حمید جان دردت را احساس می کنم ولی شاید این جناب مجید نفیسی هر دو درد را فریاد می کند و یا ترجمه هم درد فلسطینی را و هم تجاوز جنسی اسلام ناپاک بر ایران را. و عجبا که نام ایران نامی زنانه است و مادر میهن. میهنی که هزار و چهارصد سال است زیر تجاوز آن مردک زنباره بچه باز عرب رنج تجاوز میبرد. این درد چنان مزمن و طاقت سوز است که عادت شده و گویی همزاد ماست. دردی و جنایتی مداوم که هر روز شب از این درد ایران و ایرانی به میر غضبش و امیران غضبش پناه می برد. دردی و تجاوزی که بخاطر تداومش و قدمت هزار و چهارصد ساله اش طبیعی می نماید. دیروز کسی را در تهران دیدم که برادرش را با بسم الله الرحمن الرحیم سربیده اند و ذبح اسلامیش کرده اند. در میان سخنی که با من میگفت ناگهان قسم قرآن خورد. از تعجب خشکم زد!!! گفتم ببخش مرا ولی همین الان گفتی که همه اش از اسلام است و برادرت را اسلام کشته و تو بازهم قسم قرآن میخوری! پاسخم داد به قرآن مقصودص نداشتم از سر عات است. آری تمامی بیماری ما از اسلام و مسلمانی ماست. البته این بدان معنا نیست که با نامسلمان شدن همه ی درد ها درمان می شود!!! نه!!! اما درد و نکبت کنونی ما اسلام است. و مردم ما بخوبی فهمیده اند. ما مردم نگونبخت شاه بد را از اریکه ی قدرت پایین کشیدیم و بی فرهنگ ترین و سفاکترین و آدمخوارترین و ضد بشر ترینها را سر جایش گذاشتیم و چپ و راستمان لیبرال و رادیکالمان عکس آن نانجیب حرامزاده ی ضد ایرانی خبیث ضد بشر و ضد انسانیت را در ماه دیدیم و مار دوشی را سرجایش نشاندیم . و شگفتا که حالا هیچکدام شرمساری این تکبت بزرگ را برنمی تابد و حتا حاضر نیست انتقادی آبکی از خود بکند. همه ی آقایان با البته خانمهایشان از چپی و اسلامی گرفته تا پیر و جوان به همان غربی پناهنده شده اند که عمری فحاشش بوده اند. من البته نمی دانم که تو کجا زندگی میکنی. اما من در زیر نفس نحس امام زمان و نایب بیشرفتر از خودش در میدان شوش نگهبانی میدهم. با افتخار تمامی نفرتم را نثار این مرده ی متعفن باد کرده ی سمبول بیشرفی اسلام ناب می کنم. امیدوارم این همه نفاق و دورویی بیشرفی ای که در ایران سکه ی رایج است با این مرده متعفن به خاک رود. و به آن مردک دروغزن بیشرف متغلب علی شریعتی میگویم مردک شارلاتان بیدار شو و ببین برادر چنین شد.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو