حمید آقا در غرب داری نان مفت می توانی شر و ور خوب گفت گر بیای ایران و شلاق بخوری یا بیفتی تو اسیر گشتاپو زیر اوضایت بگوزی جفت جفت بعد آن تو هم برینی بر کتاب نام الله را کنی با آن خراب بعد هم جفتک زنی هیلی زخمت کل دین را تو چا ریزی و بعد یک لگن آبم بریزی پشت آن تا در آنجا با امام غایبین همدش گردد و هم گردد ندیم تو در آن شهر فرنگ البته خوب می سرایی شعر و می بافی جفنگ چون ندیدی پاسداران را که به حال پیشفگ هم تجاوز می کنند و هم نماز هر دوان هستند یک کار ای حمید تو بدان تا بدانی چیزکی زین مقام عرش پیما مقعدش در پاره گی گشته از کون پارگی یکبارکی شعر من اصلا ندارد قافیه لیک میخوانی همین هم کافیه!!! رهبری ریده ست اندر جانماز کل بیت او شده بس سرفراز می نهد سر بر نجاست های او بو کشد هر لحظه از دستار او بد هم الحمدالله گوید او تا رسد بر عرش علیین هم او تو حمید جان نوش کن پیمانه ات هم مواضب باش لکه ی جامه ات چونکه پاسداران کمینند ای رفیق آخ یادم رفت در غربی رفیق انشایت را خوب بشناختم رفیق می نوشتی تو برای توده ای پیک نت را می نمودی سروری لیک بی پیک دیگر پیک نیست و بقیه ماجرا در غیب نیست!!!
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو