… و عزای نامقدس سحر چیمه

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

آقای سحر چیمه، مبارک است که به افشای گوشه ای از نظرات یکی از معروف ترین و بیگمان خطرناکترین روشنفکران رژیم جنایتکار ولایت فقیه پرداخته اید. ولی اجازه بدهید خاضعانه بپرسم که به آنچه نوشته اید واقعا باور دارید؟ آیا شما واقعا از روشنفکری که هنوز به قبح بکاربرد واژه “کافر” اعتقاد ندارد، منزجرید؟ اگر آری، پس چه شد سحر جان چه بلایی صاعقه آسا شما را درهم پیچاند که برای نه یک “روشنفکر” بلکه احمد شاه مسعوداز سران جنایتکار جهادی افغانستان و از نزدیکان و عزیزان حمهوری اسلامی خون آشام با شعر تان عزا گرفتید؟ ّبا آنکه نشریه “پیام زن” از جمعیت انقلابی زنان افغانستان بار ها بر شما و سپانلو و پرویز خایفی و علی صالحی و … فغان زد که سوگنامه سرایی شما برای مسعود در حکم مدیحه سرایی برای جلادانی چون لاجوردی و خلخالی و یا ثابتی ساواکی است، هیچ اعتنایی ننمودید تا از این توهین شنیع به مردم فلکزده افغانستان و داغ ننگ بر ادعای آزادگی و وارستگی خود و شعر تان عذر بخواهید یا توجیه و توضیحی بفرمایید؟ جالب است بدانید که آقای اسماعیل خویی دسته گلی زشت تر به آب داده است. وی با عنوان “لطیف جان بخوان!” در وصف لطیف پدرام از عمال مشهور “خاد”(سازمان امنیتی مخوف افغانستان در دوران اشغال روسها)و دستیار خاص جمعیت اسلامی افغانستان(نزدیکترین باند آدمکش به واواک)و دست پرورده ی کریم سروش، شعر و شخصیت اش را آلوده است. نمی دانم چه محظوری ناشریفانه یا بزدلانه موجب شده که تا کنون شما و آن دیگر شاعران شهامت تکذیب یا پس گرفتن سوگنامه تان برای یک مینی خمینی یا مینی خامنه ای افغانی را در خود سراغ نداشته اید؟ پسندیده تر این بود آقای چیمه که دور و بر خود نظری می انداختید تا در بیانات تان لکه ای وجود نمی داشت و اگر داشت نخست آن را باید می ستردید. نمی خواهم کریم سروش ها را با شما مقایسه کنم. اما به یقین کسانی که از جریان شرم آور مسعود و پدرام ستایی شما با خبر باشند خواهند گفت: گذشته و حال آقای سروش بر همگان روشن است و از او جز این انتظاری نیست که با قیافه گیری و زبانی خیلی “روشنفکرانه” به دفاع از رژیمی کوشا باشد که دیروز به گرداننده بودن “انقلاب فرهنگی” آن فخر می فروخت؛ اما شما با ادعای ضدیت با رژیم از چه رو در سوگ یک متحد آن و نیز از عوامل برجسته ی “سی آی ای” اشک می ریزید؟ جهت آگاهی همه جانبه از آنچه اشاره نمودم قبول زحمت کرده به سایت rawa.org سری بزنید و اساسا چه بهتر که خجالتی بودن را یکسو گذارده و در برابر ادعاهای “پیام زن” دایر بر سینه زدن تان برای احمدشاه مسعود به دفاع برخیزید تا لااقل این ایده ذهن بسیاری را آزار ندهد که برخی از شاعران ایران خواسته و ناخواسته مصاب به ناسیونالیزم فارس بوده و با همان رژیمی سر می جنبانند که مدعی پیکار با آن اند.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.