بخوانید. شاکری آمده حرف بزنه رررررررر شده

نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب (بخش دوم)٬علی شاکری زند در تهران به آقای دکتر سنجابی که به قصد شرکت در کنگره ی بین الملل سوسیالیست عازم سفر بود، گفته بودند در توقفتان در پاریس سعی کنید در ملاقاتی با خمینی از مقاصد او درباره آینده ی کشور آگاه شوید. بعد گفتم که ایشان بجای این کار، برای ملاقات دوم، البته تحت تأثیر تلقینات بعضی از اطرافیان که از آنان نام نمی برم، آن تعهدنامه ی سه ماده ای را به آقای خمینی دادند و بعد هم آن را منتشر کردند. این اعلامیه هم برخلاف برنامه ی جبهه ملی بود، هم بدون کمترین تماس و مشورتی با شورای جبهه ملی در تهران یا حتی یکی از اعضای آنان نوشته و داده شد…. واقعا که همانطور کس دیگری هم نوشته ما ایرانیها چقدر پوفیوز و حتا دقلباز و حتا خر مرد رندیم!!! شما نگاه کنید به نوشته این بابا شاکری که میخواهد مثلا خیر سرش افشا کند. می نویسد « بعد گفتم که ایشان بجای این کار، برای ملاقات دوم، البته تحت تأثیر تلقینات بعضی از اطرافیان که از آنان نام نمی برم، آن تعهدنامه ی سه ماده ای را به آقای خمینی دادند و بعد هم آن را منتشر کردند…» آخر مرد نا حسابی تو که در غرب نشسته ای چرا یک ذره از شفافیت آنها یاد نمی گیری!!! تو که از دیگران انتقاد می کنی چرا خود خرت از آن مرد بزرگ بختیار که حالا تو وارثش شده ای صراحت لهجه را یاد نگرفتی!!! مثلا اگر این قحبه های سیاسی که ما را بدینجا رسانده اند نام ببری آبرو ریزی می شود. خب الدنگ روراست حرف بزن بدبخت شاید فردا افتادی مردی! خب تا نمردی بگو. خاک بر سر ما ملت که کسانی چون تو عن تولکتئول و بقول شاه ضعیف النفس گه تو لکتئولش باشی.