اینک فدرال آن جمع کژ اندیشه که تخم فئودالند / اینک فدرالند جمعی ز بُنِ ساحل و جمعی زجبالند / اینک فدرالند میراث برِ روسیهء سرخ تزاری / خربسته به گاری امروز نظرکردۀ گرگ اند و شغالند / اینک فدرالند گویند قماشی ز جدا تافتگانند / خوش بافتگانند با حنجرۀ قمری و با چشمِ غزالند / اینک فدرالند گویند که این «ماء» و «اُو» و «سو» ست،نه آب است / کز چشمهء ناب است پیوسته در این «ماء » و «اُو » و «سو » به جدالند / اینک فدرالند گویند که ایران نبود کشور واحد / بر طبق معاهد زینگونه طلبکار و کژ اندیشه سگالند / اینک فدرالند «محروسهء قاجار » و «ممالک» طلبانند / بیرون ز زمانند حقا که فرو رفته به ژرفای ضلالند / اینک فدرالند تاریخ نخواندند و نخوانند و ندانند / خواندن نتوانند گویی که درین حوزه زبان بسته و لال اند / اینک فدرالند در مجلسشان گر سخن از پارسی آری / تصدیق نداری چون جوجهء نو بیضه و چون و گرمکِ کالند / اینک فدرالند گویند : دری گویش قومی ست قویدست / زین زنگی بدمست مجموع زبان های دگر رو به زوالند / اینک فدرالند گویند دری ویژۀ شیراز و نطنز است / وین نکته نه طنز است زینگونه تباهی روش و هرزه فعالند / اینک فدرالند دانند دری ساختهء دور زمان است / چون رشتۀ جان است با اینهمه بر گردن این رشته وبالند / اینک فدرالند خواهند که تیر افتد ازین خیمه و ایران / چون خانۀ ویران از پایه فرو ریزد و در فکر محالند / اینک فدرالند خود شیفتگانند و به کژ تاخته زیراک / چون مار براین خاک چنبر زن و زهرابه کش و خوش خط و خالند / اینک فدرالند دانم که ازین کژروشی طرف نبندند / بر ریش بخندند زیراک خِرَد باختۀ خواب و خیالند / اینک فدرالند م.سحر- پاریس-11/12/2013
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو