از تهران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

باسلام به آنهایی که خواهان ادبند باید عرض کنم که بنده وقتی پریوش اکبرزاده بدست جامعه ظلم زده و اسلامزده و روحانی زده و بی عدالت در پورشش کشته شد من درست هفت دقیقه بعد به آنجا رسیدم. ساعت پنج و ده دقیقه صبح بود و هنوز دود از ماشین شیک آن دخترک بلند می شد. در کشوری که مستضعفان بر قدرتند!!!!! چنین ثروتی و چنین ماشینی که قیمتش برابر با هزار سال کار کارگری ست از کجا آمده. اما ایکاش کسانی آنجا بودند و تنفر مردمی و فحاشی مردم را به تمامی مقدسات و مقدسین می شنیدند. از قرآن و محد گرفته تا همه ی امامان دست کم در لجن متعفن و چند بار هضم شده فرو کردند و در آوردند. بله خمینی قاتل و هامشی رفسنجانی و خامنه ای جلاد وعده ی جامعه با قسط و عدالت و بدون فقیر را به ما ابلهان نوید دادند. و حالا ما با نوکیسه گانی طرفیم که در دنیا همانند ندارند. ایکاش زلزله ای بیاید شاید همگی با هم برابر شویم.من از همین حالا خودم را متمرکز می کنم و قاعدا قادرم زلزله را تحریک کنم. راستش را بخواهید من حاظرم خودم اولین قربانی آن باشم به شرطی که تمامی ثروتمندانی که ظالمانه با نزدیکی به این حکومت ضد بشری به چنین ثروتهایی دست یافته اند. اما من برای شما گوشه ای فحاشی ها را برایتان می فرستم اگر چه جرات نشده نوشته شود که ریش و قبر پیامبر و آن چاه سامرا و جمکران و قبر خمینی در آن صبح زود از هیچ توهینی نمبرا نبود اما نویشنده از آن فقط به عنوان فحاشی به آن دختر نام می برد. خب حق دارد٬ چرا که آن بیچاره با نام و نشان می نویسد و جرآت توهینها به قرآن و محمد و علی و خمینی را ندارد. در هر حال مرگ بر اسلام. و حالا نوشته ی خودسانسور شده ی این جوان را بخوانید و تمامی آنچه در پس پشت نوشته اش خواندنی ست را بخوانید.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.