با سلام خدمت نویسنده آقای مازیار شکوری گیل چالان. بنده می خواستم خواهش کنم که سرکار هم چون بنده مقاله ی محکم آقای محمدهادی معصومی را بخوانید و با استناد به این مقاله و با استناد به اسناد این مقاله رفرنسها و ارجعاتتان را در مورد برده داری اسلامی و توهم شیعی و ضدیت شخص امام حسین با ایران و برده و بنده دانستن ایرانیان در بخش دوم مقاله تان استفاده کنید. برای اختصار بنده این بخش از سخنان مستند معصومی را در ایبنجا گنجانده ام. سرکار می توانید اصل این مقاله و دیگر نوشتار این مرد روشنفکر و آخوند سابق و ضد مذهبی را در بخش مقالات ویژه و جاهای دیگر جستجو کنید. نام مقاله اسلام و ایران است. شاید هم اسلام و ایران . لطفا بخوانید این مختصر را و دیگر نوشتار ایشان را. اینها نشان میدهد که داعش عین اسلام واقعی رفتار می کند و هیچ بدهت جدیدی نیست. ولی آنچه خامنه ای و روحانیت ایران را بر می شوراند این است که آنها نیامدند با امام خامنه ای خونخوار بیعت کنند. شما فقط یک لحظه فکرش را بکنید که آنها آمده بودند خدمت آقا! چنانکه اسد خونخوار آمد و یا خالد مشعل آدمخوار آمد و یا حسن نصرالله حرامزاده ضد ایرانی. حسن نصرالله در یک سخنرانی برای اینکه ایرانیان را پاک بداند گفت که آنها عربند و به عربها گفت ایرانیان عربند و زبان اصلی آنها زبان عربی ست و زبان لعب و لعب بعضی فارسی ست. بروید گوش کنید. شاد باشید آدرس مقاله در همین سایت اینجاست. http://www.rangin-kaman.org/v1/index.php?option=com_content&view=article&id=15098:2014-11-09-11-45-22&catid=87:2012-02-08-17-06-02&Itemid=85 البته چنان که گفتم و خواهم گفت این مسائل به طور فراوان نزد کسانی که در حوزه های علمیه خودشان را جزء خواص می دانند مطرح بوده و هست ولی نباید این مسئله به بیرون برود. چنان که من مطلع هستم رهبری و شورای نگهبان شدیدا از بیرون رفتن این سند از محدوده ی روحانیت به خارج عصبی هستند. این سند چنانکه دیگران نوشته و گفته اند در صفحه ۱۶۴ « سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار » نوشته حاج شیخ عباس قمی می باشد . این شیخ نویسنده بسیاری از کتابهای ترویجی خرافات شیعیان است. این همان کسی ست که مفاتیج الجنان را هم نوشته. او چنین نوشته است: « فامنت به العجم فهذه فضیله العجم مع عن ضریس عبدالملک مع عن ضریس بن عبدالملک قال سمعت ابا عبدالله علیه الاسلام نحن قریش و شیعتنا العرب و عدونا العجم بیان ای العرب الممدوح من کان عجما والعجم المذموم من کان عدونا و ان کان عربا سورای الثانی فی الاعاجم قب لما وردسبیالفرس الی المدینه ادار الثانی ان یبیع النساء و ان یجعل الرجال عبیدالعرب و عزم علی ان یحمل العلیل و اظعیف و الشیخ و الکبیر فی طواف…» او می نویسد که « در مقایسه عرب و ایرانی ضریس بن عبدالملک از قول اباعبدالله سلام الله (امام سوم شیعیان حسین بن علی) روایت میکند که گفت شنیدم از ابا عبدالله الحسین که گفت ما از نژاد قریش هستیم و شیعیان ما تنها ازاعراب و دشمنان ما ایرانیانند و روشن و بین است که عرب از ایرانی برتر و نیکتر است و هر ایرانی از دشمنان معمولی ما نیز پست تر است. ایرانیان را باید دستگیر کرد و به عنوان اسیر به مدینه آورد و زنان و دخترانشان را به فروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی برد تا پیران و ضعیفان را بر دوش کشند و به طواف برند…» (البته بعضی عجم را غیر ایرانی معنی می کنند که گر چه تغییری در اصل ماجرا ندارد اما لازم است گفته شود که اعراب و خصوصا مسلمانان و بالاخص پیامبر و امامان برای تحقیر و خفت ایرانیان آنان را عجم خطاب می کردند. و اتفاقا « عجم زنده کردم بدین پارسی » فردوسی هم اشاره اش به همین است). در اینجا لازم می دانم اشاره ای به نهج البلاغه ای بکنم که ایرانیان نوشتند و آنرا بنام علی کردند. روشن است علی ای که نهصد نفر را در یک روز گردن می زند و در طول عمرش شخصا با احتساب همه ی مقتولینش شاید سر به چندین هزار نفر بزند نمی نوانسته چنین خطبه هایی زا بگوید و بنویسد. این نوشته ها را باید به شریف رضی نسبت داد و از او بابت آنهمه شعورش تشکر و قدر دانی کرد. من بدون هیچ حب و بغضی خواهران و برادران و فرزندان خودم را به این موضع توجه می دهم که شریف رضی حدود چهارصد سال پس از علی ابن ابی طالب نهج البلاغه را نوشته! همین امروز با این همه امکانات و رادیو و تلویزیون و روزنامه ما نمی توانیم دقیقا بفهمیم که خمینی چه گفته و چه نوشته! سخنرانی خمینی در بهشت زهرا نایاب است. احمدی نژاد را ما همگی نزد آیت الله آملی ادعای تقدس می کند، فیلم هم از او گرفته اند ، اما او می گوید بابا این من نیستم. خمینی در پاریس وعده دموکراسی می دهد ، بعد زیر همه چیز می زند. امروز تنها چند سال و حتی از فردای مرگ خمینی هزاران کرامات را به او نسبت داده اند، حال چطور شما می خواهید که شریف رضی که بیشتر از جهارصد سال بعد از مرگ علی نهج ابلاغه به نام علی می گوید و می نویسد درست و راست باشد. تنها توضیحی که می شود بر عمل شریف رضی داد زیرک بودن و اصالتا ایرانی بودن اوست گر چه در بغداد بدنیا آمده باشد. زیرکی او در این است که توانسته از یکی از خونریزترین و گردن کلفت ترین و حتی جلادترین آدم در تمام روزگاران ـ شما توجه داشته باشید که تا به امروز بشریت کسی را به خود ندیده است که بتواند در یک روز نهصد نفر را سر ببرد و ککش هم نگزد!!! حتا کسی که با بمب اتم هم آدم کشت اولا خون جهیدن از رگهای قربانیانش را ندید و دوما چنانکه در رادیو من شنیدم بعد از این عمل غیر انسانی دچار عذاب وجدان شد، در حالیکه علی و حتی حسین و دیگر مسلمانان طبق اخبار خود شیعیان هر قدر آدم می کشتند بشاش تر و زنده تر می شدند ـ در هر حال شریف رضی کارش مهم است زیرا خواسته است قدری انسانیت و بزرگ منشی که خاصه نزد ایرانیان از منزلتی بالا برخوردار بوده را در این خشونت و تقدس خشونت و آدمکشی وارد کند. بنا بر این شما یقین داشته باشید که این نامه ها و خطبه ها از آن علی نیست. اکثرا خوب هست ولی کار علی نیست کار علی ، کار اسلام، کار پیامبر، کار قرآن، کار خمینی چیز دیگری ست و روشن است که چیست.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو