از وردکی پرسیدند که امیر المومنین شناسی گفت شناسم گفتند چندم خلیفه بود گفت من خلیفه ندانم آنست که حسین او را در دشت کربلا شهید کرده است

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

با درود بی اغراق می توان سرزمین ما را “سرزمین عجایب” دانست٬ زیرا تنها در این نظام پربرکت است که کارگرانش بعد از انجام کار طاقت فرسای روزانه امیدی به دریافت حقوق ماهانه خود ندارند و اگر هم اعتراض کنند کتک خورده و بیکار و زندانی می شوند و فروپاشی خانوادگی تهدیدشان می کند . اما همین دوستان در گوشه تنهایی خود در زندان فقهای اسلامی مبدل به توجیح گران جنایات گزمگان اسلامی می شوند انهم با توجیحات تمسخرامیزی همچون ” دشمنان طبقاتی کارگران – سازش طبقاتی٬ مبارزات جنبش کارگری – جنبش مستقل کارگری – ر فعالین واقعی کارگری ….” پرسش اینجاست که واقعا تا چه زمانی می خواهیم دشمن و معزل اصلی یعنی “حکومت اسلامی” را فراموش کنیم و بر چهره همراهان خود چنگ بکشیم؟ و فراموش کنیم در چه منجلابی زندگی میکنیم! عبید زاکانی حکایتی دارد که بازگو کننده زندگی خفت بار مردم تحت حاکمیت نظام اسلامی است. “هموطن زندانی وارث انقلاب پرشکوه و ضد امپریالیستی که ثمره ان نظام پربرکت اسلامی است را پرسیدند که چونی گفت نه چنانکه خدای تعالی خواهد و نه چنا نکه شیطان خواهد و نه آنگونه که خود خواهم گفتند چگونه گفت زیرا خدای تعالی خواهد که من عابدی باشم و چنان نیم و شیطانم کافری خواهد و آ ن چنان نیم و خود خواهم که شاد و صا حب روزی و توانگر باشم و چنا ن نیز نیستم.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.