دیدگاه خانم شادی امین (فعال جنبش زنان و حقوق همجنسگرایان) در رابطه با جنبش سبز و انتخابات آزاد.
{vimeo}18299167{/vimeo}
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
دیدگاه خانم شادی امین (فعال جنبش زنان و حقوق همجنسگرایان) در رابطه با جنبش سبز و انتخابات آزاد.
{vimeo}18299167{/vimeo}
تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.
یک پاسخ
با سلام خدمت خانم شادی امین،
علت اصلی و ریشه ای هم جنس گرایی هنوز توسط علوم زیست شناسی و روانشناسی و روانکاوی بطور کامل کشف نشده است. به نظر این حقیر هم جنس گرایی ریشه در تمایلات جنسی فرعی و پنهانی نهفته در پشت پرده ضخیم میل جنسی اصلی و آشکار و ظاهری دارد. این میل های جنسی فرعی چهار نوع اند. بنابر این هر فرد انسانی دارای پنج سرنوشت جنسی یا پنج سکه دو رویه جنسی می باشد. به این معنا که هر فرد انسانی در نظام احسن آفرینش مبدئی از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج زن و پنج مرد یا به زبان دینی از پنج حوا و آدم خودی آفریده شده است و آنهم با هدف و قصد زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن و نه با هدف تولید مثل. از این طریق میتوان پایه و اساس ادیان بخصوص ادیان ابراهیمی را به لرزه در آورد و الهی و آسمانی نبودن آنها را به زبان و روش علمی و بطور حقیقی به اثبات رساند و مفهوم خداوند و باور و ایمان و امید انسان به خداوند را از انحصارات و اسارات بی رحمانه دین و مذهب نجات داد. به زبان ساده و روزمره: خداوند حقیقت مطلق و بیکران است و هیچ چیزی غیر از خداوند وجود ندارد و معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی در مورد خداوند و آفرینش شش روزه جهان و خلق آدم از گل و دمیدن روح و حیات در کالبد وی و کشیدن حوا از دنده های وی مخالف حقیقت می باشند. یعنی خداوند متعال در طول تاریخ بشریت تاکنون هیچ انسانی را برای هدایت بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجّوا و زمزمه نکرده است، چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه بطور غیر مستقیم و با واسطه. همچنین تکالیف سنگین و بازدارنده رشد و نمّو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل از قبیل ستایش و پرستش ؛ نیایش و مناجات ؛ دعا و عبادات ؛ احداث معابد و قربانی حیوانات ؛ زیارت امکان به اصطلاح مقدسه ؛ تعیین قبله گاه ؛ تسبیح و ذکر و طاعت و بندگی از آسمان و از طرف خداوند متعال بر وجود انسان نازل نگردیده اند بلکه میراث دوران بت پرستی اند و از طرف بنیانگذاران ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی بر روی گردن و دوش و گرده انسان نهاده شده اند و آنهم با قصد و نیت و هدف و انگیزه باطنی زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خود در ذهن و زبان و خط انسان ، چه موافق و چه مخالف و آنهم نه با تبعیت و پیروی از امر و کلام خداوند بلکه در پرتو نور ظلمانی آتش سوزان شهوت غریزه طبیعی نام آوری و شهرت طلبی در سطوح زندگی های ابتدایی ایلیاتی ؛ طایفه ای ؛ قبیله ای و قومی و بین اقوام در اعصار مختلف باستان. سرنوشت های جنسی پنجگانه انسان جهت جاری شدن و تجربه گردیدن به هفت عالم مستقل و جدا از هم نیازمنداند و این هفت عالم ؛ هفت وادی ؛ هفت شهر عشق و یا هفت ( آسمان و زمین ) بطور طبقه بر طبقه و محیط و محاط و بطور همزمان وجود ندارند بلکه هرکدام به نوبت و ترتیب خاص و ویژه خویش از طریق وقوع مه بانگ های متوالی هفتگانه و بیشمار بر اثر نوسانات پی در پی انبساط و انقباض محتوای کیهان با فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده ( برابر با طول عمر کلی کیهان ) پشت سر هم به ظهور می رسند و تجربه میگردند و محو میشوند و آنهم با درجات مختلف تکاملی بین دو سر حد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال و محصور و محدود بین مبداء و معاد. در پایان سفر و ختم سلسله طویل حیات های دنیوی یعنی در معاد دوباره همان نظام احسن آفرینش اولیه مبدئی برقرار خواهد گردید و اعضای ده نفره خانواده های خودی کلیه افراد انسانی بطور همزمان و هم سن به ظهور خواهند رسید و از همان حیات بهشتی و آسمانی اولیه در سطح کمال ایده آل برخوردار خواهند گشت و آن حیات تا زمانی ادامه خواهد یافت که خداوند متعال به عنوان کل بهمراه اجزاء تصمیم به سفر نزولی و صعودی دیگری با کیفیات و حالاتی دیگر بگیرد و خداوند آن تصمیم و تصمیمات بیشمار پس از آنرا از پیش با علم و آگاهی و اطمینان مطلق گرفته است و هیچ نیرویی نمی تواند کوچک ترین خللی در آن تصمیمات ایجاد نماید. نتیجه اینکه انسان در طول تاریخ پیدایش ادیان تاکنون نتوانسته است که پدیده دین و مفهوم خداوند را از هم جدا نماید. خداوند را میتوان به زبان تمثیل به یک عروس بسیار زیبا و همیشه جوان و شاداب تصور کرد و ادیان و مذاهب را داماد های باستانی و سنتی آن که همگی پیر و فرتوت و ناتوان گردیده اند و دچار بیماری های آلتزهایمر و پارکینزن ( فراموشی دوران پیری و لقمه ) شده اند. این عروس همیشه بهاری را باید از اسارت این دامادهای قدیمی و از کار افتاده رها نمود و اورا به عقد یک شاه داماد جوان در آورد که مثل خود وی همیشه جوان و تر و تازه و شاداب باقی بماند. یعنی علم. در پایان امیدوارم که سر خواننده گرامی را بدرد نیاورده باشم.