شاید دینخویی و لاس زدن چپی ها و نه جنبش چپ است با اسلام چرا که اصلا جنبشی بنام چپ در ایران و نزد ایرانیان وجود ندارد. بزرگترین عیب و سرطان چپی های ایران از اول لاس زدن با اسلام بوده است. اگر نگاه کنیم به تاریخ چپی ها هرگز حتا یک چپی نتوانسته با درایت و با یک دیگاه چپ مثل چپ های همه ی جهان به اسلام نگاه کند و این نگاه را بفرستد در جامعه. چپی ایران با همه ی ادعاهایش تا مغز استخوانش مسلمان است. و اسلام یعنی ضدیت با فکر . اندیشه ی آزاد. چپ ایران علی و محمد و امامان شیعه را سوسیالیست معرفی می کند. بروید دادگاه گلسرخی را دوباره ببینید. اروپا و غرب وقتی به آزدی و سوسیالیسم رسیدند که در کلیسا ها اسب و قاطر بستند و انقلاب کردند با این گونه رسم و روش. حالا شما بروید تاریخ انقلاب و حتا شعارهای چپ آن زمان را بخوانید. چپ ایران با شعاریش که هنوز موجود است با همینی همقسم شد تا ریشه ی یک حکومت مدرن را بکند. و کند. حکومت شاه در برابر این حکومت ضد انسان یک حکومت قابل اصلاح بود حتا قابل تبدیل به یک جمهوری اما چپ ایران رفت نزد خمینی و سر سپرد. بروید سخنان دیروز تا به امروز فرخ نگهدار را دوباره بخوانید و بشنوید. این ویروس اسلام و این بیماری تا کنون بیعلاج اسلام مثل افیون مغز چپی ایرانی را به رخوت انداخته است. معلوم نیست چه بادی چه سرمایی و چه فاجعه ای او را بیدار خواهد کرد. اگر نگاه کنیم تمامی چپی های ایران از دیارباز با اذان و اقامه در گوشهایشان بدنیا امده اند و هر قدر هم کمونیست و سوسیالیست بوده باشند هم پدر و مادرشان را به طربق الاسلامیه بخاک سپرده اند و هم خودشان با نمیشود و هزار دلیل و برهان توسط بازماندگان بخاک رفته اند. و اگر اینها معنی ندارد پس معنی در کجاست. من از این آقای ایجادی که گاهی مقالاتش در تهران بدستم رسیده و دست کم نسبت به شجاعتش در مطرح کردن ضدیت اسلام با آزادی و شرف آفرین می میگویم می خواهم تا در مورد این نظر کوتاه اضهار نظر کندو نظری که با ترس و نگرانی و در فرصتی کوتاه در یک اداره ی دولتی در تهران نوشته شده است. ممنونم
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو
