مانند : آزادی بیان، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و سندیکاها و … مبارزه کنند در هرجا که هستند انجمن های دفاع از این آزادی ها هستی بخشیده و فعال سازند. اگر حداقل این آزادی ها به وجود آمد، باید قویاً در انتخابات شرکت کرد و اگر این آزادی ها، باز مثل گذشته، سرکوب شدند آنگاه باید انتخابات را تحریم و مردم را به نافرمانی مدنی و اعتصابات عمومی دعوت کرد. رهبران سیاسی واقعی نمیتوانند
غیر از این عمل کنند . پس باید با صراحت و روشنی کامل این خواست ها را در دستور کار مبارزاتی خود قرار دهند و همینطور در جهت تحقق آنها عمل کنند. همسوئی مردم و رهبری بسیار مهم است. این ابتکار وظیفه رهبران است .شرط شرکت در انتخابات، تضمین پیش شرط های آن است در غیر اینصورت دستور کار اپوزیسیون نافرمانی مدنی باید باشد.
منبع . سایت انتخابات آزاد