با درود بی اغراق می توان سرزمین ما را “سرزمین عجایب” دانست٬ زیرا تنها در این نظام پربرکت است که کارگرانش بعد از انجام کار طاقت فرسای روزانه امیدی به دریافت حقوق ماهانه خود ندارند و اگر هم اعتراض کنند کتک خورده و بیکار و زندانی می شوند و فروپاشی خانوادگی تهدیدشان می کند . اما همین دوستان در گوشه تنهایی خود در زندان فقهای اسلامی مبدل به توجیح گران جنایات گزمگان اسلامی می شوند انهم با توجیحات تمسخرامیزی همچون ” دشمنان طبقاتی کارگران – سازش طبقاتی٬ مبارزات جنبش کارگری – جنبش مستقل کارگری – ر فعالین واقعی کارگری ….” پرسش اینجاست که واقعا تا چه زمانی می خواهیم دشمن و معزل اصلی یعنی “حکومت اسلامی” را فراموش کنیم و بر چهره همراهان خود چنگ بکشیم؟ و فراموش کنیم در چه منجلابی زندگی میکنیم! عبید زاکانی حکایتی دارد که بازگو کننده زندگی خفت بار مردم تحت حاکمیت نظام اسلامی است. “هموطن زندانی وارث انقلاب پرشکوه و ضد امپریالیستی که ثمره ان نظام پربرکت اسلامی است را پرسیدند که چونی گفت نه چنانکه خدای تعالی خواهد و نه چنا نکه شیطان خواهد و نه آنگونه که خود خواهم گفتند چگونه گفت زیرا خدای تعالی خواهد که من عابدی باشم و چنان نیم و شیطانم کافری خواهد و آ ن چنان نیم و خود خواهم که شاد و صا حب روزی و توانگر باشم و چنا ن نیز نیستم.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو