در فصل اول گزارشی می خوانید در باره «بیت رهبری» یا دولت فوق دولت گرفتار برخوردها و عامل ایجاد کننده برخورده در رﮊیم و بنا براین تحمیل بدترین ها به دستگاه دولت و مردم ایران. ماهی از سر می گندد، سر این رﮊیم ولایت مطلقه زور است و ویرانی بر ویرانی می افزاید. این گزارش، چرائی انحطاط رﮊیم را از رأس، تا حدودی، آشکار می کند. گزارشهائی از این نوع، می توانند جامعه ملی را از روشی که برای استقرار دولت حقوقمدار می باید در پیش گیرند، آگاه می کند.
در فصل دوم، قسمت اول گزارش استراتفور را در باره سازمانهای اطلاعاتی رﮊیم و مهار آنها توسط خامنه ای و اثر آن بر گندیدن رﮊیم از رأس را می آوریم در فصل سوم، هشدار کارشناسان امریکائی را به اوباما می آوریم. در این هشدار، آنها از اوباما می خواهند که به نتان یاهو اخطار کند از فکر حمله به ایران منصرف شود. جز این، اطلاعات گویا در باره وضعیت و موقعیت ایران را، در همین فصل از نظر خوانندگان می گذرانیم.در فصل چهارم، اطلاعات و داده ها درباره وضعیت اقتصاد کشور را گرد آورده ایم. افزون بر این، نوشته ﮊاله وفا در باره اثر تحریمها بر بهره برداری از گاز را در همین شماره درج می کنیم.
در فصل پنجم، بخشی دیگر از فهرست اسامی مافیاهای نظامی – مالی را که طی سه دهه بر دولت و اقتصاد کشور مسلط شده اند، می آوریم. یکبار دیگر یادآور می شویم که بسا کسانی باشند که به ناروا اسامیشان در این فهرست آورده شده اند. به آنها اطمینان می دهیم که کاووش را رها نمی کنیم و هر خطائی را جبران می کنیم.
در فصل ششم، خبرهای تجاوزها به حقوق بشر را از نظر خوانندگان گرامی می گذرانیم:
دستگاه عریض و طویل «بیت رهبری» در بند کشماکشها و ایجاد کننده کشماکشهای فلج کننده:
❊ تشکیل درباری بزرگ تر از دربار شاه با دو نقش: یکی اداره دولت و دیگری اداره مافیای «رهبر»:
در دوران خمینی تا زمانی که افرادی منتقد وابسته به «بیت» مانند آیت الله پسندیده می توانستند به نزد او بروند و نقد کنند خمینی از مراجع ملاحظه داشت، باندهای تبهکار و فاسد بیت خمینی، هنوز او را در اختیار نگرفته بودند. بعد از انتخابات اولین ریاست جمهوری و دور شدن برخی روحانیون از مناصب قدرت، استبدادگرایان خیانتکار به ملت ایران با استفاده از خصوصیات شخصی خمینی خود را به کنار او رساندند و بیت و امور سیاسی حاکمیت را در اختیار خود گرفته و در پی کسب قبضه قدرت شدند. خمینی میان دو جریان قرار گرفته بود: یک جریان حاکمیت را از آن جمهور مردم می دانست و برقرار شدن این حاکمیت را حذف خود می انگاشت و جریان دیگر که به قول بهشتی در پی استقرار دیکتاتوری صلحا بود. این جریان چون در جامعه در اقلیت بود، ناگزیر بود خود را تابع خمینی نشان بدهد. این شد که بیت او محل اجتماع افراد متعلق به جریان دوم شد. با گروگانگیری که امروز اعتراف می کنند ساخت امریکا (در واقع گردانندگانی از حزب جمهوریخواه امریکا) بود، نخست حکومت موقت دولت بازرگان را ساقط کردند. انتخاب اولین رئیس جمهوری و آشکار شدن این واقعیت که جریان دوم در جامعه اقلیتی زیر ۵ درصد است، نیاز جریان دوم را به خمینی صد چندان کرد. با دست اندرکاری شخص خمینی، بر ضد اولین رئیس جمهوری کودتا کردند. به جنگ نیاز داشتند تا استبداد خویش را برقرار کنند. نیاز آنها به پایان بخشیدن به جریان انقلاب، با نیاز امریکا و اسرائیل به غلبه ضد انقلاب بر انقلاب در ایران، سازگار شد. به این ترتیب بود که به قول آلن کلارک، جنگ در سود انگلستان و غرب ادامه یافت. ادامه جنگ، به بانیان «دیکتاتوری صلحا» فرصت داد تا نسل انقلاب را، یا در جنگ و یا با اعدام و یا با مجبور کردن به مهاجرت، از میان بردارند.
تا زمانی که خمینی زنده بود، قافله سالار استبدادیان جنایت پیشه بود. بنا بر اخبار و اطلاعات به دست آمده از آن دوران، به جرات می توان گفت که بیش از حدود ۲۰ هزار نفر را در زندانها و درگیری های خیابانی اعدام یا به قتل رساندند.با مرگ خمینی و با جعل نامه ای از قول او خطاب به مشکینی و با صحنه گردانی هاشمی رفسنجانی، فردی به عنوان رهبر بر سر کار آمد که این بار او بود که به جریان زورمدار نیاز قطعی داشت. او مردی کم مایه و ترسو، بنا بر این، نیازمند تر به جنایت، فساد و خیانت بمنزله روش حکومت بر مردم بود.
سید علی خامنه ای، از همان ابتدا با کمک آدمهای زور پرست، بیت خود را به گونه ای سازمان داد که در تاریخ ، تنها شاهان ستم گستر و کم مایه چنین درباری را می داشته اند. خمینی دستور تشکیل بازنگری در قانون اساسی را داده بود. دست پخت هیأت بازنگری، ولایت مطلقه فقیه شد که در یک همه پرسی قلابی، «تصویب» شد و سید علی خامنه ای ولایت مطلقه یافت. ولایت مطلقه نیازمند دربار بزرگ تری شد. درباری که بودجه، قوای مسلح، وزارت خانه ها و… خود را دارد و دولتی نه در دولت که بر دولت است. اینست که «بیت رهبری: بخش های امنیتی – اطلاعاتی – سیاسی – اقتصادی – بین المللی – رسانه ای- نظامی، چماقداری و…. را دارد.
از همان سالهای اول، گه گاه، گفته می شد که این بیت مخوف کلیه امور کشور را در اختیار دارد. منشاء هر مشکل و بحران است. ترور و قتل و سرکوبها را سازمان می دهد. هر زور خورد و کلانی بر مردم روا می رود، از «ولایت مطلقه» او ناشی می شود. قتلهای سیاسی، دستگیری ها و… به دستور او انجام می گیرد. با وجود این، سالها طول کشید تا همین اصلاح طلبان، شماری از آنها و نه همه آنها، به این نتیجه برسند که این بیت عامل اصلی هر جنایت، خیانت و فسادی در کشور می باشد .
خوانندگان عزیز اگر توجه داشته باشند در جریان قتل های زنجیره ای رد پای چه کسانی در این ترورها بود به خوبی متوجه می شوند که همه عوامل اصلی و برنامه ریزان و مفتیان و حکام شرع صادر کننده احکام این جنایتها، دستیاران خامنه ای و یا کارکنان «بیت رهبری» بوده اند و هستند.
وقتی به اعترافات سعید امامی و دیگر جنایتکاران مراجعه می شود رد پاهای افرادی مانند سید علی خامنه ای – سید مجتبی خامنه ای – اصغر میر حجازی – عزیز الله خوشوقت – احمد جنتی – علی فلاحیان – دری نجف آبادی – محمد تقی مصباح یزدی – مصطفی پور محمدی – غلامحسین محسنی اژه ای – هاشمی گلپایگانی و … و حسین شریعتمداری – اسدالله بادمچیان –سردار نقدی – صدر الاسلام و… دیگران به خوبی دیده می شوند. باز هم اگر دقت بیشتری بکنیم متوجه می شویم هنگامیکه آمر و مأموران ترورهای سیاسی ( که رﮊیم آنها را قتل های زنجیره ای خواند ) شناخته شدند، افرادی از واواک رانده شدند. چون احساس خطر کردند ، به سرعت، توسط سید علی خامنه ای و سید مجتبی و میر حجازی جذب بخش های مختلف این بیت گشتند تا از مصونیتی برخوردار شود که این بیت به آنها می داد .
به جرأت می توان گفت که فاسد ترین بیت سالهای اخیر بعد از بیت خمینی بیت سید علی خامنه ای می باشد که با خودکامگی کامل شخص او و دستیارانش در این بیت، بسیاری ازاموال ملت ایران را به راحتی آب خوردن سر کشیده اند و به هیچ کس بابت این فساد پاسخگو نیستند.
البته در کنار همین بیت، بیوت دیگری نیز هستند که با حمایت مالی و امتیازات ویژه این بیت کار حمایت از بیت سید علی خامنه ای را بر عهده دارند . از آن جمله اند بیوت آیت الله حسین نوری همدانی و آیت الله مکارم شیرازی . هر دوی این بیت ها، ماهیانه یک میلیارد تومان از بیت سید علی دریافت می کنند . جز این شهریه، امتیازات ویژه ای هم به آقا زاده ها و دامادهای این بیوت تعلق می گیرد. به عنوان نمونه، مدلل داماد آیت الله مکارم شیرازی در واردات شکر و ساخت و ساز کلان در کشور و ایجاد کارخانجات بزرگ و خریداری شده از دولت، سهیم شده است.
❊ چرا خامنه ای کودتای ۲۲ خرداد ۸۸ را «رهبری» کرد؟ آیا تغییر و تبدیلهای گسترده در «بیت رهبری» پاسخ این پرسش را بدست می دهند؟:
انجام دادن کودتای ۲۲ خرداد و صادر کردن فرمان سرکوب جنبش همگانی از چه رو بود؟ چگونه شد که سید علی خامنه، بی محابا دستور قتل جوانان کشور را صادر کرد؟ آیا او به این نتیجه رسیده بود که اگر کودتا نکند و بعد از کودتا دستور سرکوب خونین را صادر نکند، کار خودش ساخته است؟ آیا در پس پرده، ابتکار صدور فرمان کودتا و ارتکاب جنایت در خیابانهای تهران و دیگر شهرستانها با او بوده و یا او آلت فعل بوده است؟ سید علی خامنه ای که فردی بسیار ترسو است چگونه فرمان داد بر روی مردم آتش بگشایند؟
یک منبع که برای یافتن پاسخ این پرسشها، می توان بدان مراجعه کرد، سخنرانی های خود او است. در طول سال گذشته، بسیاری از سخنرانی های اودر محافل عمومی و یا در دیدار با نمایندگان و وزرا و هنرمندان و مراسم خاص، گویای رازها هستند. چون مشاهده شد که سخنرانی ها نایکسان و در مواردی با یکدیگر در تناقض هستند (مثلا سخنرانی او در ۱۴ خرداد و با سخنرانی او در دیدار با جمعی از نخبگان که پدر روح الامینی نیز در میان آنان بود و یا با سخنرانی او در ۲۹ خرداد، از یک قماش نیستند) .لازم شد از علت آن تحقیق شود. تحقیق به این نتیجه رسید که در برخی ازسخنرانی ها، او تحت تاثیر داروهائی است که برای ایجاد حرص و هیجان، می خورد. اثر داروها این می شود که او بی محابا و قلدرمآبانه سخن می گوید. در مواردی که نیاز به با حرص و کین سخن گفتن نیست، دارو مصرف نمی کند. اینست که آرام و با طمئنینه حرف می زند .
اطلاعات حاصل از درون بیت، حاکی از آنند که سید علی خامنه ای از قبل از انتخابات تحت تاثیر سید مجتبی و سردار وحید و سردار حسن قرار گرفته به گونه ای که بسیاری از یاران سالهای پیش سید علی دیگر به وی دسترسی ندارند. و یا اگر هم به حضور پذیرفته می شوند، به دلیل حضور یکی از این آدمها، جرات بازگو کردن مسائل را با وی ندارند . امر مهم این که پیش از انتخابات، باند حسن آیت (بقائی چی ها) که احمدی نژاد نیز در ماجرای انقلاب فرهنگی، در این باند بوده است، در بیت خامنه ای، روی کار می آیند. حتی حجت الاسلام میر حجازی آن فرد مورد اطمینان خامنه ای و عضو چند وظیفه ای بیت او، به حاشیه رانده می شود.
در بیت رهبری، تا قبل از ظهور چهره هائی چون سید مجتبی و سردار وحید و سردار حسن فیروزآبادی، در تصمیم گیری های بیت، افرادی چون میر حجازی و هاشمی گلپایگانی شرکت داشتند. خامنه ای را آنها تحت تاثیر «اطلاعات» و راه و روشهای پیشنهادی خود قرار می دادند. اطلاعات حاصل از بیت حکایت از آن دارند که از عید سال گذشته تا انتخابات و بعد از آن تا به حال، به دلیل رو آمدن سید مجتبی و وحید و افرادی همچون حسین طائب و محمدی، مسئول قرار و مدارهای رهبری ، و مقدم، مسئول روابط مردمی بیت رهبری ، ومحمد موحد، نماینده رهبری در سپاه تهران و سعید برادر وحید که مسئول شنود اخبار و اطلاعات مقامات در بیت رهبری است و…اخبار و اطلاعات تنها از کانال این افراد به سمع سید علی می رسند و او تحت تاثیر این افراد کمتر مبادرت به دیدار با مقامات قدیمی بیت رهبری می کند.
بنا بر اطلاع موثق از بیت خامنه ای، بعد از انتخابات، حدود ۵۰ درصد از افراد قدیمی بیت به خصوص از افراد محافظ و کارمند به دلیل عدم اعتماد باند جدید حاکم بر بیت رهبری به آنها، از کار در بیت به محل های دیگر فرستاده شده اند. زیرا حضور آنان را در بیت خطرناک تشخیص داده اند.
در روزهای قبل از انتخابات، برخی سرداران سپاه و نیروهای امنیتی با لباس نظامی و شخصی مرتب به این بیت می آمدند و جلسات محرمانه ای با وحید و مجتبی برگزار می کردند. در این دیدارها، میر حجازی کمتر شرکت داده می شد. در روزهای گسترش جنبش مردم، ترس بر کلیه ساکنان بیت عارض بود. در برخی روزها، سید علی خامنه ای افراد خانواده را از بیت به محل های دیگر روانه می کرد مبادا جانشان به خطر افتد.
در آن روزها، آنقدر در بیت و اطراف آن، نیروهای نظامی با سلاح های مختلف سبک و سنگین گرد آورده بودند که بیت به یک دﮊ نظامی بدل شده بود. البته از روزهای قبل از انتخابات در پادگانهای اطراف بیت رهبری نیروهای مکانیزه سپاه مستقر شده بودند و بر بالای بام ساختمانهای بلند اطراف بیت رهبری تیربارهای سنگین نصب شده بود .
در روز برگزاری نماز جمعه، به امامت خامنه ای، شرائط بسیار سخت بودند. زیرا تا قبل از آن روز، هر بار که خامنه ای می خواست به نماز جمعه برود، با همراه شدن اندک شماری از محافظان، این امر صورت می گرفت. ولی در آن روز، با وجودیکه فرماندهان و مسئولان تمام تلاش خود را بکار بردند تا از شهرستانهای اطراف جمعیت بیاورند تا که جمعیت نماز گزاران بزرگ جلوه کند، اما ترس از اینکه مبادا مردم به ناگهان راه را، در خیابانهای مابین جمهوری و انقلاب، بر خامنه ای بندند، شدید بود. آن روز، بر خلاف روزهای قبل که تنها برخی از چهار راهها مسدود می شدند، کلیه خیابانهای مابین انقلاب تا جمهوری و کارگر تا ولی عصر زیر پوشش شدید امنیتی قرار گرفته بودند. بسیاری از خیابانها مسدود شده بودند و در اطراف خود رو حامل خامنه ای، دهها اتوموبیل محافظان مسلح قرار گرفته و یگان هوانیروز وابسته به سپاه پاسداران نیز به حال آماده باشد در آمده بود تا اگر حفاظت از «رهبر» ایجاب کرد، وارد عمل شود.
بر بیت، ترس بر همگان مسلط شده بود .گاهی سخنان تند خامنه ای خطاب به مجتبی و دیگران به گوش می رسیدند. لحن و بلندی سخنان او حاکی از آن بود که وی از وضعیت به وجود آمده، به شدت نگران و ناراحت است . اعضای بیت در طول سالها، تنها دو بار گریه و زاری «رهبر» را در علن دیده بودند. هر دو بار نیز ناشی از وحشتی بود که از مشاهده وضعیت، پیدا کرده بود. یک نوبت هنگامی بود که لباس شخصی ها و مأموران انتظامی به کوی دانشگاه تهران حمله کرده بودند. خامنه ای برای آرام کردن دانشجویان و در مقام نشان دادن ناراحتی خود از وضع به وجود آمده، دردیدار با دانشجویانی که مورد حمله قرار گرفته بودند، آنها را بغل کرد و بوسید و گریه می کرد و پنداری که او از جائی خبرندارد، گفت: چه کسانی این بلا را بر سر شما آورده اند. بار دوم روز ۲۹ خرداد ۸۸، روزی بود که او در نماز جمعه، بعنوان امام جمعه شرکت کرد. با این حال، گریه این روز، با گریه آن روز در حضور دانشجویان، تفاوت داشت. این بار، او با جنبش همگانی روبرو بود و خود و مقام خود را در خطر می دید .
از عید سال قبل تغییراتی گسترده در بیت رهبری، در دفاتر و امور مختلف البته به جز نیروهای محافظ به وجود آمده بود . این تغییرات در جریانات بعد از انتخابات و گسترش جنبش مردم، به نیروهای محافظ نیز رسیدبه گونه ای که بسیاری از محافظان را به محل های دیگر فرستادند .
تغییرات پیش آمده و گرفتن برخی امور از دست افرادی مانند میر حجازی، گلپایگانی، ناطق نوری، رسولی محلاتی و… و واگذاری این مناصب به افراد تندخو و جنگ طلب و
بحران جو نشان می دهد که افراد منصوب به این مقامات با هماهنگی سید مجتبی، سردار وحید، سردار حسن، طائب و…قصد ایجاد درگیری و تقلب بزرگ داشته اند. خامنه ای و بیت او تقلب بزرگ را تنها راه ماندگاری خود بر قدرت می دانسته اند و مطمئن بوده اند که در صورت پیروزی ملت و بر سر کار آمدن فردی از میان موسوی و کروبی، آغاز به تحلیل رفتن ولایت مطلقه فقیه است. محاسبه نیز مشکل نبود: همان دو جریان، رو در رو قرار می گرفتند: جریانی که مشروعیت و توان خود را از رأی مردم می گرفتند و این بار، ناگزیر می باید خامنه ای مانع کارش نشود و جریانی که مشروعیت و موقعیت خود را از «ولایت مطلقه فقیه» می گیرد. خامنه ای جانب جریان دوم را گرفت و خود کارگردانی کودتا را تصدی کرد. به همین دلیل بود که از قبل از انتخابات به صورت مخفیانه ستادهای مورد نیاز را تشکیل داده بودند .
کار گروههای تشکیل شده این بود که مانع از حضور هر فردی در صحنه انتخابات بگردند که در اجرای کودتا از راه تقلب بزرگ، می توانست مشکل ایجاد کند. لذا، قبل از انتخابات، آنها حتی از حضور هاشمی رفسنجانی در بیت نیز جلوگیری کردند. این شد که در روز های قبل از انتخابات، هاشمی رفسنجانی مبادرت به انتشار نامه ای سرگشاده کرد. این نامه به دست سید علی خامنه ای رسانده نشده بود. دلیل اینکه هاشمی رفسنجانی گفت: وقتی با رهبری دیدار داشته، رهبری به او گفته بود نامه شما را در کامپیوتر خواندم.
❊ دستگیریهای بعد از انتخابات، پیش از انتخابات ترتیب داده شده بودند:
فهرست کسانی که در صورت بروز جنبش اعتراضی می باید دستگیر می شدند، از قبل، در همان ستادها تهیه شده بود. دلیل آن، از جمله این که برخی از دستگیر شدگان گفتند در حکم دستگیری آنان، هیچ نامی از آنها نبود. دستوری کلی و تاریخ صدور آن، ۱۸ خرداد، ۴ روز پیش از انتخابات بود. مبنای صدور آن، گزارشی بود که پیش از انتخابات تهیه شده بود. بدین ترتیب، خامنه ای هم با کودتا موافقت کرده بود و هم دستور دستگیریهای پیشگیرانه را داده بود. باوجود این، جنبش بلافاصله مردم و وسعت آن او و دستیارانش در کودتا را غافلگیر کرد .
تغییرات انجام شده در نیروهای نظامی قبل و بعد از انتخابات نیز دلیل دیگری بر از پیش سازمان یافتن کودتا از راه تقلب در انتخابات بود: این تغییرات به گونه ای سازماندهی شد که شرورترین سرداران سپاه -که در میان خود سپاهیان نیز دارای جایگاه و اعتباری نبودند- به سر کار آورده شوند. در سپاه پاسداران، کلیه عزل و نصب ها، با مشورت با سید مجتبی، سردار وحید و سردار فیروز آبادی صورت گرفتند. همه سرداران فراخوانده شده خصیصه های مشترکی داشتند از جمله :
– کاملا مطیع و تحت امر رهبری بودند مانند محمد علی جعفری، حسن فیروزآبادی، حسین نجات، غلامحسین رمضانی و…
– جنگ افروز و بحران ساز بودند مانند احمدی مقدم، رجب زاده، عراقی، حسین زاده و…
– در رده های فرماندهی سپاه و به خصوص در جنگ از رتبه های قوی برخوردار نبودند مانند اسدی، جباری، همدانی و..
– برخی دارای پرونده های تندخویی و تبهکاری بودند مانند محمد رضا نقدی، حسین طائب، احمد رضا رادان، عبداللهی و…
– عموما در دوران جنگ خواهان ادامه جنگ بودند مانند مجتبی شاکری و حسن عباسی
برای بکار گماردن این سرداران و تحت فرمانبری کامل از اوامر بیت رهبری نگاه داشتن آنها، بهترین فرد، سردار جعفری بود که سالها در کنار حسن فیروزآبادی، تحت امر «رهبر»، مشغول به کار بود. سردار جعفری فردی است بیمار و بیشتر اوقات درگیر بیماری شدید میگرن می باشد. این اواخر، کلیه کارهای وی از سوی حسین طائب انجام می شد. تغییر و تبدیلها، با پیشنهاد سردار فیروز آبادی و حسین طائب ، با جلب نظر سردار وحید و سید مجتبی انجام می گرفت .
منصوب کردن فردی بدسابقه و تجاوزگر و جنایت کار مانند محمد رضا نقدی، که عضو برجسته لشکر القادمون وابسته به سپاه قدس و از چماقداران به نام است به فرماندهی بسیج، بیشتر به دلیل ارتباطات گسترده وی با چماقداران و ارازل و اوباشی است که در دوره مسئولیت در فرماندهی اطلاعات نیروی انتظامی به آنها سازمان داده بود.
فرماندهی بسیج را به نقدی دادن که سالها در کنار احمدی نژاد و حسین الله کرم و طه طاهری یا سردار صدر الاسلام و احمدی مقدم و …، به سرکوبگری و جنایت مشغول بوده است، گویای این امر است که رﮊیم برای جلوگیری از گسترش جنبش مردم، راه حلی جز سرکوب برای خود باقی نگذاشته است. با صاحب مقام کردن این سرداران ناپاک به جای آنها که در جنگ فرماندهی کرده اند، همراه با دادن «جواز شرعی» برای هرگونه ضرب و شتم وتجاوز و شکنجه و قتل ، از سوی «روحانیان عضو شاخه فتوای سازمان ترور»، سرکوب را آنچنان شدت بخشیدند که هر بیننده ای از مشاهده فیلم جنایات دﮊخیمان رﮊیم و درنده خوئی آمران و مأموران جنایتهای سیاسی را بیشتر از آن یافت که در تصور گنجد. مشاهده زیر گرفتن جوان مبارز در حوالی میدان ولی عصر توسط خودرو نیروی انتظامی و به پایین انداختن جوانی از روی پل حافظ توسط نیروهای به اصطلاح بسیجی و ترور پزشک نیروی انتظامی از سوی جنایتکاران نیروی انتظامی وقتل ۴ نفر از دستگیر شدگان در زندان کهریزک در زیر شکنجه سبعانه و … ،همه و همه، حاصل تغییر اساسی در فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی است که «بیت رهبر» بعمل آورد.
فرماندهی فردی دارای مشکل اخلاقی چون حسین طائب بر بسیج، تا قبل از نصب محمدرضا نقدی به این سمت، توسط همین ستاد فرماندهی در بیت انجام گرفت. جنایات انجام شده توسط نیروهای تحت امر این جنایتکار بحدی شنیع و سبعانه بود که سرانجام، مجبور به تغییر وی و فراخواندن نقدی از ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و نصب او به جای طائب شد. بنابر مسموع، حسین طائب در ربودن و قتل ترانه موسوی از عوامل اصلی بوده است .
به راستی چه قدرتی در بیت رهبری سر رشته امور را در اختیار دارد که می تواند بسیاری از فرماندهان باسابقه سپاه را مجبور به سکوت کند و یا با برخی چنان رفتار کند که دیگر سرداران را به خشم آورد؟ چگونه می توان با افسران جنگ دیده ای که برخی از آنها با فداکاری با دشمن متجاوز جنگیده اند، رفتاری را کرد که «بیت رهبری» کرده است و می کند؟ یکچند از آنها را، با کتک، از خیابانها و ستادهای موسوی و کروبی به زندان برده اند .
افراد سپاه می دانند که برخی از افسران دوران جنگ که وارد سیاست شده اند ، هم اکنون در زندان سپاه به سر می برند. مانند داوود سلیمانی، محمد نوری زاد، محسن آرمین، محسن میردامادی و… و برخی دیگر از سرداران جنگ نیز در حال حاضر در زندانند.
این چه ستادی است که همه چیز را برای به حفظ قدرت در دست مافیاهای نظامی – مالی، به نابودی کشانده است و چه در اندیشه دارد که می پندارد با حذف کلیه نیروهای مذهبی و «یاران خمینی» در ابتدای انقلاب می تواند به حاکمیت خود ادامه دهد .
شواهد امر نشان می دهند که براثر تغییرات انجام شده در «بیت رهبری»، بزرگترین زیان را عاید سید علی خامنه ای کرد. دیگر نزد پاسداران نیز اعتباری برای او نمانده است. امروز، خامنه ای و بیت سید علی خامنه است که از سوی بسیاری از فرماندهان نظامی دوران جنگ و بسیاری از روحانیون بلند پایه و وفادار به خمینی و برخی آیات عظام و اکثر مردم ایران عامل اصلی بحران به وجود آمده و جنایات انجام شده شناخته شده است .
مدتهاست که کلیه امکانات تبلیغاتی و مالی حاکمیت بکار گرفته شده اند تا مگر برای سید علی خامنه ای و بیت او وجهه تحصیل شود. اما هر روز بیشتر منفور مردم می شوند.
❊ برخوردها در درون سپاه شدت می گیرند و یک عامل آن رویه اختلاف بیانداز و حکومت کن خامنه ایست اما عامل بزرگ تر مخالفت بدنه و بخش قابل توجهی از فرماندهان سپاه با وضعیت موجود است:
اطلاعات جدید حاکی از تشدید درگیری میان سرداران سپاه پاسداران است. این درگیریها به اوج خود نزدیک می شوند. قول سردار جعفری بر اینکه برخی از افراد سپاه را قانع کرده اند زیرا معتقد به حذف نبوده اند، سخنی کاملا دروغ است. زیرا این سردار بیمار بر بسیاری از امور سپاه اشراف ندارد و نمی داند در سپاه چه اتفاقاتی افتاده است. با وجود این، مشهود این است که او از وضعیتی که در سپاه بوجود آمده، بسیار ناراحت است. برخی از دوستان او می گویند: او اگر می دانست سپاه قرار است اینگونه وارد مسائل سیاسی و سرکوب و قتل شود، هرگز به گرفتن این مقام تمایل نشان نمی داد. او خود را مسئول هر اتفاقی می داند که در سپاه می افتد. اما کاری از دست وی بر نمی آید . اسماً او فرمانده است و رسما ً دیگران.
سردارجعفری که در دوران جنگ خود تابع فرماندهان بالادست خود بود این روزها روزگار خوشی ندارد زیرا به خوبی متوجه اشتباه خود در برعهده گرفتن این مقام شده است و تمایلی به برخورد با برخی از سرداران بالادستی خود در دوران جنگ را ندارد . او به خوبی میداند که اسیر دست نیروهایی است که وی را در این مقام نشانده اند و اختیار امور را خود دارند . انتخاب فرماندهان جدید و کارهائی که در سپاه و توسط سپاه انجام می گیرند، بدون مشورت با وی بعمل می آیند.
سپاه با سرداران سرلشکری مانند محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر و محمد باقر قالیباف و علی شمخانی وغلامعلی رشید و…. و سردارانی چون علی لاریجانی و حجاریان و مقدم و روح الامینی و حسین علایی و صنیعی و امین حیاتی و محسن رشید و….که به مخالفت با وضع موجود در سپاه برخاسته اند، چه باید بکند؟
یکی دیگر از نشانه های افول «رهبر» و بیت او، وحشت سید علی خامنه ای از اتفاقات پیشارو می باشد . این وحشت در همین یکی دو هفته گذشته مشاهده شد: دفتر سید علی خامنه ای چندی پیش استفتائی از سید علی خامنه ای و پاسخ او را به استفتاء انتشار داد. به دنبال انتشار فتوی، موج اعتراض برخاست. مبلغان در خدمت ولایت مطلقه به توجیه پرداختند اما توجیه واقعیت را نتوانست بپوشاند. واقعیت اینست که گویا قانون اساسی وجود دارد و او می توانست جواب بدهد التزام به ولایت فقیه عمل به قانون اساسی است. اما می دانست اگر این پاسخ را می داد خود نیز می باید به آن قانون عمل می کرد. در نتیجه حکم حکومتی و مداخلات روزمره او در امور، بی محل می شد. هرچند اختیارات او استبداد نزدیک به استبداد فراگیر را برقرار می کند، اما ناگزیر حد و حدود می پذیرفت. پاسخ او بدین معنی است که اختیارات او حد بردار نیست و اطاعت از حکم او چه موافق قانون اساسی و حتی اسلام باشد و چه نباشد، واجب است!
این حماقت سید علی و در پی آن دفتر و بیت ایشان که ناآگاهانه در چنین شرایطی اقدام به انتشار آن کرد، از جمله بدین خاطر بود که در مجلس و حتی سپاه خط او را نمی خوانند. او با انتشار «فتوای» خود، زمینه را برای استفاده روزمره از حکم حکومتی، آماده کرده است. موج اعتراض سبب شد استفتاء و فتوی را از سایت سید علی خامنه ای بردارند.
سید علی می پندارد زمان آبستن حوادث است و مردم ایران با او و رﮊیم او مخالفند. سپاه نیز از بکار گرفته شدنش در سرکوبها راضی نیست. مجلس هم با احمدی نژاد سرشاخ شده است. پس با هر پیش آمدی نیاز به صدور حکم حکومتی پیدا می کند. به فتوای او توجه کنیم:
«ولایت فقیه به معناى حاکمیت مجتهد جامعالشرائط در عصر غیبت است و شعبهاى است از ولایت ائمه اطهار که همان ولایت رسول الله مىباشد و همین که از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین اطاعت کنید نشانگر التزام کامل به آن است».
اما خمینی گفته بود که حاکمیت «ولی امر» مقدم و حاکم بر احکام ثانویه دین هستند. یعنی دامنه اختیارات سید علی خامنه ای که خود را «ولی امر مسلمین» می داند، محدود به حدی نیست. و اما در اسلام می گویند: چون حق است خداوند می فرماید، نه چون خداوند می فرماید حق است. اما اگر «دستورات حکومتی» حق باشند، نیاز به او و دستورات او نیست. زیرا حقوق از آن صاحبان آنها است که خود می باید به آنها عمل کنند. می ماند تدبیر امور زندگی که موضوع «امرهم شوری بینهم» بهنگام تصمیم و اجرای تصمیم توسط برگزیده و یا برگزیدگان مردم.
پنداری این «ولی امر مسلمین» هنوز پی نبرده است که همگان در دل و اکثریت بزرگ در قول، ولایت فقیه را قبول ندارند و او را آمر به جنایت، خیانت و فساد می دانند. چنانکه سال قبل که فتوا داد مردم در جشن چهارشنبه سوری شرکت نکنند تمام ایرانیان در برابر دستور او ایستادند و آن شب فراموش نشدنی را بوجود آوردند. و باز هنگامی که به نمایندگان گفت در برابر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مقاومت نکنند برخی نمایندگان با بردن طرحی به مجلس، مخالفت خود را با دستور رهبری را به نمایش گذاشتند . و باز، بدون اینکه مسئله ای اتفاق افتاده باشد، او اعلام کرد که تقلید لهجه از سوی مردم جایز نیست. دستور او سبب شد صدای او را بیشتر تقلید کنند و او را بیشتر دست بیاندازند.
بعد از انتشار استفتاء و در خواست اطاعت از دیگران و به خصوص از حامیان خود، مخالفت ها از سوی مراجع و روحانیون در قم و مشهد و
نجف آنقدر شدت یافت که ناگزیر فتوی از سایت او برداشته شد.
بنا بر اطلاع، دلیل دیگر صدور این «فتوی»، رودروئی های فرماندهان سپاه و دیگران با مشاوران و دست اندرکاران نادان «بیت رهبر» است . خامنه ای می پندارد با دستور حکومتی، بسا بتواند خصومتها را مهار کند.
از زمانی که مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر اصل ولایت فقیه در ایرن طنین افکند، سازمان صدا و سیما و کلیه نهادهای تبلیغاتی با تمام قوا به میدان آمده اند تا با نمایش مستندها و مناظره های یک سویه و فیلم های تبلیغاتی به سود سید علی و حکومت احمدی نژاد، افکار عمومی را اگر نتوانند از مخالفت به موافقت برگردانند، دست کم گرفتار تشویش و مایل به بی تفاوتی کنند. اما هدفی وارونه هدف خود را ببار آورده اند و سنجش های افکار که خود بعمل آورده اند، بر این واقعیت شهادت می دهند: بنا بر اطلاع، این سازمان از قبل از انتخابات، با تشکیل شورای سیاستگذاری انتخابات سعی کرد احمدی نژاد را چهره ای برتر بنمایاند. دوران انتخابات و بعد از آن، در انتشار خبرهای دروغ اندازه نگاه نداشت. نمایش فریبکارانه، در برنامه ساعت ۲۰.۳۰ نه تنها نتوانست برای سید علی و احمدی نژاد اعتباری کسب نماید. بنا بر نظر سنجی انجام شده توسط صدا و سیما، اخبار ۲۰.۳۰ نزد مردم بی اعتبار ترین بخش خبری صدا و سیما است. به خصوص آنکه مردم متوجه فریب و دروغ هائی شدند که در این بخش خبری ، پخش می شدند. ارایه گزارشات دروغ و مصاحبه های هم نیرنگ و فریب با مقامات، در باره قتل ندا آقا سلطان و ترانه موسوی و تجاوزهای انجام شده و گورهای دسته جمعی در بهشت زهرا و… بیزاری مردم را بازهم بیشتر کردند. همین چندی پیش نیز، بر اساس نظرسنجی موسسه ایسپا وابسته به جهاد دانشگاهی صدا و سیما، که نزد مردم بسیار بی اعتبار است، و بر اساس همان نظر سنجی جهاد دانشگاهی بیش از ۶۰ درصد مردم از صدا و سیما ناراضی بوده و حدود ۲۹ درصد مردم در مورد عملکرد صدا و سیما و برنامه هایش را متوسط ارزیابی کرده اند.
انقلاب اسلامی: گزارش زیر که قسمت اول آن را می خوانید پیرامون دستگاههای اطلاعاتی رﮊیم و به مهار خامنه ای درآمدن آنها و نیز نقش دستگاه اطلاعاتی رﮊیم در خارج از ایران است:
خامنه ای مهار سازمانهای اطلاعاتی را در دست می گیرد. آیا سرنوشت شاه در انتظار او است؟
انقلاب اسلامی: سردار مشفق (شیخ الاسلام)، توضیح داده است که به «رهبر» اطلاع می دهیم، تحلیل نمی دهیم. دستگیریها نیز با امضای خامنه ای انجام می گیرند. محاکمه های کذائی نیز به دستور او انجام شدند. و اینک، استراتفور (۲۱ ﮊوئن ۲۰۱۰ ) گزارش مفصلی زیرا عنوان «گزارش ویژه: دستگاه اطلاعاتی ایران و حفظ رﮊیم»، انتشار داده است. در آغاز ، یادآور شده است که ساواک شاه در مهار شاه بود و سیاسی شده بود و واقعیت را نمی دید . و پرسیده است: حالا که خامنه ای مهار سازمانهای اطلاعاتی را خود در دست می گیرد، چون شاه از واقعیت نمی بُرَد و بی خبر نمی ماند؟ نکات درخور توجه این گزارش عبارتند از:
❊ سه هدفی که سازمانهای اطلاعاتی رﮊیم در خدمت آنها هستند:
در ماه های اخیر، چندین عملیات سری دستگاه اطلاعاتی ایران از پرده بیرون افتادند: در ماه مارس ، مقامات امریکائی اظهار کردند و وسائل ارتباط جمعی انتشار دادند که ایران به طالبان اسلحه می دهد. در ۳۰ مارس، تهران اعلان کرد مأموران اطلاعاتیش دست به عملیات پیچیده ای در پاکستان زده اند. هدف از این عملیات یافتن و آزاد کردن دیپلمات ربوده شده ایران بوده است. در ۱ مه، گزارشی انتشار یافت که بنا بر آن، مأموران اطلاعاتی ایران به این نتیجه رسیده اند که کسی که برای سپاه کار می کرده است، در کویت دستگیر شده است (ماجرای سفید کردن پول) . مقامات پاکستانی گفتند: عملیات پیچیده برای آزاد کردن دیپلمات ایرانی، گزافه گوئی است.
با وجود ناکامی های دستگاه اطلاعاتی رﮊیم، اعتبار این دستگاهها بر جاست و ارزیابی از دستگاه اطلاعاتی ایران اینست که این دستگاه کارآمد است.
ایران دو دستگاه اطلاعاتی عمده دارد: یکی واواک و دیگری اطلاعات سپاه پاسداران. این دو دستگاه با هم، رقابت و در مواردی همکاری می کنند. آینده این دو سازمان و بسا آینده رﮊیم بستگی به سرانجام این ستیز و همکاری دارد. وجود دو دستگاه برای اینست که هیچیک انحصار اطلاعات را نداشته باشند. اما بخصوص از سال پیش بدین سو، خامنه ای مستقیم تر این دو دستگاه را مهار می کند.
انقلاب اسلامی: «بیت خامنه ای» دستگاه اطلاعاتی خاص خود را دارد. در دوره خاتمی، واواک موازی ایجاد شد که در مهار مافیای خامنه ای است.
این دو سازمان اطلاعاتی در خدمت ۳ هدف هستند:
۱ – هدف اول و مهمتر این سازمانها ثبات داخلی است. به تهدیدی که از سوی اقلیت ها متوجه ثبات داخلی است، مورد توجه خاص است. بدین خاطر که بالقوه قابل بکار رفتن از سوی قدرتهای خارجی هستند. در این جا، وضعیت ایران با کره شمالی مقایسه می شود تا این نتیجه جاصل شود که ایران نیاز بیشتری به دستگاه اطلاعاتی دارد. زیرا ایران سرزمینی بزرگ و اقلیتها در نواحی کوهستانی زندگی می کنند و مرزهایش تن به کنترل نمی دهند و…
۲ – هدف دوم این سازمانها کسب اطلاع از تهدیدهائی است که قدرتهای بیگانه بر ضد ایران، طراحی می کنند. وصول به این هدف، جاسوسی و ساختن و انتشار دادن ضد اطلاعات و بکار گرفتن سازمانهای سیاسی – نظامی نظیر حزب الله لبنان و سپاه بدر در عراق و عناصری از طالبان در افغانستان و…کارهائی هستند که این دو سازمان انجام می دهند.
۳ – هدف سوم این سازمانها تحصیل تجهیزات برای بالا بردن قابلیت دفاعی ایران است. شبکه از خرید تکنولوﮊی اتمی و موشکی تا خرید قطعات یدکی اف – ۱۴ها، کارهائی هستند که مأموران اطلاعاتی به آنها می پردازند.
این سازمانها بطور مستمر شبه نظامیان را در ایران و خارج از ایران تعلیم می دهند تا در صورت وقوع جنگ، وارد عمل شوند. برای مثال، سازمان بسیج یک استراتژی جنگی اتخاذ کرده است که عبارت باشد از استفاده از قایق های سریع السیر و اﮊدر ، در خلیج فارس، بهنگام جنگ احتمالی.
ساخت دستگاه رهبری ایران بحد کافی به دید ناظران خارجی مبهم می آید. اما ساختار دستگاههای اطلاعاتی و دوایر نظامی رهبری را در رأس و ارتباط آن را با قاعده در تاریکی قرار می دهند . مثال اول، سپاه پاسداران است: سپاه ترکیب پیچیده ای از نهادها است: قوای نظامی و دستگاه اطلاعاتی و عملیات مخفی / عملیات پلیسی ویژه و بسیج و نهادها که به کار بازرگانی و صنعت و ساختمان و عملیات بانکی و… مشغولند.
ساخت واواک سنتی تر است : بخشهای داخلی و خارجی (جاسوسی و ضد جاسوسی) دارد.
هر دو این سازمانها مسئولیتها را میان خود تقسیم می کنند. با این تفاوت که رئیس جمهوری بر واواک آمریت بیشتری دارد. رهبر بر هردو آمریت دارد.
شورای عالی امنیت ملی و اطلاعات بیت رهبری، سازمانهای موازی هستند که بر سازمانهای اطلاعاتی اشراف دارند. شورای عالی امنیت ملی یک نهاد دولتی رسمی است که تصمیم های سیاسی و نظامی می گیرد. با کسب اطلاع از سازمانهای اطلاعاتی و کسب نظرها و تحلیل ها، تصمیم می گیرد اما تصمیمش می باید به تصویب رهبر برسد. اما واحد اطلاعات بیت رهبری بیشترین آمریت را بر سازمانهای اطلاعاتی دارد و هم واواک و هم اطلاعات سپاه را مهار می کند.
مخفی بودن که سرشت نهادهای ایران است، سرشت عملیات این نهاد نیز هست. نخستین و مشهورترین عملیات حمله انتحاری به سفارت آمریکا در بیروت، در سال ۱۹۸۳ بود. هنوز هویت کسی که با مواد منفجره به سفارت امریکا در بیروت حمله کرد، ناشناخته مانده است.
ایران از طریق سازمانهای اطلاعاتی خود با سازمانهای اسلام گرا در کشورهای جهان، ارتباط برقرار کرده است. اما نفوذش بیشتر بر سازمانهای اسلام گرای خاورمیانه است.
مشکلترین مسئله ای که سازمانهای اطلاعاتی رﮊیم با آن روبرو هستند، اینست که متعددند. با وجود تقسیم کار، باز در کار یکدیگر دخالت می کنند. البته وجود یک سازمان اطلاعاتی نظامی و یک سازمان اطلاعاتی غیر نظامی و اطلاعات بیت رهبری که این دو را مهار می کند، مانع از آن می شود که یک سازمان صاحب انحصار اطلاعات بگردد و از آن، برای تحصیل قدرت سیاسی استفاده کند.
خامنه ای، همچون شاه سابق، هر دو سازمان را مهار می کند. اما اتصال دستگاه های اطلاعاتی به بیت رهبری، هم آنها را از واقعیتها غافل می کند و هم سبب می شود آنها گزارشهائی را تهیه و به اطلاع خامنه ای برسانند که او مایل است بشنود و یا بخواند. نتیجه اینست که خامنه ای ، چون شاه، از وضعیت واقعی بی اطلاع می ماند. شاه سابق آنقدر بی اطلاع ماند تا کار از کارش گذشت.
انقلاب اسلامی: بهنگام تشکیل واواک، نخست قرار بود سپاه سازمان اطلاعات نداشته باشد. اداره اطلاعات سپاه تنها بکار کسب اطلاعات نظامی مربوط به وظایف سپاه بپردازد. اما سپاه بتدریج، صاحب دستگاه اطلاعاتی اصلی شد و واواک نقش فرعی یافت. در حال حاضر، واواک در اداره سپاه است. چون اطلاعات نقش اول را در روابط شخصی قدرت دارد، اطلاعات تنها باب دلخواه خامنه ای ساخته نمی شوند. بقصد دست بالا را در روابط شخصی قدرت پیدا کردن، نیز اطلاعات می سازند و با این اطلاعات است که «رهبر» را آلت فعل خود می کنند.
❊ تاریخچه ساواک و تحول آن به واواک:
تاریخچه سازمان اطلاعاتی جدید ایران، از زمان شاه، آغاز می شود: در اوت ۱۹۵۳، حکومت مصدق با کودتائی که با حمایت آمریکا و انگلستان انجام گرفت، سقوط کرد. با آن کودتا، روند قدرتمند شدن شاه شروع می شود. سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) پایه قدرت او را تشکیل می دهد. این سازمان در سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶) تشکیل می شود و تعلیم و تربیت افراد و سازماندهی آن را مأموران سیا و موساد برعهده می گیرند.
تا پیش از تشکیل ساواک، دولت مرکزی از راه ارتباط با رهبران محلی کشور را اداره می کرد. ساواک نخستین سازمان اطلاعاتی است که دولت مرکزی، توسط آن سراسر کشور را در مهار خویش نگاه می داشت. در ۱۹۷۴، مجله هارپر نوشت: از هر ۴۵۰ مرد ایرانی ، یکی عضو ساواک است. زندان اوین، بخاطر شکنجه و حبس دائم کسی که با شاه مخالفت کند، شهره بود.
با وجود این سازمان اطلاعاتی گسترده و بسا بعلت وجود چنین سازمانی، رﮊیم شاه از پا در آمد. زیرا شاه از وضعیت واقعی، از این واقعیت که اکثریت مردم از رﮊیم او متنفر بودند، بی اطلاع ماند. وقتی خواست از وضعیت واقعی اطلاع حاصل کند، دیگر بسیار دیر شده بود. در ﮊانویه ۱۹۷۹، او ناگزیر شد کشور را ترک گوید.
حتی پیش از انقلاب، نیروهای امنیتی رﮊیم جدید، با خاورمیانه ارتباط برقرار کرده بودند: آیت الله خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، برخی از وفاداران خود را به دره بقاع، در لبنان، فرستاد. در آنجا، این افراد توسط مربیان الفتح تعلیم می گرفتند. تا ۱۹۷۷، بیشتر از ۷۰۰ تن از وفاداران به خمینی در پایگاههای فتح، تعلیم گرفته بودند. آنها اعضای سپاه پاسداران شدند.
با سقوط رﮊیم شاه، افراد سازمانهای رﮊیم شاه، از ارتش و ساواک و دستگاه اداری، توسط انقلابیان، پاکسازی شدند. سپاه پاسداران در ۵ مه ۱۹۷۹ تشکیل شد تا که رﮊیم جدید را از تهدیدی حفظ کند که از ضد انقلاب متوجه رﮊیم جدید بود. بیم از کودتای ارتش و… توجیه کننده تشکیل سپاه بود.
در فوریه ۱۹۷۹، انقلابیان ساختمانهای ساواک را تصرف کردند. ساواک منحل شد. اعضای آن نخستین کسان بودند که انقلابیان می خواستند به حسابشان برسند. ادارات داخلی توسط سپاه مصادره شدند و مقامات عالی رتبه آن توقیف شدند. تا ۱۹۸۱، ۶۱ تن از مقامهای عالی رتبه ساواک اعدام شدند. بدین سان، ساواک متلاشی شد. بخشی از آن، با نام ساواما باقی ماند. در ۱۹۸۴، ساواما در واواک جای گرفت.
❊ تروریستها به عاملان سیاسی و مأموران نفوذ در سازمانهای سیاسی تحول می کنند:
در فوریه ۱۹۸۲، حدود یک ماه بعد از هجوم ارتش اسرائیل به لبنان برای راندن سازمانهای مقاومت فلسطین از لبنان، یکی از افسران سپاه پاسداران، عماد مقنیه را در بیروت ملاقات کرد. عماد مقنیه شیعه مذهب و یک چریک تجربه آزموده و از افراد نیروی فتح ۱۷ و از محافظان یاسر عرفات بود. سالها اطلاعی از دیدار نه نوشته و نه از دهان به گوش، انتشار یافته بود. حتی سازمانهای اطلاعاتی کشورهای بزرگ نیز از آن اطلاعی نیافته بودند. نتیجه این دیدار، به ایجاد نخستین گروه تحت حمایت ایران و طرفدار ایران انجامید که حزب الله نام گرفت.
نام این افسر سپاه هنوز بطور قطع دانسته نیست. احتمالا ً حسین مصلحی بوده است. سالها بعد از آن، او رابط سپاه با حزب الله بود. گروه شیعه جدید، چندین عمل تروریستی انجام داد. طراح و مجری این ترورها مقنیه بود.
در جریان نخستین دیدار، مقنیه مأموریتی از سوی سپاه یافت و بعدها فرمانده گروه سری وابسته به سپاه شد. او از اعضای خانواده و دوستان دوره خدمت خود در الفتح، گروه را تشکیل داد. مقنیه از اعضای گارد محافظ شیخ فضل الله، رهبر معنوی حزب الله نیز شد. در ۱۹۸۳، به نمایندگی از شیخ فضل الله، در دمشق، با علی اکبر محتشمی، سفیر ایران در سوریه، دیدار کرد. در این دیدار تصمیم به کارزار ترور بر ضد « اشغالگر خارجی» را گرفتند که نخستین مرتبه در مبارزه جوئی اسلامی جدید بود. مقنیه حمله به سفارت امریکا در بیروت را ، در ۱۸ آوریل ۱۹۸۳، و تفنگداران دریائی امریکا و چتربازان فرانسه را، در ۲۳ اکتبر همان سال، سازمان داد. در ۳۱ مارس ۱۹۸۴، قوای چند ملیتی حافظ صلح لبنان را ترک گفتند.
تحت حمایت تهران ( در مواردی به ابتکار خود)، مقنیه چندین عملیات تروریستی و هواپیما ربائی و آدم ربائی را سازمان داد. وقتی دولتهائی که اتباعشان ربوده و به گروگان گرفته شده بودند، می خواستند گفتگو کنند، با ایران وارد گفتگو می شدند. ایرانیها از گروگانها که در دست گروههای وابسته به خود بودند، بمنزله برگ برنده استفاده می کردند. افتضاح ایران گیت این سان ببار آمد.
در سالهای ۱۹۹۰، ایران به این نتیجه رسید که با استفاده از حزب الله و گروههای دیگر، نه از راه عملیات تروریستی که دنیا را بر ضد ایران بر می خیزاند، که از راه سیاسی، می تواند هدفهای ﮊئوپلیتیک خود را متحقق کند. در پی این توجه بود که حزب الله به حزبی سیاسی با بازوی نظامی برای مبارزه با اسرائیل و گروههای مسلح لبنانی رقیب، بدل شد. ترور کنندگان به مبارزان مسلح بدل شدند و بازوی نظامی بزرگ شد. سازمانهای دیگر، نظیر سپاه بدر و حماس و جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری احمد جبریل و جهاد اسلامی فلسطین و چند گروه افغانی به سازمانهای سیاسی – نظامی تحول کردند.
تهران هیچگاه نخواسته است از توان حزب الله به ترور چشم بپوشد. با وجود این، بمثابه سازمان سیاسی – نظامی است که رشد کرده است و می کند. حزب الله به یافتن هدفهای دشمن و تهیه طرحها برای حمله به این هدفها و سفارتخانه های کشورهای دشمن ایران، همچنان ادامه می دهد. چنانکه در ۱۹۹۴، مقنیه در حمله تروریستی، در بوینس آیرس، پایتخت آرﮊانتین، دست داشت. پیروزی حزب الله بر اسرائیل، در جنگهای سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶، توان و کارآمدی حزب الله را ثابت کرد. مقنیه دیگر کمتر سازمان دهنده فعالیتهای تروریستی و بیشتر فرمانده نظامی گشت. و او، در فوریه ۲۰۰۸، در دمشق، کشته شد.
❊ احمد چلبی به خدمت ایران در می آید:
احمد چلبی، شیعه عراقی، یک نمونه دیگر به خدمت گرفتن یک شخص تبعه کشور دیگر و ایجاد گروه وابسته توسط او است. او رهبر کنگره ملی عراق بود. گروهی که در بیرون از عراق، برای مخالفت با رﮊیم صدام تشکیل شد. هرگز روشن نشد چلبی، غیر از خودش، برای چه کسی کار کرده است. زیرا همزمان، برای امریکا و انگلیس و ایران کار می کرده است. مسلم اینست که برای ایران کار می کرده است. استراتفور پرده از راز چلبی و کار کردن او برای ایران، در ۲۰۰۴ ، برداشت. اطلاعات دروغ در باره اسلحه کشتار جمعی که چلبی در اختیار امریکا و انگلستان قرارداد، ایران ساخته و به او داده بود. دو کشور می دانستند اطلاعات صحت ندارند اما این را نیز می دانستند که این دروغ پراکنی، بکار قانع کردن افکار عمومی به ضرورت جنگ با عراق می آید.
نفوذ چلبی در شکست تاکتیکی امریکا در عراق سهم داشت. این شکست به ایران امکان داد، بی آنکه
دستش دیده شود، از راه گروههای شیعه وابسته به خود، مشهور تر و مهم تر
از همه، «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق»، نفوذ خود را در عراق بسط دهد. مجلس اعلا، در عراق بعد از صدام، قدرت قابل اهمیتی یافت و بازوی نظامیش، سپاه بدر، در نیروهای امنیتی عراق جذب شد.
در اوائل ۲۰۰۴، چلبی از چشم حکومت بوش افتاد و طرد شد. اما او به همکاری خود با عبدالعزیز حکیم، رهبر مجلس اعلا، ادامه داد. او با سازمانهای دیگر نیز، مثل الدعوه و جنبش صدر، همکاری می کند. برای سپاه قدس نیز کار می کند.
در ماه مه ۲۰۰۴، مقامات امریکا فاش کردند که چلبی اطلاع سری حساسی را به ایران داده است. این اطلاع سری حساس توانا شدن امریکا به گشودن کدهای مکاتبات واواک بوده است. چلبی به ایران اطلاع می دهد که امریکا کدهای واواک را شناخته و مکاتباتش را باز می کند.
با آنکه وضعیت ها که در آنها مقنیه و چلبی فعالیت کرده اند و چند و چون فعالیتها جای تردید نمی گذارند که این دو در خدمت ایران بوده اند، اما سندی حاکی از دست نشاندگی این دو در اختیار نیست.
انقلاب اسلامی : قسمت دوم این گزارش به فعالیتهای واواک و سپاه در خارج از مرزها مربوط می شود که در شماره آینده درج خواهد شد. در این میان، جنگ با ایران، باز مسئله روز شده است. چنان جدی که کارشناسان اطلاعات در امریکا، لازم دیده اند به اوباما هشدار بدهند:
هشدار به اوباما: به نتان یاهو اخطار کنید جنگ با ایران را به راه نیاندازد:
انقلاب اسلامی: در ۳ اوت، کارشناسان امریکائی که به هنگام حمله امریکا و انگلیس به عراق، نسبت به پی آمدهای جنگی بر اساس اطلاعات دروغ، به بوش رئیس جمهوری پیشین امریکا، هشدار داده بودند، هشدارنامه خود خطاب به اوباما، رئیس جمهوری امریکا را انتشار داده اند. نکات عمده این هشدار نامه عبارتند از:
آقای رئیس جمهوری تنها اخطار شما می تواند نتان یاهو را از حمله نظامی به ایران بازدارد:
❊نتان یاهو قصد حمله به ایران را دارد. تنها اخطار شما او را از این کار باز می دارد:
رهبران اسرائیل اینطور حساب می کنند که وقتی جنگ روی داد، برای شما، از نظر سیاسی، راه حل دیگری نمی ماند جز برخاستن به حمایت اسرائیل. مهم نیست جنگ چگونه و چرا شروع شود، بمحض شروع، قوا و اسلحه امریکا بسوی منطقه جریان می یابد. زیرا گسترش جنگ می تواند به انهدام اسرائیل بیانجامد.
اسرائیل دست به این کار نمی زند تنها به این شرط که شما به سرعت به حکومت نتان یاهو اخطار کنید هرگاه بخواهد دست به جنگ بزند، آغاز نکرده، آن را محکوم خواهید کرد.
ما بر این باوریم که توجیه ها و توضیح های مقامات ارشد حکومت، از جمله شما، اعتماد نا بجا به نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل را باز می تابانند. وقتی پانتا، رئیس سیا، می گوید: واشنگتن تصمیم در این باره را که چه ارزیابی از کوششهای دیپلماتیک بکند و چه وقت و چگونه به ایران حمله کند را به اسرائیل وامی گذارد، یعنی ما به نتان یاهو اعتماد داریم .
در ۲۷ ﮊوئن، پانتا در ABC گفت: من فکر می کنم اسرائیلی ها می خواهند به ما فرصت بدهند تا مگر بتوانیم دیپلماسی ایران را تغییر دهیم. و خود شما، در ۷ ﮊوئیه، در مصاحبه با تلویزیون اسرائیل، بهنگام گفتگو از نتان یاهو و خود، چنان صحبت کردید که گوئی چند دهه فریب رؤسای جمهور امریکا توسط رهبران اسرائیل را نه خوانده و نه شنیده اید. شما گفتید: «هیچیک از ما بر آن نیستیم که دیگری را غافلگیر کنیم». حال این که نتان یاهو شمارا غافلگیر کرد. از معاون خود، ﮊرﮊ بایدن بپرسید تا به یاد شما بیاورد با چه غافلگری ها در سفر خود به اسرائیل روبرو شد.
فهرست فریبها دراز است. فریبها از ایجاد اسرائیل تا جنگ ۱۹۶۷ بماند. از بحران ۱۹۶۷ بدین سو، فریب سران امریکا توسط اسرائیل امری مستمر است. در آن سال، نخست وزیر وقت اسرائیل، به این بهانه که هر لحظه منتظر حمله ناصر به اسرائیل هستیم، دست به «جنگ پیشگیرانه» زد. بعدها، مناخیم بگین این سان اعتراف کرد: «در ﮊوئن ۱۹۶۷، ما انتخاب داشتیم. قوای مصر در صحرای سینا متمرکز شده بودند اما این تمرکز قوا دلالتی بر قصد حمله ناصر نداشت. ما باید با خود صادق باشیم. ما تصمیم به حمله به مصر گرفتیم.»
در حقیقت، اسرائیل بود که آماده حمله شده بود و با تحریک همسایگان عرب و بر انگیختن آنها به واکنش، به مصر حمله کرد. از این رو، با توجه به سابقه، به اطمینان ها که نتان یاهو به شما می دهد، با شک و تردید بنگرید.
❊مصاحبه های نتان یاهو:
باور نتان یاهو براینست که برگ های برنده همه در دست او هستند. عمده بدین خاطر که هم از حمایت قوی کنگره برخوردار است و هم از حمایت وسائل ارتباط جمعی امریکا که طرفدار اسرائیل هستند.
در سال انتخابات میان دوره ای امریکا، رهبران اسرائیل از قدرتی اطمینان دارند که آنها و حزب لیکود در صحنه سیاسی امریکا ، از آن برخوردارند. نتان یاهو از پیشینیان خود، مناخیم بگین و آریل شارون خوب درس گرفته است. برای این که او را بشناسید، ویدئوئی را ببینید که، در آن، نتان یاهو شرح می دهد چگونه پرزیدنت کلینتون را فریب داده است. این ویدئو، ۹ سال پیش، از تلویزون اسرائیل پخش شده است. نتان یاهو می گوید به کلینتون باورانده است درکار اجرای قرار داد صلح "اسلو" میان اسرائیل و فلسطین است در حالی که در کار از بین بردن آن بوده است.
در آن ویدئو، نتان یاهو گفته است: امریکا را آسان می توان بکار دلخواه برانگیخت. البته برای هدف خوب… آنها سر راه ما قرار نمی گیرند… ۸۰ درصد امریکائی ها حامی ما هستند. به عقل جور در نمی آید!
گیدون لوی، نویسنده اسرائیلی، وقتی ویدئو را دید و سخنان نتان یاهم را شنید، نوشت: او یک آرتیست ابلهی است… فکر می کند واشنگتن را در جیب خود دارد و واشنگتن همانطور می بیند که او می خواهد.
ﮊنرال برنت اسکوکرافت جرأت کرد در مصاحبه با فایننشال تایمز، بگوید که آریل شارون "بوش"، رئیس جمهوری امریکا را افسون کرده است و او را با انگشت خود می چرخاند. اسکوکرافت که مشاور امنیتی بوش (پدر) و مشاور بوش (پسر) در سیاست خارجی بود، بلافاصله، از کار برکنار و به او گفته شد: دیگر هرگز پایش را به کاخ سفید نگذارد.
اگر دلیل دیگری بر حمایت سیاسی امریکا از نتان یاهو لازم بود، سناتورها، مک کین و لیبرمن و گراهام، در سفر ماه ﮊوئیه خود به اسرائیل، بدست دادند: لیبرمن گفت: «در کنگره، حمایت وسیعی از بکار بردن هر وسیله ای برای جلوگیری از مجهز شدن ایران به بمب اتمی وجود دارد. از جمله این وسایل "جنگ" است، هرگاه ضرورت پیدا کند. » گراهام نیز صریح سخن گفت: امریکا پشت سر اسرائیل ایستاده است.
و به تازگی، ۴۷ نماینده مجلس از حزب جمهوریخواه اظهاریه ای را امضاء کردند که برای اسرائیل «حق بکار بردن هر وسیله لازم را برای مقابله با خطر مجهز شدن ایران به بمب اتمی و حذف این خطر» قائل شدند.
قدرت لابی لیکود، بخصوص در سال انتخابات، آنقدر هست که کار نتان یاهو را در متقاعد کردن همکارانی را آسان کند که نیاز به متقاعد شدن دارند که زمان هیچگاه این اندازه مساعد «تغییر رﮊیم ایران» نبوده است. و ما امیدواریم مشاوران شما به شما گفته باشند که تغییر رﮊیم و نه سلاح اتمی ایران، دلخواه اسرائیل است.
انقلاب اسلامی: نویسندگان نامه برخطا هستند. زیرا ، برای اسرائیل، رﮊیمی بهتر از رﮊیم مافیاهای نظامی – مالی و آدمهائی دمسازتر از خامنه ای و احمدی نژاد، یافتنی نیستند؟
❊ تجدید ارزیابی اطلاعات ملی از فعالیتهای اتمی ایران و جنگ پیشگیرانه:
اسرائیل می خواست که اطلاعات ملی امریکا در گزارش ۲۰۰۷ تجدید نظر کند و در این تجدید نظر تصریح کند که ایران اجرای برنامه تولید بمب اتمی را از سر گرفته است. در گزارش پیشین، تصریح شده بود که ارزیابی اطلاعات ملی (مجموعه ۱۶ سازمان اطلاعاتی) اینست که ایران، از اواخر ۲۰۰۳ بدین سو، اجرای برنامه تولید بمب اتمی را رها کرده است.
در ماه های فوریه تا آوریل سال جاری، شهادت های دونیس بلر، رئیس پیشین اطلاعات ملی (در ۱ و ۲ فوریه) در کنگره و شهادتهای مدیر کل اطلاعات وزارت دفاع، ﮊنرال رونالد دوگلاس و معاون رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا (۱۴ آوریل )، باز در کنگره، تأیید ارزیابی اطلاعات ملی در سال ۲۰۰۷ بودند.
اسرائیل از آن بیم دارد که گزارش جدید امنیت ملی ارزیابی پیشین را تصدیق کند. منابع ما به ما می گویند که گزارش صادقانه و شرافتمندانه، احتمالا ً همان ارزیابی را تصدیق می کند. و آن سوء ظن دارند که علت چند ماه به تأخیر انداختن تقدیم آن به رئیس جمهوری، این باشد که گزارش می باید توجیه گر جنگی از نوع جنگ با عراق بگردد.
گزارش ۲۰۰۷، مانع از آن شد که دیگ چنی، معاون بوش، رئیس جمهوری پیشین، امریکا را وارد جنگ با ایران کند. آن گزارش مانع از این شد که اسرائیل، پیش از آنکه دوران ریاست جمهوری بوش به پایان رسد، به ایران حمله کند. در حال حاضر، نتان یاهو از آن بیم دارد که گزارش صادقانه اطلاعات
ملی همان اثر را ببار آورد و مانع از حمله به ایران شود.
هفته پیش، خبر قصد مقامات امریکائی به ملاقات با طرفهای ایرانی خود در ماه آینده، انتشار یافت. موضوع گفتگو تعویض ارونیوم ۳.۵ درجه با اورانیوم ۲۰ درجه است. علاوه براین، ایران نیز گفت آماده است غنی کردن اورانیوم تا ۲۰ درجه (برای رآکتور تهران) را متوقف کند. ایران روشن کرد که خواهان از سر گرفته شدن گفتگو ها است.
اظهاریه علنی و قاطع شما که در آن، به اسرائیل اخطار کنید به ایران حمله نکند، به احتمال بسیار قوی، اسرائیل را از چنین اقدامی باز می دارد. به دنبال آن، هرگاه دریاسالار مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا را به اسرائیل بفرستید تا او به زبان نظامی به نظامیان اسرائیل بگوید فکر حمله به ایران را از سر بدر کنند، از جنگی بس خطر ساز، جلوگیری کرده اید.
مولن پیش از این نیز به مقامات اسرائیل اخطار کرده بود از فکر جنگ منصرف شوند. بنا بر تجربه، درفوریه ۲۰۱۰، او به این نتیجه رسیده بود که به خلاف ۲۰۰۸، این بار،مقامات اسرائیل اخطار او را جدی نمی گیرند. مولن در اسرائیل، به تأکید، گفته بود: حمله به ایران، مسئله ای بزرگ برای همه ما ببار می آورد و نتایج آن بس وخامت بار خواهند بود.
بعد از مراجعت از اسرائیل، در ۲۲ فوریه، مولن همان هشدار را داد…
❊ قدمهای دیگر:
در ۲۰۰۸، بعد از دیدار مولن از اسرائیل، اسرائیلی ها طرح حمله به ایران را به کناری نهادند. به دنبال آن، مولن مراقبت کرد که یک عمل غیر ارادی در خلیج فارس، آتش جنگ را روشن نکند. در ۲ ﮊوئیه ۲۰۰۸، او بالن آزمایشی به هوا کرد وقتی در کنفرانس مطبوعاتی خود گفت: گفتگوی نظامی با نظامییان ایران و امریکا، سبب تفاهم بهتری می شود. اما سخن او هیچ دنباله ای پیدا نکرد. احتمالا ً دیگ چنی از او خواست، فکر این گفتگو را از سر بدر کند.
هنوز نیز این فکر، فکر خوبی است. زیرا سبب می شود میان مقامات نظامی ارشد امریکا و ایران ارتباط برقرار شود و خطر حادثه سازی و محاسبه نابجا و حمله نمایشی بقصد تحریک به جنگ، به حداقل برسد.
به باور ما، این ارتباط بی درنگ می باید برقرار شود بخصوص که یکی از بندهای قطعنامه، تفتیش کشتی های ایرانی را مقرر می کند. فرمانده نیروی دریائی سپاه تهدید می کند که هرگاه کسی بر آن شود که کشتی های ایران را در آبهای بین المللی مورد تفتیش قراردهد، در خلیج فارس و تنگه هرمز، سزای عمل خویش را خواهد دید.
…
افسوس! همکاران پیشین ما به ما می گویند: سیاسی شدن تحلیل های اطلاعاتی، با رفتن بوش و دیگ چنی، پایان نپذیرفته است. در دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت خارجه، این مسئله حاد است. این همان دفتری است که در گذشته، اعضائی داشت که حرفه ای عمل می کردند و به دلخواه مقام سیاسی، گزارش تهیه نمی کردند.
همانطور که شما (اوباما) می توانید مشاهده کنید، چشم گیرترین مقاله واشنگتن پست روز یک شنبه، مقاله ای با عنوان «یک ایران اتمی» است. سئوال می شود: آیا امریکا به ایران حمله می کند برای جلوگیری از مجهز شدن ایران به سلاح اتمی؟ تصور کنیم واکنش اوباما را به موشک اتمی ایران.
در صفحه ۵ روزنامه عکس بزرگی از موشک ایران، در حال عبور دادن از برابر مقامات ارشد ایران است. نویسندگان و صفحه چینان روزنامه، چنان کرده اند که بیشترین توجه به این مقاله جلب شود. و این مقاله، «تهدید» ایران را بزرگ می کند و امریکا را در خطر وانمود می سازد. نویسندگان می نویسند: یک انتخاب حمله امریکا به ایران، به تنهائی است و این بخاطر این که اجماع بر سر این حمله، حاصل نمی شود. چون دست پخت روزنامه بسیار شور می شود، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه می گوید امریکا در چنین خطری نیست.
اما آیا ظرف دهه اول قرن بیست و یکم، آمریکا، درتجاوزهای نظامی خود ، تنها نبوده است و این جنگها منفور مردم جهان نبوده اند؟
اما آنچه بیش از همه قابل توجه است اینکه کلمه اسرائیل در این مقاله بالا بلند مشاهده نمی شود. نوشته های دیگری از این نوع که فرآورده های «اطاق های فکر» هستند، مسئله را طوری طرح می کنند که پنداری مسئله، مشکلی است که امریکا با ایران داردو به اسرائیل یا ربط ندارد و یا ربط اندکی دارد!
❊ تفنگهای ماه اوت؟:
بگذاریم سگهای جنگی بخوابند. یکبار دیگر، یادآور می شویم که بگذارید دریاسالار مولن و دیگران شما را معقولانه و مسئولانه توجیه کنند.
هشدار می دهیم که هر گاه نتان یاهو به ایران حمله کند، دست به قمار سخت شومی زده است. خطرهائی که
ببار می آورد، دامنه همه آنهائی را می گیرد که بدان آلوده می شوند. بدتر از همه، اما قابل درک اینست که نتان یاهو ، نا خواسته، نقش دکتر کورکیان (کسی است که معتقد بود به بیمارانی
که در مرحله پایان حیات هستند می باید کمک کرد بمیرند و ۱۳۰ تن را می میراند و در ۱۹۹۹ محکوم شد) را بازی کند.
هرگاه امریکا وارد جنگی بشود که اسرائیل آن را برانیگخته باشد، مطلقا تضمینی وجود ندارد که جنگ به هدف مطلوب جنگ افروز برسد و پایان پذیرد.
این جنگ، جنگی می شود که برای امریکا، زیانهای مهم ببار می آورد
در صفحه ۸
و امریکائیان بخاطر ادعای اغراق آمیز اسرائیل نسبت به خطر اتمی ایران، پای امریکا در جنگ به میان کشیده میشود. اسرائیل بخش بزرگی از موقعیت خود را در امریکا از دست خواهد داد. بسا تمایل ضد یهود قوت خواهد گرفت زیرا امریکائیان این طور نتیجه گیری خواهند کرد که بخشی از مقامات کنگره و قوه مجریه ، تنها به امریکا نیست که وفادارند، به اسرائیل نیز وفادارند تا بدانحد که قوای امریکا را بخاطر ادعاهای دروغ اسرائیل، وارد جنگ می کنند.
ما این احساس را نداریم که بازیگران، در تل آویو و واشنگتن، به اندازه کافی به این عوامل مهم توجه دارند.
یادآور می شویم که پیش از این، در ۲۰۰۳، بعد از سخنرانی کلین پاول، وزیر خارجه وقت، در ۵ فوریه ۲۰۰۳، در شورای امنیت و پیش از حمله امریکا به عراق، ما هشدارنامه ای از این نوع، برای آقای بوش، رئیس جمهوری وقت، ارسال کردیم. ما شاهد فسادی شدیم که شغل ما را در خود گرفت. به ترتیبی که مسئولان اطلاعات، اطلاعات جعلی ساختند تا رئیس جمهوری بتواند آنها را دست آویز حمله به عراق کند. پس از شنیدن سخنان پاول، در مسئولیت خویش دیدیم که دستجمعی، پیش از وقوع حمله، رئیس جمهوری را از حقیقت آگاه کنیم. بخلاف پاول، ما مدعی نشدیم که اطلاع و تحلیلی که ارائه می کنیم، بی کم و کاست و مطلقا صحیح است. آن هشدار نامه را با این جمله ها به پایان بردیم:
« بعد از شنیدن سخنان امروز پاول، وزیر خارجه و تأمل در آن، ما متقاعد شدیم خدمت درخور به شما اینست که حقیقت را به شما گزارش کنیم و از شما بخواهیم، دامنه بحث را گسترش بدهید به ترتیبی که غیر از نزدیکان به شما، آگاهان دیگر نیز بتوانند شما را از اطلاعات و نظرهای خود آگاه کنند. این جنگ، از دید ما، قابل توجیه نیست و پی آمدهای بسا فاجعه آمیز ببار می آورد».
ما از هشدار خود نتیجه ای حاصل نکردیم. دیگرانی هم که می گفتند، در عراق، وضعیت را سنجیده اند و اطلاع دقیق دارند، همین هشدار را به بوش دادند. اما گوشهای او و دیگ چنی شنوا نبودند. با اینهمه، حاصل آن هشدار نامه این شد که ما سوار قطاری که بوش و دیگ چنی بسوی فاجعه جنگ می راندند، نشدیم.
بدبختانه، بایدن، معاون شما، آن زمان، رئیس کمیسیون امور خارجه سنا بود و در شمار کسانی بود که صدایشان می توانست شنیده شود. اما ایشان فرصت برای بیان حقیقت را مغتنم نشمرد. این شد که کشور ما سیاست خارجی اتخاذ کرد و به اجرا گذاشت که فاجعه آمیز ترین سیاستی بود که در تاریخ امریکا اتخاذ شده بود.
یک بار دیگر، خطر آن بوجود آمده است که آمریکا به جنگ با ایران کشانده شود و فاجعه ای بسا بزرگ تر ببار آید. باز همان خطر وجود دارد که مشاورانی که او را حلقه کرده اند، اطلاع ها و نظرهای صحیح به سمع او نرسانند. از این رو، در مسئولیت خود دیدیم این هشدار نامه را به او بنویسیم.
مشاوران شما ممکن است به شما بگویند: هرگاه شما به نتان یاهو بگوئید به ایران حمله نکن، به حرف شما گوش نخواهد کرد. این سخن، علامت آنست که آنها می پندارند سخنی است که شما مایلید بشنوید. آنها را ریشخند کنید. به آنها بگوئید که دیگران و به جا می گویند که اخطار رئیس جمهوری امریکا، تنها اخطار او، نتان یاهو را از دست زدن به جنگ باز می دارد.
هشدار نامه را این اشخاص امضاء کرده اند:
Ray Close مدیر اداره عملیات سیا، شاخه خاورمیانه سیا (بمدت ۲۶ سال)
Ray Giraldi مدیر اداره عملیات سیا (بمدت ۲۰ سال)
Larry Johnson رئیس اداره جاسوسی سیا و مشاور وزارت خارجه و وزارت دفاع (بمدت ۲۴ سال)
سرهنگ Patrick Lang عضو نیروهای مخصوص، افسر اطلاعات وزارت دفاع در خاورمیانه و آسیای جنوبی و مدیر مجموعه HUMINT، آﮊانس اطلاعات دفاعی (بمدت ۳۰ سال)
Ray McGovern افسر اطلاعات ارتش امریکا، مدیر اداره اطلاعات سیا (بمدت ۳۰ سال)
Coleen Powley مأمور ویژه و Minneapolis Division Counsel اف بی آی (بمدت ۲۴ سال)
سرهنگ Ann Wright، ذخیره ارتش امریکا (بمدت ۲۹ سال ) و افسر سرویس خارجی وزارت دفاع (بمدت ۱۶ سال)
مذاکراه در برابر دوربین !؟ – گفتگو با ایران از جمله در باره افغانستان – ایران بمب اتمی دارد!؟:
انقلاب اسلامی: از سخن ها و خبرها که انتشار یافته اند، گویاترها را، چکیده، می آوریم:
❊ احمدی نژاد از اوباما دعوت می کند در برابر دوربین های تلویزیونها و روزنامه نگاران گفتگو کنیم و اوباما پاسخ می دهد: طالب گفتگو با ایران، از جمله در باره افغانستان است:
در ۱ اوت ۲۰۱۰، دریاسالار مولن، رئیس ستاد ارتش امریکا، در دیدار با روزنامه نگاران گفت: ارتشیان نقشه حمله به ایران را تهیه کرده اند. او اصرار ورزید که تهیه نقشه تنها برای اینست که در صورت لزوم، به اجرا گذاشته شود. او افزود: حمله به ایران قابل درک است و همچنان، از دید پرزیدنت اوباما، گزینه ای مهم است.
سال پیش نیز هیلاری کلینتون، وزیر خارجه امریکا ، ایران را تهدید کرده بود که امریکا می تواند همان حمله ای را که به عراق کرد، به ایران نیز بکند.
در ۲ اوت، احمدی نژاد به اوباما پیشنهاد کرد در برابر دوربینهای تلویزیون و با حضور روزنامه نگاران، با یکدیگر، در باره اداره جهان گفتگو کنند. در ۳ اوت، مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه، پیشنهاد او را رد کردند.
در ۴ اوت، اوباما گفت: مایل به گفتگو با ایران، از جمله در باره افغانستان است.
❊ جنگ با لبنان، یا جنگ در لبنان و یا کودتا در لبنان؟:
احتمال قوی داده شده است که کمیسیون رسیدگی به قتل حریری، نخست وزیر اسبق لبنان، مقام یا مقامهائی از حزب الله لبنان را عامل قتل حریری اعلان کند. شیخ نصر الله ادعا کرد مدارک قطعی در دست دارد که حریری را اسرائیل کشته است. او وعده داد در ۹ اوت، این اسناد را ارائه کند. در ۹ اوت، او صحبت کرد و گفت جاسوسان اسرائیلی که دستگیر شده اند، اعترافاتی کرده اند و پرسید چرا کمیسیون تحقیق از جاسوسان اسرائیلی بازجوئی نمی کنند. یکی از عوامل اسرائیل، روز قبل از انفجاری که به حیات حریری پایان داد، در همان محل بوده است.
خبر رسید که حزب الله لبنان، باتفاق ﮊنرال عون کودتائی را در لبنان تدارک دیده اند. این کودتا با موافقت ایران و سوریه باید انجام می گرفت. اما سفر پادشاه عربستان به دمشق و سفر او و بشار اسد به بیروت مانع از انجام کودتا شد.
ملک عبدالله، پادشاه عربستان به سوریه رفت و در روزهای اول اوت، هر دو به بیروت رفتند. زیرا وضعیت لبنان را بحرانی یافتند و رفتند تا مانع از وقوع جنگ در لبنان شوند. کارشناسان می گویند: از دید عربستان، علت سفر ملک عبدالله به دمشق و رفتن او همراه با بشار اسد به بیروت، اینست که رﮊیم سوریه از ایران فاصله گرفته است و بسا می خواهد در لبنان دست باز داشته باشد. اما عربستان به سوریه نگفته است دست سوریه را در لبنان باز می گذارد و این دولت می تواند نفوذ پیشین خود را در لبنان بازجوید.
این دو لبنان را ترک کرده بودند که در مرز لبنان و اسرائیل، برخورد نظامی روی داد و ۵ تن کشته شدند. این رویداد، جوّ را بازهم سنگین تر کرد. علت اینست که اسرائیل وجود حزب الله را نمی خواهد.
❊ چرا حکومت سوریه تبلیغ می کند که قتل حریری زیر سر حزب الله است؟:
در ۸ اوت، از بیروت اطلاع حاصل کردیم که :ﮊنرال محمد نصیف، مشاور امنیتی بشار اسد، زیرا زیر، «اطلاع ها» به مطبوعات می دهد و درج می شوند حاکی از این که حریری را حزب الله کشته است. هدف از این کار، پر کردن ذهن ها و منصرف کردن توجه ها از سوریه بمثابه متهم اصلی در قتل حریری است.
بنا بر همین اطلاع، دادگاه رسیدگی به قتل حریری که در ﮊانویه و فوریه سال آینده آغاز بکار خواهد کرد. انبوهی از مدارک در اختیار دارد که نشان می دهند قتل حریری را رﮊیمهای سوریه و ایران سازمان داده اند و حزب الله و جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری احمد جرئیل نقش آلت فعل را داشته اند.
سفر علی اکبر ولایتی، مشاور خامنه ای در سیاست خارجی، به دمشق و دیدار او با بشار اسد و سفر وزیر خارجه لبنان به طهران، بخاطر نگرانی از سه بابت بوده اند: ۱ – دور شدن سوریه از ایران و نزدیک شدنش با رﮊیم سعودی و ۲ – تحقیقات قضائی در باره قتل حریری و بیم از متهم شدن سوریه و ایران و ۳ – وضعیت در لبنان (کودتا و احتمال جنگ اسرائیل با لبنان و اثر متهم شدن حزب الله، بر سیاست داخلی لبنان)
❊ داوید کامرون، نخست وزیر انگلستان ایران را صاحب بمب اتمی می داند!؟:
در ۶ اوت ۲۰۱۰، به گزارش خبرگزاری فرانسه، حزب کارگر انگلیس که اینک نقش مخالف حکومت محافظه کار را بازی می کند، نخست وزیر را بخاطر این که گفته است ایران بمب اتمی دارد، مورد انتقاد قرار داد.
در واقع، داوید کامرون، نخست وزیر انگلستان، بهنگام سخن گفتن از لزوم پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا، این سان استدلال کرده است: ترکیه نفوذ سیاسی بسیار خوبی دارد که بکار اروپا می آید. زیرا می تواند بما در حل مسائلی چون مسئله صلح خاورمیانه و این مسئله که ایران سلاح اتمی یافته است، کمک کند.
تا این زمان، انگلستان و امریکا و کشورهای دیگر ایران را متهم می کردند به داشتن قصد تولید سلاح اتمی اما هیچگاه نگفته بودند که ایران سلاح اتمی دارد.
دفتر نخست وزیر توضیح داد که کاملا روشن است که کامرون از روند تولید بمب اتمی سخن می گفت و نه از داشتن این بمب. اما مخالفان این سخن را دلیل بی تجربگی کامرون، جوان ترین نخست وزیر انگلستان در طول ۲۰۰ سال اخیر دانستند.
کریس بریانت، وزیر سابق امور اروپائی توضیح داد که گاف کامرون را نه زحمت افزا که خطرناک توصیف کرد. او بطور روز افزون شهرت دلقک صحنه سیاست خارجی را بدست می آورد.
کامرون، در چند نوبت موضعگیریهائی کرده است که نمی توانند نادیده گرفته شوند:
انگلستان دیگر شریک کهتر امریکا نیست.
غزه کمپی است که سکنه فلسطینی در آن زندانید.
اداره اطلاعات ارتش پاکستان حامی طالبان است و پاکستان تروریسم صادر می کند.
و ایران بمب اتمی دارد.
❊جندالله در عسلویه انفجار ایجاد می کند – مأموران آلمانی در بلژیک افراد پژاک را تعلیم می دهند؟- طرقه بود و یا نارنجک با هدف دادن "اخطار"؟:
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در ۴ اوت ۲۰۱۰، (۱۳ مرداد ۸۹) در عسلویه، در مجتمع پتروشیمی پردیس، ۵ انفجار روی داده است. عامل این انفجارها، جندالله بوده است. بدین سان، اینک جندالله در خارج از بلوچستان دست به عمل تروریستی می زند. بنا برگزارش، عناصر سنی محلی دستیار افراد جند الله بوده اند. این امر، رﮊیم مافیاهای نظامی – مالی را بشدت نگران کرده است.
بنا بر اطلاع حاصل از ایران، در این انفجارها، ۵ تن کشته شده اند.
بنا بر خبر دریافت شده، مرکز اروپائی پژاک در بلژیک است و شخصی به اسم شمال بشیری که خود را نماینده پژاک در اروپا می داند، در بروکسل دفتر دارد. افراد پژاک را مأموران آلمانی در بلژیک تعلیم می دهند و مجهز کرده و روانه مرزهای غربی ایران می کنند.
انقلاب اسلامی: مشغول تحقیق در باره چند و چون این خبر هستیم. هرگاه صحت داشته باشد، این واقعیت را عیان خواهد کرد که مدعیان مبارزه با تروریسم، خود تروریست پرورند و برای در فشار گذاشتن رﮊیم مافیاهای نظامی – مالی از تروریستها استفاده می کنند.
در ۱۳ مرداد ۸۹، در سفر احمدی نژاد به همدان، صدائی برخاست. بنا بر خبر اول، انفجار بمب بقصد کشتن احمدی نژاد بود. این انفجار عده ای را زخمی کرد اما به احمدی نژاد آسیبی نرساند. ساعتی بعد، بمب نارنجکی شد که به مینی بوس حامل خبرنگاران اصابت کرد و عده ای را زخمی کرد. پرتاب کننده نیز دستگیر شد. از ظهر ببعد، نارنجک ترقه ای شد که محض ابراز خوشحالی از سفر احمدی نژاد بر زمین کوبیده شد و صدا کرد!
چون دو روز پیش از آن، احمدی نژاد گفته بود اسرائیل قصد ترور او را دارد، احتمال نوعی صحنه سازی ناشیانه قوت گرفت. اما کوریه انترناسیونال، روز بعد از واقعه، آن را انفجاری واقعی در صد قدمی احمدی نژاد دانست و آن را هشداری تلقی کرد: ایران در ۱۰۰ قدمی بلبشوئی فاجعه بار است. اما چه کسی این هشدار را داده است؟ دانسته نیست. با توجه به وضعیت ایران، هرکسی می تواند این هشدار را داده باشد.
و ببینیم اطلاعات و داده های اقتصادی چه می گویند:
تورم و رانت خواری و کسر بودجه و صنعت زدائی ذاتی اقتصاد مصرف محور،
درمهار مافیاها است
❊ تورم ۳۰ درصدی را بانک مرکزی ۹ درصد اعلام می کند!:
در ۱۴ مرداد ۸۹، روز آن لاین گزارش کرده است: تورم در ایران ۹ درصد اعلام شده است؛آماری که حتی خود رییس بانک مرکزی هم آن را در زندگی شخصی اش باور ندارد. همین دیروز سایت فرارو از افزایش بیست درصدی کالاهای اساسی در ایران درآستانه ماه رمضان خبر داد.
مساله اعلام نرخ تورم هم در دولت احمدی نژاد همواره یک سوژه خبر ساز بوده است. چرا که با ابداع شیوه نقطه به نقطه وسنجش ماهانه تورم نسبت به ماه قبل، آماری ساخته میشود که تورم را ۱۰ درصد نشان میدهد. اما قیمت های بازار به آمار بانک مرکزی کاری ندارند.
به گزارش فارس رئیس کل بانک مرکزی با اعلام اینکه نرخ تورم در پایان ماه تیرماه ۸۹ از ۹.۴ به ۹.۱ درصد رسید، گفت: "امیدواریم که در ماههای آینده نرخ تورم تا ۰.۲ درصد دیگر کاهش پیدا کند".
بهمنی، در حالی مدعی کاهش نرخ تورم شده است، که به گزارش بانک تحت ریاستش، حجم نقدینگی در ایران ظرف ۵ سال ریاستجمهوری احمدینژاد دویست وده درصد بالا رفته است. میزان نقدینگی کشور در سال ۱۳۸۳، قبل از آنکه احمدی نژاد مسئولیت قوه مجریه را به عهده بگیرد، ۶۸ هزار میلیارد تومان (حدود ۷۰ میلیارد دلار)بود. این رقم در شهریورماه ۸۸ به ۲۱۱ هزار میلیارد تومان (حدود ۲۱۰ میلیارد دلار) رسید.این در حالی است که به نوشته ایلنا، "آخرین گزارشها حاکی است حجم نقدینگی در گردش کشور از ۲۳۴ هزار میلیارد تومان نقدینگی در گردش تا پایان سال ۸۸ به ۲۵۰هزار میلیارد تومان تا پایان تیرماه ۸۹، امسال رسیده است".
بنا بر این گزارش: "افزایش حجم نقدینگی در گردش اقتصاد ایران در حالی صورت میگیرد که حجم نقدینگی در پایان سال ۸۸ به میزان ۲۳۴ هزار میلیارد تومان گزارش شد. میزان نقدینگی کشور در پایان سال ۸۷ به میزان۱۹۰هزار میلیارد تومان بوده و درپایان سال ۸۶ این رقم۱۶۴هزار میلیارد تومان به ثبت رسیده است. مقایسه رشد نقدینگی در سالهای ۸۶ تا خرداد ۸۹ نشان میدهد آهنگ رشد نقدینگی فزاینده بود به طوری که مقایسه این آمار از افزایش سه برابری تنها در سه سال گذشته خبر میدهد".
تورم ۱۰۵درصدی در دولت احمدی نژاد:
علیرغم اینکه تمام کارشناسان اقتصادی بین رشد نقدینگی وتورم رابطه مستقیم برقرار میکنند، محمود احمدی نژاد در ۴سال اول دولتش این موضوع را منکر میشد. اما در سال گذشته به گزارش دویچه وله "شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد و دارائی در همایش تحول اقتصادی صریحاً اعلام کرد که رابطه نقدینگی و تورم در ایران نیم تا ۹ دهم درصد است". در ادامه: "معنای سخن وزیر اقتصاد و دارائی این است که در خوشبینانهترین حالت، نرخ تورم در برابر هر یک درصد افزایش نقدینگی، نیم درصد افزایش خواهد یافت. بنا براین، هنگامی که حجم نقدینگی ظرف حدود ۵ سال ۲۱۰ درصد رشد کرده باشد، نرخ تورم نیز، باید دست کم ۱۰۵ درصد بالا رفته باشد.بر مبنای این محاسبه، متوسط رشد نرخ تورم در هر سال کاری دولت احمدینژاد دست کم ۵ / ۲۳ درصد بوده است.اما بانک مرکزی متوسط نرخ تورم را در همین سالها ۵ / ۱۶ درصد اعلام کرده است". در تحولی دیگر صندوق بینالمللی پول، در گزارشی با عنوان "نقدینگی و تورم در ایران"، تاکید کرده که ایران همواره با مشکل رشد تورم روبرو بوده است. در این گزارش میخوانیم: "میانگین نرخ تورم در ایران از زمان استقرار جمهوری اسلامی، همواره حدود ۱۷ درصد اعلام شده است. اما این رقم همواره کمتر از تورم واقعی است".
در گزارش صندوق بینالمللی پول ضمناً آمده است: "رشد نقدینگی بهخاطر افزایش هزینههای دولت، مهمترین عامل رشد تورم است".
تضاد میان گزارشهای مقطعی بانک مرکزی، گزارش صندوق بینالمللی پول و اظهارات رئیسکل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد و دارائی جمهوری اسلامی نشان میدهد که حتی خود دولت در زمینه توضیح وضعیت اقتصادی کشور دستخوش سردرگمی است. کارشناسان اقتصادی، نرخ تورم واقعی را در حال حاضر حدود ۳۰درصد برآورد میکنند. آنها با استناد به بحثهای مجلس بر سر لایحه هدفمند کردن یارانهها پیشبینی میکنند که اجرای این لایحه نیز حدود ۲۰ درصد بر نرخ تورم بیافزاید.
انقلاب اسلامی: میزان نقدینه تنها عامل تورم نیست. مجموع سیاستهای مالی و پولی و سیاست توزیع درآمد، قدرت خریدی را ایجاد می کنند که چون تولید داخلی نمی تواند قدرت خرید را که در بیرون از اقتصاد کشور، ایجاد می شود، جذب کند، ناگزیر می باید دروازه ها را به روی کالاهای خارجی گشود. این امر، مساعد است با سلطه دولت بر ملت زیرا بجای اینکه دولت در بودجه خود تابع تولید ملت باشد، این ملت است که با بودجه دولت می باید زندگی کند. بدیهی است چنین اقتصادی فرصتهای بزرگ برای رانت خواری پدید می آورد و زمینه ساز پیدایش و رشد گروههای مافیائی رانت خوار می شود. پس نباید تعجب کرد اگر بازار کشور به تصرف چین در می آید و صنعت زدائی، روند مصرف محور شدن اقتصاد را سرعت می بخشد:
❊ تصرف بازار ایران توسط چین و صنعت زدائی:
در ۱۲ مرداد ۸۹، چکیده گزارش کرده است: مسئولان اجرایی التفاتی به وضعیت صنعت ندارد زیرا در شرایطی که باید واردات کاهش و تورم را کاهش دهند، آمارها گویای افزایش واردات هستند. و شواهد حکایت از سیاست تورمزای هدفمند کردن یارانهها می کنند. در این صورت بخش صنعت به حد بالایی تحت تاثیر این شرایط قرار خواهد گرفت و صنعتزدایی شتاب خواهد گرفت.
احمد میدری ، استاد دانشگاه و کارشناس مسایل اقتصادی در یادداشتی، تسخیر بازار ایران توسط چین و رشد صنعت زدایی در کشور را مورد انتقاد قرار داده است. این یادداشت را که چندی پیش در روزنامه شرق منتشر شده، و دارای این نکات است:
۱- اقتصاد ایران در حال حاضر با پدیدهای مواجه است که به استثنای ابتدای انقلاب و زمان جنگ در هیچ دوره از تاریخ معاصر با آن دست به گریبان نبوده است؛ پدیدهای که از آن با عنوان «صنعتزدایی» میتوان یاد کرد. در اقتصاد ایران سهم بخش صنعت و معدن اعم از تولید، ارزشافزوده و اشتغال همواره افزایش داشته. رشد این بخش در دورانی که با رونق درآمدهای نفتی همراه میشد به شکل بارزی خود را نشان میداده است. اما در دوره اخیر بهرغم افزایش درآمدهای نفتی رشد بخشهای مختلف صنعتی روند نزولی داشته است.
در تبیین پدیده صنعتزدایی در اقتصاد ایران علاوه بر سیاستهای نادرست اقتصادی در چند سال گذشته، نباید از ورود چین به عنوان شریک تجاری- صنعتی بزرگ ایران غافل شد. تبدیل شدن چین به شریک اصلی ایران در تجارت کالاهای صنعتی به اشکال مختلف منجر به صنعتزدایی در اقتصاد ایران شده است. اما قبل از بحث درباره این ایده باید منظور از صنعتزدایی و شواهد بروز آن در اقتصاد ایران را بیان کرد:
صنعتزدایی چیست:
پدیده صنعتزدایی در اقتصاد را میتوان با چند شاخص اندازهگیری کرد. کاهش واحدهای تولیدی، کاهش شاغلان بخش صنعت و کاهش عمق صنعتی شدن سه شاخص است که برای نشان دادن پدیده صنعتزدایی در یک اقتصاد به کار گرفته میشود. این سه شاخص در دوره ۸۲ تا ۸۶ به اشکال مختلف خود را نشان داده است:
کاهش واحدهای تولیدی: در دوره ۸۲ تا ۸۶ اقتصاد ایران با کاهش واحدهای تولیدی روبهرو بوده است. در این دوره ۷۷۱ واحد صنعتی که بیش از ۱۰ کارمند داشته از مدار تولید کشور حذف شده است. این تعداد وقتی با تعداد کل واحدهای تولیدی بالای ۱۰ نفر که ۱۶ هزار واحد است، سنجیده شود نسبت بسیار بالایی را نشان میدهد. این در حالی است که اقتصاد ایران
در گذشته هیچگاه با کاهش تعداد بنگاههای بزرگ روبهرو نبوده و روند تاسیس این واحدها افزایشی بوده است اما در دوره اخیر نهتنها این روند افزایشی نبوده بلکه از تعداد مطلق واحدهای تولید کاسته شده است.
کاهش تعداد شاغلان: این شاخص نیز علامتهای مناسبی به اقتصاد ایران نمیدهد. ظرف چهار سال مورد بررسی تنها ۲۰ هزار شغل در واحدهای صنعتی ایجاد شده است. این آمار با توجه به تاسیس واحدهای پتروشیمی ، نیازمند تفسیر است. با توجه به قیمت پایین انرژی نفت برای برخی واحدهای صنعتی، تاسیس واحدهای پتروشیمی در چند سال گذشته سرعت یافته است. تاسیس این واحدها نشان میدهد در این دوره میزان بیکاری در بخش صنعت به حدی بوده که تنها ۲۰ هزار شغل جدید ایجاد شده، بنابراین در بخش تعداد شاغلان نیز وضعیت برای اقتصاد ایران مناسب نیست.
کاهش عمق صنعتی شدن: این شاخص زمانی معنا مییابد که واحدهای تولیدی به جای تولید کالاهای تکنولوژیبر تنها به مونتاژ کردن کالاهای صنعتی بپردازند. ظهور و توسعه چنین پدیدهای در یک اقتصاد به نوعی صنعتیزدایی ترجمه میشود. در سالهای ۸۲ تا ۸۵ سهم آمار واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای به کل واردات به ۷۰ درصد افزایش پیدا کرده است. افزایش سهم مواد اولیه و کالاهای واسطهای این پیام را دارد که صنعت ایران به جای تولید کالاهای صنعتی به مونتاژ کردن روی آورده است. به طور مثال در بخش صنعت مواد غذایی رب گوجهفرنگی از خارج وارد و با بستهبندی ایران به بازار عرضه میشود. این روند زمانی وارد مرحله هشدار میشود که نسبت واردات سرمایه به کل واردات نیز محاسبه شود. آمارها حکایت از آن دارد که نسبت ارزش واردات سرمایهای به کل واردات کشور از ۳۵ به ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است. با این تصویر باید گفت صاحبان سرمایهها از سرمایهگذاری برای تولید در دورههای آتی صرفنظر کردهاند. برای ظهور این شرایط میتوان عوامل مختلفی ذکر کرد اما در شرایط مورد بررسی نقش چین به عنوان یک عامل مهم قابل بررسی است.
چین و صنعتزدایی:
تبدیل شدن چین به شریک تجاری- صنعتی ایران و اتخاذ نکردن سیاستهای بازرگانی مناسب برای مقابله با تهدید چین شرایط را به مرحله هشداردهنده ای رسانده است. در دوره اخیر ایران به واسطه شوک نفتی با افزایش درآمدها روبهرو بود اما این دوره با دورههای گذشته یک تفاوت بزرگ دارد. در تمامی شوکهای نفتی ابتدای دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ شرکای صنعتی ایران کشورهای اروپایی بودند. کیفیت و قیمت کشورهای اروپایی با نوع ایرانی آن آنچنان متفاوت بود که واردات کالاهای صنعتی اروپایی تهدیدی برای صنایع ایران محسوب نمیشد. در شوکهای نفتی گذشته آنچه رخ داد کشاورزیزدایی در اقتصاد ایران بود که بازتاب آن مهاجرت روستاییان به شهرها بود. در شوک اخیر بخش صنعتی ایران آسیب جدی دید زیرا این بخش هیچگاه با رقابت قیمتی روبهرو نبوده است.
برای مثال کالاهای صنعتیای مثل خودرو پراید با ورود بنز آلمان دچار چالش نمیشود. واردات بنز برای این خودرو به دلیل آنکه با دو بازار متفاوت روبهرو است هیچگاه تهدیدی به حساب نمیآید اما اگر خودرویی در سطح پراید با قیمت پایینتر وارد شود این صنعت را به نابودی میکشاند. گرچه چنین تجربهای در حوزه خودرو هنوز رخ نداده اما صنعت مبل، نساجی، مواد خوراکی، کالاهای فلزی و… با این تهدید دست به گریبان هستند.
انقلاب اسلامی: چین از فرصتی استفاده می کند که در اقتصاد مصرف محور، نیروهای محرکه پدید می آورند. در اقتصاد مصرف محور، دینامیک های سلطه ، اقتصاد زیر سلطه را به تصرف اقتصاد مسلط در می آورد. سهم هریک از سلطه گران را، از جمله سیاست توزیع قدرت خرید در جامعه زیر سلطه و کسر بودجه و فرار سرمایه ها و… معین می کنند.
❊ غیر از کسری رسمی بودجه ، بعلت عاید نشدن درآمدهای پیش بینی شده، کسری بودجه بزرگ تر می شود:
در ۱۲ مرداد ۸۹، به گزارش ایلنا: درحالی که بودجه سال ۸۹ فربهترین بودجه تاریخ اقتصادی کشور محسوب میشود، آخرین خبرها حاکی است که بودجه امسال با کسری پیش از موعد مواجه خواهد شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، با وجودی که کمیته تخصیص اعتبار بودجه براساس دستورالعمل یک دوازدهم بودجه سه ماهه اول و دوم را ابلاغ کرده اما منابع پیشبینی شده در بودجه ۸۹ براساس قانون محقق نشده است به طوری که معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی اجرای قانون بودجه امسال را مطابق سایر درآمدهای مورد پیشبینی در قانون تخصیص داده است.
یکی از منابع مورد پیشبینی در قانون بودجه در فصل درآمدهای عمومی، دریافت مالیاتهاست که براساس اعلام علی عسگری رییس سازمان امور مالیاتی سهم اصناف در تامین مالیات کشور تنها ۴.۶ درصد محاسبه شده است. این اظهارنظر شفاف از رییس سازمانی که مسئولیت تامین بخشی از درآمدهای عمومی بودجه را برعهده دارد، نشان میدهد که نه تنها منابع مورد پیشبینی در قانون بودجه در پنجمین ماه سال محقق نشده بلکه بهای فروش نفت با آنچه در بودجه امسال پیشبینی شده به صورت شانه به شانه حرکت کرده است.
براساس این گزارش، با توجه به اینکه بودجه ۸۹ با نفت ۶۵ دلاری بسته شده، اما قیمتهای فروش نفت ایران در ماههای گذشته نشان میدهد که سهم کمی از مازاد درآمد نفتی به حساب ذخیره ارزی واریز شده است. هرچند که پول حاصل از فروش نفت با تاخیر به کشور میرسد اما با احتساب ماههای قبل از ۸۸ و نقل قول یکی از نمایندگان مجلس که منابع این حساب را از ابتدای سال جاری تاکنون۷میلیارد دلار محاسبه کرده بود، موجودی حساب ذخیره ارزی تنها تامین کننده نیازهای بودجهای دولت خواهد بود. این درحالی است که هنوز قانون هدفمند کردن یارانهها به اجرا گذاشته نشده و قیمتها آزاد نشده است. با توجه به نیازدولت به ۴۰هزار میلیارد تومان در سال اول، کارشناسان پیشبینی میکنند که همانند سالهای گذشته منابع بودجه عمرانی امسال هم قربانی خواهد شد.
انقلاب اسلامی: معنی کسر بودجه، در اقتصاد مصرف محور اینست که دروازه باید بیشتر بر روی واردات باز شوند. زیرا در هر اقتصادی، کسر بودجه دولت، بشرط آنکه از حد مطلوبی که اقتصاد آن کشور معین می کند، بیشتر نشود، محرک توسعه بازار، بنا بر این، افزایش تولید است. اما در اقتصاد زیر سلطه و مصرف محور، تورمی که بودجه ای با کسری بالا ایجاد می کند، دولت را ناگزیر می کند دروازه ها را بر روی واردات باز کند و البته میزان قاچاق افزایش می یابد. وقتی رانت خوارها مافیاهای نظامی – مالی هستند، دولت به تغییر سیاست اقتصادی ناسازگار با رانت خواری توانا نمی شود:
❊ ریشه واردات ۷۰ درصدی در رانتهای سیاسی است:
در ۱۴ مرداد ۸۹، ایلنا گزارش کرده است: یک عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی گفت: ریشه واردات ۷۰ درصدی کشور در رانتهای سیاسی، ضوابط غیرقانونی و تعرفهگذاریهای نامناسب است. حجتالاسلام حسین اسلامی با بیان اینکه کشور آسیایی ژاپن، ۸۰ درصد صادرات و ۱۰ درصد واردات دارد، گفت: ولی جمهوری اسلامی ایران ۷۰ درصد واردات و ۲۰ درصد صادرات دارد، لذا وقتی به مشکلات اجتماعی
شامل معیشت، اشتغال جوانان و معضلات اقتصادی به ویژه پویایی صنعتگران و سرمایهگذاری پرداخته میشود، مشاهده میشود که معادلات اجتماعی و اقتصادی نادرست است.
بالا بودن واردات، ریشه در رانتهای سیاسی، ضوابط غیرقانونی و تعرفهگذاریهای نامناسب دارد. این
وضعیت موجب هدایت کشور به بنبستها در همهی زمینهها شده است.
وی خواستار تغییر معادله واردات به صادرات از سوی مجلس شورای اسلامی شد و افزود: تا مادامی که مجلس جای واردات و صادرات کشور را تغییر ندهد، اقتصاد کشور پویا نمیشود.
❊ مافیاهای نظامی- مالی نیازمند شرکای رانت خوار خارجی هستند:
در ۱۶ مرداد ۸۹، فرهیختگان گزارش کرده است: با وجود اتخاذ سیاست شرقگرایی ایران برای توسعه صنایع نفت و گاز، شرکتهای نفتی روسیه با امضای قراردادهایی با کشورهای حاشیه خلیجفارس ضمن تغییر رویکردهای سنتی گذشته به دنبال حضور بلندمدت در حیاطخلوت گاز ایران هستند.
به گزارش مهر، با افزایش تحریم و فشارهای بینالمللی علیه صنایع نفت و گاز ایران، استراتژی و رویکرد وزارت نفت برای توسعه صنعت نفت کشور هم از غرب به شرقگرایی تغییر کرده است و از این رو تحلیلگران از چین، مالزی و کشورهای حاشیه خلیجفارس بهعنوان شرکای استرتژیک نفتی ایران نام میبرند. بر این اساس قراردادهای مختلفی در بخش بالادستی صنعت نفت همچون طرح توسعه میادین نفتی آزادگان شمالی، یادآوران، فاز ۱۱ پارسجنوبی، پارسشمالی، بلوک اکتشافی گرمسار و مسجدسلیمان به شرکتهای چینی و قرارداد توسعه میادین نفت و گاز رسالت، فردوسی و گلشن به شرکتهای مالزیایی واگذار شد. برآوردهای اولیه حاکی از آن است که ارزش قراردادهای مختلف نفت و گاز در بخشهای بالادستی و پاییندستی واگذارشده به شرکتهای چینی و مالزی در سالهای اخیر نزدیک به ۷۰ میلیارد دلار میرسد.
انقلاب اسلامی: بر خُورد و بُرد روسها بیفزائید و خطر حضور روسها را در خلیج فارس با توجه به هدف آنان از دیرهنگام که رسیدن به آبهای گرم بود است بیفزائید!.
❊رکود اقتصادی و رانت خواری و نیاز به سرکوب و بنا بر این، افزایش کمسابقه بودجه و فعالیتهای بسیج:
در ۳۰ ﮊوئیه ۲۰۱۰، دویچه وله گزارش کرده است: حکومت محمود احمدینژاد در ماههای گذشته توجه ویژهای به نیروهای نظامی داشته و بودجه آنها را تا ۵۰ درصد افزایش داده. اکنون فرمانده بسیج از گسترش کمسابقه فعالیت و ۲ تا ۷ برابر شدن بودجهی نیروهای تحت فرمانش خبر میدهد.
مجموع بودجه نهادهای نظامی از ١١٢۵٠ میلیارد تومان در سال ٨٨ به ١۴٧۵٣ میلیارد تومان در سال ٨٩ افزایش یافته است. بنابر آماری که از جزییات لایحهی بودجه سال جاری منتشر شده سهم وزارت دفاع از این افزایش بیش از ۵۰ درصد بوده است. بودجه سپاه از ۴٨۵٠ میلیارد تومان به ۵٨٢۵ میلیارد تومان رسیده است. اکثریت اصولگرای مجلس هشتم نیز توجه ویژهای به نیروهای بسیج دارند و همصدا با دولت خواستار گسترش امکانات این نهاد شدهاند.
افزایش "وصفناشدنی" فعالیت بسیج:
سردار محمدرضا نقدی، در دیدار با فرماندهان بسیج از افزایش شمار پایگاههای این نیرو خبر داد و گفت «اعتبارات احداث پایگاهها با همکاری نمایندگان مجلس شورای اسلامی در قانون پیشبینی شده است.» ظاهرا گسترش این پایگاهها چنان وسیع است که فرمانده بسیج نیز آن را "وصفناشدنی" عنوان میکند.
خبرگزاری فارس روز گذشته، پنجشنبه هفتم مرداد، از قول نقدی نوشت «امسال یک حرکت وصفناشدنی در افزایش پایگاههای مقاومت بسیج درسطح کشور ایجاد شده که در طول سالهای گذشته بینظیر است.» تعداد پایگاههای جدید در سال ۸۹ به هفت هزار میرسد.
زنان بسیجی پایگاههایی برای "مسائل دیگر" خواهند یافت.
محمدرضا نقدی با اشاره به اینکه اعتبار پایگاههای بسیج دو تا هفت برابر افزایش خواهد یافت گفت «با احداث پایگاهها، فعالیت بسیجیان بیش از گذشته ارتقا مییابد.» او مدعی است «خدمترسانی به مردم یکی از وظایف اصلی پایگاههای مقاومت بسیج است.» فرمانده بسیج میگوید «پایگاهها نقش مهمی در کاهش شکاف اجتماعی و مسائل دیگر دارند.»
در حالی که سردار نقدی در مورد آنچه "مسائل دیگر" خوانده توضیحی نداده است منابع نزدیک به اصلاح طلبان افزایش چشمگیر اعتبارات نیروهای بسیج را با نقش آنها در مقابله با جنبش اعتراضی شهروندان مرتبط میدانند. سایت اینترنتی جرس مینویسد «پایگاههای بسیج و اعضای آن، یکی از مراکز اصلی سرکوب اعتراضات مردمی در حوادث پس از انتخابات به شمار میآید.»
اکتفا نکردن به بودجه دولتی:
سران جمهوری اسلامی بارها نقش بسیج در مقابله با ناآرامیهای پس از انتخابات را، که در ادبیات رسمی حکومت "فتنه" و "اغتشاش" خوانده میشود تحسین کردهاند. سردار نقدی پانزدهم اردیبهشت در مراسم دهمین سالگرد تاسیس بسیج سازندگی گفت «ظرفیت بهوجود آمده در بسیج در خدمات رسانی به مردم باید در کوتاهترین زمان به افزایش صد برابری برسد.»
گفته میشود نیروهای شبهنظامی بسیج به جز منابعی که مطابق برنامه بودجهی سالیانه در اختیارشان قرار دارد از منابع دیگری نیز حمایت میشوند. فرمانده بسیج در مراسم یاد شده میگوید «نباید فراموش کرد که بودجههای دولتی محدودیت دارند و نباید صرفا به این بودجهها اکتفا کرد.»
فرماندهی نیروهای بسیج پیش از انتخابات سال گذشته بر عهدهی حسین طائب، یکی از چهرههای امنیتی و از معتمدان آیتالله علی خامنهای قرار داشت. از آن پس سردار نقدی به این سمت منصوب شده. مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو نامزد معترض به نتایج اعلام شدهی انتخابات بارها نیروهای بسیج و سپاه را به دست داشتن در آنچه "کودتای انتخاباتی" عنوان میشود متهم کردهاند.
انقلاب اسلامی: و رانت خواران عبارتند از:
فهرست اسامی اعضای مافیاها که از رهگذر استبداد ملاتاریا، از انقلاب بدین سو، تشکیل شده اند – ۱۱
ماشاء الله – از مداحان باند سرکوب های خیابانی نظام ولایت .
ماشاء الله قصاب – از نیروهای باند سرکوب های خیابانی
مافی – رضا – از مداحان باند سرکوب های خیابانی نظام ولایت .
ماندگار – از نیروهای وابسته به باند رسانه ای نظام ولایت – حجت الاسلام .
ماندگاری – از سخنرانان مراسم انصار حزب الله .
ماندگاری معاون قضایی دادستان عمومی و انقلاب تهران
ماه رخسار – از نیروهای وابسته به باند رسانه ای نظام ولایت – حجت الاسلام .
ماهروزاده- طیبه – همسر حداد عادل و مادر همسر مجتبی خامنه ای از اعضای باند اقتصادی .
ماکویی – بهروز –از نیروهای وابسته به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و عضو گروه فلق .استاندار اسبق کرمانشاه .
مباشری مدیر کل زندانهای استان لرستان
مبشری – از حکام شرع و روسای دادگاههای انقلاب – حجت الاسلام.
مبشری – حسین – از روسای دادگاههای انقلاب اسلامی – حجت الاسلام.
مبشری – مجتبی – از مدیران سابق شبکه های صدا و سیما – عضو باند رسانه ای .
متقی – رییس دادگاه استان همدان – باند قضایی – حجت الاسلام .
متولی – سید محمد – مسئول امنیتی سفارت ایران در آلمان – آزادی دارابی در برابر آزادی ماهیگران المانی
متکی – منوچهر – از مسئولین سیاسی = اطلاعاتی در ترورهای خارجی . وزیر امور خارجه فعلی – سفیر ایران در ترکیه و معاون سازمان ارتباطات اسلامی . وی نماینده دور اول مجلس بود
متکی – حمید رضا – پسر منوچهر متکی – مدیر هماهنگ کننده هیات اعزامی به سوریه .
متکی – معصومه – دختر منوچهر متکی کارشناس قراردادهای عمرانی .–
مجتهد شبستری – محسن – نماینده مجلس – گروه ۹۹ نفره . از حکام شرع دادگاههای انقلاب
مجیدی – معاون پارلمانی وزیر صنایع و معادن
محبیان – امیر – معاون سردبیری روزنامه رسالت ازاعضای باند رسانه ای .
محبیان – نسرین – خواهر امیر محبیان از مسئولین روزنامه رسالت و مسئول وب سایت دریچه .- از اعضای باند رسانه ای نظام ولایت مافیاها .
محتاج – عباس – از فرماندهان سپاه – فرمانده نیروی دریایی – استاندار قم – معاون وزیر کشور – سردار سپاه.
محتشم – عبدالحمید – گودرزی – سردار سپاه – از بخش رسانه ای وزارت اطلاعات . مدیر مسئول نشریه یا لثارات الحسین وی به صورت زنان اسید می پاشید .
محتشمی – مهدی – کارمند بهزیستی – – رییس اداره انبیه وزارت خارجه – دوست متکی .
محتشمی پور –علی اکبر – حجت الاسلام – نماینده دور سوم – وزیر کشور و از عوامل ترورهای داخلی و خارجی و سفیر ایران در لبنان در حال حاضر عابد شده است .
محتشمی پور – فخرالسادات – خواهر محتشمی پور و همسر تاج زاده از اعضای باند سیاسی که اصلاح طلب است .
محدثی – از نیروهای وابسته به باند رسانه ای نظام ولایت – حجت الاسلام .
محرابیان – علی اکبر – فرزند پروین احمدی نژاد – پسر خواهر رییس جمهور – وزیر صنایع و معادن – از اعضای باند سیاسی نظام ولایت مافیاها
محسنی – حجت الاسلام – سرپرست دادسرای انقلاب اسلامی ابادان
محسنی – محمد – از مدیران کل وزارت اطلاعات
محسنی – محمد رضا – مدیر کل سازمان زندانهای استان خراسان، استانداری لرستان
محسنی اژه ای – غلامحسین از وزرای اطلاعات و از خبیث ترین افراد مافیایی نظام – حجت الاسلام.
محسنی پرسنل معاونت امنیت. اداره کل طرح و بررسی (مسئول سابق کارگزینی امنیت) از اعضای باند ترورهای داخلی و خارجی .
محسنی – اکبر – اکبر گودرزی ٬ سرویس معاونت عملیات ٬عامل قتل محمد جعفر پوینده
محسنی گرکانی – احمد – از مرتبطین به قوه قضاییه – حجت الاسلام.
محصولی – صادق – سردار سپاه فرماندار ارومیه سال ۵۹. معاون احمدی نژاد – باجناق علی اکبر ولایتی .
محفوظی – معاون پارلمانی وزیر مسکن
محفوظی – آیت الله – از اعضای برجسته باند قضایی و از دادستانهای انقلاب که احکام بسیاری را صادر نمود .
محفوظی – پسر آیت الله رییس موسسه ابن سینا ازاعضای برجسته باند امنیتی – اقتصادی .
محقق آخوند زندان گوهردشت دخیل در قتل حجت زمانی
محمد خانی – دبیر شورای جوانان ریاست جمهوری احمدی نژاد
محمد نجار – مصطفی سردار سپاه – حضوردرکردستان ودرگیری منطقه نقده، مسئول تعاون کل سپاه، مسئول منطقه خاورمیانه درسپاه- قائم مقام سپاه – وزیر دفاع دولت احمدی نژاد .
محمدی حسین از مدیران کل وزارت اطلاعات .
محمدی – تقی – از نیروهای اطلاعات در دهه شصت .
محمدی – حسن – مدیر کل وزارت اطلاعات درزمان فلاحیان بود
محمدی – حمید از نیروهای وابسته به باند رسانه ای نظام ولایت – حجت الاسلام .
محمدی – سخنگوی وزارت امور خارجه در جریان ترور میکونوس
محمدی – سردار سپاه – مسئول برنامه ریزی لیگ فوتبال ایران .
محمدی – علی – معاون زندان گوهردشت . دخیل در قتل حجت زمانی
محمدی – غیاثالدین از وابستگان به قوه قضاییه – حجت الاسلام .
محمدی – فاطمه – از نیروهای جاسوسی در خارج از کشور وابسته به باند امنیتی – اطلاعاتی .
محمدی – محمد – – ازمدیران سابق نیروی انسانی صدا و سیما – عضو باند رسانه ای .
محمدی – محمد علی مدیر کل زندانهای استان همدان
محمدی – مهدی – از نیروهای وابسته به باند اطلاعات در خارج از کشور مستقر در فرانسه .
محمدی – یونس – نماینده چندین دوره مجلس از خرمشهر – عضو انجمن حجتیه – مسجد امام صادق خرمشهر
محمدی ایلامی – رحیم خبرگان رهبری از ایلام
محمدی خراسانی از نیروهای وابسته به باند رسانه ای نظام ولایت – حجت الاسلام .
محمدی زاده – محمد جواد – معاون سابق خدمات شهری شهرداری استاندار خراسان رضوی
محمدی صومعه سرایی – محمدی گیلانی –محمد – عضو شورای نگهبان دور اول – از جنایتکاران به نام و بانی و واضع ارتداد که سالها در مقام حاکم شرع دادگاههای انقلاب و زندان اوین و قوه قضاییه موجبات اعدام های بسیاری را فراهم اورد که اینک در حال مرگ است .
محمدی عراقی داماد مصباح – عضو شورای سرپرستی و نظارت صدا و سیما نماینده امام در سپاه پاسداران و رییس سابق سازمان ارتباطات اسلامی .
محمدی گلپایگانی غلامحسین مسئول حفاظت بیت و از نیروهای دخیل در ترور .- حجت الاسلام .
محمدی گلپایگانی – پسر محمدی گلپایگانی بیت رهبری که داماد مقام معظم رهبری است ازاعضای باند امنیتی اطلاعاتی نظام ولایت .
محمدی معاون قضایی سازمان زندانها
محمدی نسب – موسی سرویس عملیاتی اداره کل چپ، عامل قتل بانو اشرف السادات برقعی. عضو باند ترور و اطلاعات.
محمدی نیک محمد ر شهری داماد ایت الله مشکینی – دادستانی ارتش به وزارت اطلاعات، دادستانی ویژه روحانیت، دادستانی کل کشور و سرپرستی حجاج ایرانی رسید، حاجآقا مرتضی تهرانی را معرف و مسبب این ازدواج میداند:
محمودی الیاس از نیروهای اطلاعات در اطلاعاتقوه قضاییه .رییس حفاظت اطلاعات سابق
محمودی – سید ابوطالب – نماینده مجلس – گروه ۹۹ نفره .
محمودی شاهرودی- محمود رییس قوه قضاییه و از حکام شرع دادگاههای انقلاب – آیت الله.
محی الدین انواری – محمد باقر –حجت الاسلام – نماینده مجلس از توابین زمان شاه و از نیروهای هیات موتلفه اسلامی بود .
مختاری – حاج مهدی – از مداحان باند سرکوب های خیابانی نظام ولایت .
مدبر – از مداحان باند سرکوب های خیابانی نظام ولایت .
مددی داوود رییس سازمان سرمایه گذاری شهرداری تهران – سرپرست سازمان تعاون – دوست احمدی نژاد باجناق زریبافان و هاشمی ثمره .
مددی – علیرضا – : مدیرکل وزارتی وزارت تعاون، برادرزاده باجناق زریبافان
مددی – حسین – معاون دانشجویی زنجان از اعضای امنیتی نظام که گند کارش در آمد .
مدرسی – سید مهدی از نیروهای وابسته به باند رسانه ای نظام ولایت – حجت الاسلام .
مدرسی حوزه علمیه – عضو برجسته باند سیاسی – قضایی – امنیتی .
مدنی – از بزرگان نظام مافیا – امام جمعه تبریز – آیت الله.
مدنی – سید جلال الدین – حقوقدان شورای نگهبان دور اول
مدیر خراسانی – قاضی مطبوعات نظام ولایت مافیاها .
مراد فانی رییس زندان سنقر از باندقضایی
مرادی – معاون وزیر کشور – معاون روح الله حسینیان و پور محمدی .- حجت الاسلام.
مرادی – شهاب – حجت الاسلام ۰ مشاور جوان وزیر کشور از اعضای باند سرکوب های خیابانی .
انقلاب اسلامی: بدیهی است استبداد مافیاهای رانت خوار نمی تواند روزمره به حقوق انسان تجاوز نکند:
دﮊخیم از ضحاک اجازه اعدام ۱۱۲۰ تن را می خواهد!
در ۶ مرداد ۸۹، به گزارش آفتاب ، شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران مدیر مسئول نشریه «صدای عدالت» را به حبس تعزیری محکوم کرد. او به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۵ ماه حبس تعزیری و در مورد اتهام تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت و حیثیت جمهوری اسلامی ایران و افتراء به نظام جمهوری اسلامی ایران به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد.همچنین در خصوص اتهام توهین به خمینی قرار عدم صلاحیت و ارجاع به محاکم انقلاب را صادر کرد
در ۷ مرداد ۸۹، به گزارش رهانا ، یوسف خمسه به اتهام «تجاوز به عنف»، «اقدام به قتل» و «سرقت» اعدام شد. اعدام یوسف خمسه، در قزوین، چهارمین اعدام گزارش شده در مرداد ماه به حساب میآید.
در ۷ مرداد ۸۹،حکم اعدام جعفر کاظمی، از متهمان پس از انتخابات تایید و اعاده دادرسی نیز توسط دیوان عالی رد شد . جعفر کاظمی، ۴۶ ساله، لیتوگراف کتب درسی و جزوات دانشگاه امیر کبیر، روز ۲۷ شهریور در میدان هفت تیر دستگیر و به سلول انفرادی بند ۲۰۹ منتقل و پس از ۷۴ روز به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. جعفر کاظمی پیش از این نیز از سال ۱۳۶۰ تا اواخر سال ۱۳۶۹ زندانی بوده است. خانم غنوی پیرامون اتهام موکل اش گفت: «جعفر کاظمی، متهم به محاربه از طریق هواداری گروه مجاهدین است اگرچه او در هیچ یک از بازجویی ها اتهامات وارده را نپذیرفته است.»
در ۷ مرداد ۸۹، به گزارش کلمه، بهمن احمدی عمویی ، روزنامه نگار از سه روز پیش در اعتصاب غذا به سر می برد و شرایط جسمانی وی نامناسب گزارش شده است.
در ۷ مرداد ۸۹، به گزارش کلمه ،اسامی شانزده زندانی سیاسی که سه روز پیش از بندعمومی ۳۵۰ به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شده بودند ، مشخص شد.همه این زندانی ها در اعتراض به انتقال شان به سلول انفرادی اعتصاب غذای خود را آغاز کردند.اسامی آنها بدین شرح است : علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت ، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار ،حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت , عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم ،علی پرویز فعال دانشجویی ، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی ، جعفراقدامی فعال مدنی ، بابک بردبار عکاس خبری ،ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل ، ابراهیم(نادر)بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق ،کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار ،مجید دری فعال دانشجویی ، مجید توکلی فعال دانشجویی ، کیوان صمیمی روزنامه نگار ،غلامحسین عرشی و پیمان کریمی آزاد .
در ۸ مرداد ۸۹، مرداد به گزارش تا آزادی روزنامه نگاران زندانی، دادگاه بدوی عیسی سحرخیز روزنامه نگار را به ۱۵ ماه حبس تعزیری و محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی محکوم کرد.سحرخیز به اتهاماتی همچون توهین به رهبری، اقدام علیه امنیت ملی و اقدام تبلیغی علیه نظام متهم شده بود.
در ۱۰ مرداد ۸۹، به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، حسین سرشومی از دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب اصفهان طی روزهای گذشته بازداشت شده است .
در ۱۱ مرداد ۸۹، به گزارش جرس ، یاشار دارالشفاء دبیر سابق تشکل اسلامی دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین به هفت سال حبس تعزیری محکوم شد.وی بر اساس حکم قاضی صلواتی، ریاست شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات خیابانی به تحمل پنج سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات و تهیه خوراک تبلیغاتی برای دشمنان انقلاب به ۶ ماه و توهین به مقامات عالی نظام به استناد مادتین ۵۱۴ و ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی از طریق تنظیم و انتشار مقالات موهن به ۱۸ ماه حبس محکوم شد.
در ۱۱ مرداد ۸۹، به گزارش هرانا ، جلسه دادگاه مصطفی پاپی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته آموزش زبان انگیسی دانشگاه علم و صنعت در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه برگزار گشت.اتهامات وی اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، اخلال در نظم و فعالیت تبلیغی علیه نظام بود. وی پس از ارائه آخرین دفاعیات به دو سال حبس محکوم شد که به علت عدم سوء سابقه، این حکم تا سه سال به حالت تعلیق درآمد.
در ۱۱ مرداد ۸۹، به گزارش رهانا ، هنگامه سلوکی فعال مدنی و از بازداشت داشت شدگان روز عاشورا که به دوسال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است، مدتی را در بند ٢٠٩ زندان اوین گذرانده و پیش از سال ١٣٨٩ با تبدیل قراربازداشت به وثیقه به صورت موقت آزاد شده بود.دوسال از ٣٠ ماه حبس تعزیری سلوکی به اتهام «تبانی و تجمع» و شش ماه از آن به اتهام «تبلیغ علیه نظام» بوده است.
در ۱۲ مرداد ۸۹، به گزارش کلمه ، خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین ، پس از لغو ملاقات با عزیزان شان در همبستگی با این هفده نفر که هشت روز از اعتصاب غذای شان در سلول انفرادی می گذرد اعتصاب غذای خود را آغاز کردند .
در ۱۲ مرداد ۸۹، به گزارش دانشجو نیوز ، بیتا صمیمی زاد دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک تهران و از فعالین چپ دانشجویی به ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شد.
در ۱۲ مرداد ۸۹، به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، برزو نوزری، دانشآموز ۱۷ ساله و از بازداشتشدگان روز عاشورا، از سوی دادگاه ویژه اطفال، به سه سال حبس محکوم شد، این حکم تا دو سال به حالت تعلیق درآمد.اتهامات این نوجوان در دادگاه، «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنبت ملی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و تجمعات پس از انتخابات از جمله ۲۵ خرداد و روز عاشورا» عنوان شده است.
در ۱۳ مرداد ۸۹، به گزارش هرانا ، جواد لاری، زندانی سیاسی ۵۵ ساله از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام «محاربه و فساد فی الارض» به اعدام محکوم شد.اتهام اولیه این زندانی سیاسی "اقدام علیه امنیت کشور" بوده ، که به تشخیص قاضی صلواتی محارب شناخته شده و به "اعدام بدون امکان عفو" محکوم شده است.
در ۱۳ مرداد ۸۹، به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، بازاریان زندانی جواد لاری و محسن دگمه چی توسط صلواتی رئیس دادگاه شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به احکام سنگین محکوم شدند. جواد لاری به اعدام و آقای محسن دگمه چی به ۱۰ سال زندان و تبعید به زندان گوهردشت کرج محکوم شد.
در ۱۴ مرداد ۸۹، به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر ، شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم پنج سال حبس تعزیری برای محمد داوری، سردبیر وبسایت سحامنیوز را عینا تایید کرد.
در ۱۴ مرداد ۸۹، به گزارش جرس، به دنبال اعتصاب ۱۷ تن از زندانیان سیاسی در اوین و پیوستن خانواده های این زندانیان به آنها در مقابل اداره کل زندان ها، نیروهای امنیتی اقدام به بازداشت مادران و برخی از اعضای خانواده این زندانیان کردند که با مقاومت سایر خانواده ها روبه رو شد.
در ۱۴ مرداد ۸۹، دیدهبان حقوق بشر، به پروین اردلان و آذین ایزدیفر، دو روزنامهنگار و نویسنده ایرانی جایزه داد. پروین اردلان، از فعالان حقوق زنان، عضو «کمپین یک میلیون امضاء» و عضو «مرکز فرهنگی زنان» است. خانم اردلان به خاطر فعالیتهایش بارها احضار، بازجویی و بازداشت شده است. وی درسال ۲۰۰۷ برنده جایزه بنیاد اولاف پالمه شد و از سپتامبر ۲۰۰۹ در سوئد زندگی میکند.
آذین ایزدیفر نیز به خاطر فعالیتهای سیاسی و حقوق بشری خود که از دورهی جوانی و دانشجویی آغاز کرده، بارها مورد اذیت و آزار قرار گرفته و یا بازداشت شده است. سال ۲۰۰۶ از ایران خارج شده و از آن سال در آمریکا اقامت دارد.
در ۱۶ مرداد ۸۹، به گزارش آفتاب، حکم تعلیق فعالیت قضائی مرتضوی و حداد به اتهام دست داشتن در حوادث کهریزک صادر شده است، با این حال احکام مربوط به آن همچنان به صورت اخبار ویژه در رسانهها منتشر میشود. بر اساس آخرین اخبار، دستگاه قضائی برای مرتضوی و حداد به جرم مشارکت در حادثه کهریزک حکم تعلیق را صادر کرده است.
در ۱۶ مرداد ۸۹، به گزارش پارلماننیوز، شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم پنج سال حبس تعزیری برای سردبیر سایت سحامنیوز را تایید کرد. اتهامات این عضو شورای مرکزی کانون معلمان ایران در دادگاه بدوی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی عنوان شده بود.
در ۱۶ مرداد ۸۹، به گزارش روابط عمومی دادگستری کل استان خوزستان، حکم اعدام ۵ نفر به اتهام فاچاق مواد مخدر در محل زندان کارون اهواز به اجرا درآمد و متهمان به دار آویخته شدند. به گزارش فارس «م.م » به ارتکاب حمل ۹۰۰ کیلوگرم تریاک، «م.ج» به ارتکاب حمل ۵۰۰ کیلوگرم تریاک و «ی.س» به ارتکاب حمل و نگهداری ۲۰۰ کیلوگرم تریاک و در معرض فروش قرار دادن ۱۵/۶۹ کیلوگرم تریاک، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اهواز و «س. الف» به ارتکاب مشارکت در نگهداری ۷۲ گرم کراک و «ع.ر» به ارتکاب حمل ۱۹۴ گرم هروئین و ۶گرم کراک از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اهواز مستقر در ایذه به اعدام محکوم شدند و حکم صادره در خصوص آنان، پس از تأیید از سوی دادستانی کل کشور اجرا شد.
در ۱۷ مرداد ۸۹، به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، علی اعجمی دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برده و به ۴ سال زندان توسط صلواتی رئیس دادگاه محکوم شد.
در ۱۸ مرداد ۸۹، به گزارش ندای سبز آزادی ، رییس قوه قضاییه با نگارش نامه ای محرمانه به علی خامنه ای، برای اعدام ۱۱۲۰ زندانی کسب اجازه کرده است. شیخ صادق لاریجانی به خامنه ای نوشته است: برای ۱۱۲۰نفر حکم اعدام صادر شده و این احکام در دیوان عالی نیز تائید شده و قوه قضائیه منتظر اجازه او است تا که احکام را اجرا کند.
در ۱۸ مرداد ۸۹، به گزارش رهانا ، پانزده تن از زندانیان سیاسی زندان اوین که دو هفته در اعتصاب غذا به سر میبردند، به اعتصاب غذای خود پایان دادهاند.
انقلاب اسلامی