یکشنبه 12 مرداد 1393 زوال مرجعیت و پایان نقش روحانیت در تاریخ شیعه، بیژن صفسری بیژن صفسری این گروه مبلغینی که نام روحانیت را یدک میکشند با تزلزل پایگاه اجتماعی و تفرقه بین گروهی خود به خط پایان رسیده و با کارنامهای مشعشعی که از خود باقی خواهند گذاشت نامشان بهعنوان عاملان شوربختی و ویرانی این کهنهدیار در تاریخ ثبت میگردد ویژه خبرنامه گویا اقدام داوطبانه آیت الله سیستانی یکی از مراجع شیعه ؛ در حذف عنوان « آیت الله » از نام خود ؛ اگر چه بدون هیچ توضیحی از سوی این روحانی روشنفکرمنتقد جمهوری اسلامی منتشر شد؛ اما این اقدام متهورانه آنقدر گویا و روشن است که می توان به ضرس قاطع آن را اعتراض به ابتذال و آلوده شدن مرجعیت شیعه به قدرت بی سوال در جمهوری اسلامی دانست که از جمله مستندات این ادعا عملکرد سی و پنجساله ایت الله های پس از واقعه ۵۷ است که بدون داشتن صلاحیتی که در عرف حوزه های علمیه پیش از این وجود داشت؛ با هدف و انگیزه کسب قدرت سیاسی به مقام آیت اللهی رسیده اند و مرجعیت شیعه را به ریر سوال کشاندند و از همین رو است که امروزه در اذهان عمومی مردم تنها کشور شیعه جهان این عناوین مبالغه آمیز جز عنوانی بی محتوا و فاقد منزلت و اعتبار گذشته است. اگر باور کنیم که واقعه سال ۵۷ بنا به ادعای حاکمان امروز، انقلاب روحانیون بود و نه دخالت بیگانگان، آنگاه این پیش بینی معروف از زنده یاد کسروی را می توان بیاد آورد که می گفت “سر زمین ایران یک دوره زمامداری به روحانیت شیعه بدهکار است چرا که در تمامی تحولات یکصد و پنجاه ساله این کهنه دیار، روحانیت شیعه نقش بسزایی داشته اما همیشه در حسرت هم بستری با عروس عجوزه قدرت بسر برده است “. اما عاقبت با ماجرای واقعه ۵۷ این آرزوی دیرینه روحانیت تحقق می یابد ؛ اما با گذشت تنها دهه حاکمیت بی سوال ایت تشنگان قدرت ؛ به انحطاط و سقوط رسیدند طرفه آنکه عملکرد سی و چند ساله حکومت روحانیون ؛ نه تنها منجر به ویرانی گستره تاریخی ایران زمین گردید بلکه چنان تزلزلی در اعتماد و اعتقاد مردم دین باوراین سرزمین ایجاد نمودند که برخی از روحانیون متعهد و آگاه ؛ برای تبری از روحانیت وابسته به قدرت؛ یا تن به خلع لباس داد ه اند و یا چون اقدام متهورانه اقای « سیستانی» دست کم عنوان آیت الله را از کنار نام خود بر میدارند و این نیست جز دخالت دو نهاد دین و دولت که گذشتن از مرز معنویت و پیوستن به سیاست پیشگی است . حکایت روحانیت شیعه ؛ حکایت «ارسطو» معلم اول را می ماند ، که درباره او می گویند “انه نبی ضیعوه” یعنی پیامبری که عاقبت از فریب قدرت ضایع و تباه شد و این گفته که بنا بر قول روحانیت شیعه از احادیث نبوی است ؛ هرگزپند عبرت انگیز برای علمای شیعه نبوده است . به شهادت تاریخ از دیرباز در بین علمای شیعه برای دخالت روحانیون در امور سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است و بزرگترین مرجع تقلید ی که نسبت به دخالت روحانیت در امر سیاست مخالفت می ورزید و تا زمان حیاتش مانع از فعالیت سیاسی روحانیون می شد آیت الله بروجردی بود که پس از فوت آیت الله حائری موسس حوزه علمیه قم، و در اوائل سلطنت پهلوی دوم توسط سه مرجع بزرگ آن زمان، معروف به مراجع ثلاثه، از عتبات به قم دعوت می شوند تا جانشین آیت الله حائری گردد. در شناخت عظمت و دینداری این مرجع تقلید مخالف دخالت روحانیون در کار سیاست و دولت، همینقدر بس که طی دو قرن و نیم شیعیان در سه دوره تنها یک مرجع و رهبردینی مطلق داشتند. اول شیخ مرتضی انصاری، دوم میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای شیرازی فتوا دهنده تحریم تنباکو) سوم آقای بروجردی بود ند که دو نفر اول در خارج ایران بسر می بردند اما آقای بروجردی اولین مرجع تقلید شیعیان بود که در قم متمرکز شد و مرجعیت تمام شیعیان جهان را داشت. او چنان شهره آفاق بود که در عربستان به اولقب “المجتهد” داده بودند چرا که خدمات ذیقیمتی در بالا بردن موقعیت مذهب شیعه انجام داد و اولین مرجع تقلیدی بود که مبلغینی به کشورهای خارج فرستاد. مشهور است که آیت الله بروجردی از اولین مراجعی است که اهتمام بسیاردر وحدت اسلامی و شناسایی اسلام در جهان خارج داشت و همکاری دین و علم و برقراری حساب و کتاب در دستگاه مرجعیت از ابداعات این مرجع تقلید بود اما این نوع از رهبری امت شیعه هرگزبعنوان الگوو مدل مطلوب از مرجعیت در بین روحانیت قدرت طلب مورد قبول واقع نشد و از همین رو اولین گروه بندی رسمی سیاسی علما و مجتهدین بلافاصله پس از فوت اقای بروجردی بوجود آمد که در سه گروه تقسیم شدند: ۱ گروه علمای رادیکال به رهبری روح الله خمینی و متشکل از اقایان محلاتی شیرازی، صادق روحانی، آیت الله طالقانی ۲ گروه علمای رفرمیست به سرگروهی شاگرد نظر کردّ اقای خمینی یعنی مرتضی مطهری و با همکاری سید محمد بهشتی، محمد ابراهیم آیتی، سید مرتضی شبستری، و حتی دکتر علی شریعتی هم در این گروه بودند ۳ گروه علمای محافظه کار که وارث افکار و نظریات اقای بروجردی بودند که بعد از فوت اقای بروجردی قدرت علمای قم و روحانیون و واعظ مشهور ( به استثنای فلسفی که به رادیکال ها بیشتر نزدیک بود) در دست اینان بود که شامل آقایان آیت الله شریعتمداری، میلانی در مشهد، علامه طباطبایی در قم بود؛ این گروه بیشتر طالب صلح و آرامش سیاسی بودند. روحانیت پس از انقلاب اما با این همه جامعه روحانیت از پیش و پس از واقعه ۵۷ با دو طیف اقلیت و یک طیف اکثریت مواجه بوده و هست که عبارتند از: طیف اقلیت حامی حکومت طیف اقلیت تحول خواه طیف اکثریت بی تفاوت و غیر سیاسی اقلیت تحولگرا انقلابی نیستند بلکه خود را اصلاح طلب میدانند و از آنجا که اقلیت متصل به قدرت به دلیل حضور رسانه ای نمود چشمگیر تری نسبت به دو گروه دیگر داشته و موقعیت آن دو گروه به خاطر در حاشیه بودن یا پنهان بودن از رسانه ها، از افکار عمومی پنهان مانده و این تصور در جامعه پدید آمدکه روحانیت یعنی همین کسانی که همواره روی آنتن حضور دارند. اما پس از ماجرای سال ۵۷ و رابطه مردم با روحانیت با توجه به سابقه تاریخی این قشر از جامعه و انتظاراتی که بعنوان یک باور، ازاین گروه وجود داشت؛ آن تصور واهی تغییر یافت، خاصه که بعد ازبه قدرت رسیدن روحانیون بعنوان متولیان انقلاب ؛این گروه رسما به سه دسته ؛ تحت عنوان روحانیت حاکم، روحانیت پویا و روحانیت خاموش تقسیم بندی شدند؛ طرفه آنکه در محاوره ها و حتی نوشته ها هم این تقسیم بندی، مصطلح و رایج گردید. بی شک چنین تفکیکی پیش از انقلاب در فرهنگ مردم این آب و خاک وجود نداشت و همه از طلبه گرفته تا مرجع تقلید، روحانیت خوانده می شدند، اما حاصل عملکرد روحانیت به قدرت رسیده شیعه در ایران ؛ باعث می گردد که این گروه مبلغین (روحانیت) نسبت به انتخاب راه روش سیاسی و تلقی که از حکومت دینی داشتند ؛ اقدام به ایجاد گروه بندی های سیاسی از قبیل روحانیت مبارز، روحانیون خط امام و چندین گروه و دسته جات دیگر کنند که هریک از اعضای شاخص آنها، در نزد مردم، بنا بر عضویتی که در یکی از گروه ها یاده شده دارند شناخته می شوند. حال امروز این گروه مبلغینی که نام روحانیت را یدک می کشند با تزلزل پایگاه اجتماعی و تفرقه بین گروهی خود ؛ به خط پایان رسیده وبا کارنامه ای مشعشعی که از خود باقی خواهند گذاست نامشان بعنوان عاملان شور بختی وو یرانی این کهنه دیاردر تاریخ ثبت می گردد و این نه به معنای برچیده شدن بساط جمهوری اسلامی بلکه از فروپاشی مهمترین عامل حفظ و دوام شیعه از اغاز تا امروز میگویم که طی دو قرن حاکمیت بر مردمان دین باور؛از هماغوشی با عجوزه قدرت تیشه به ریشه خود زده و جز نامی ننگ از خود در تاریخ این سرزمین اهورایی باقی نمیگذارند. بیژن صف سری
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو