آقای فرهنگ قاسمی، نوشته تحقیقی شما و کامنتهای دوستان را تمام و یک به یک خواندم. کاری به درستی یا نادرستی تحلیل شما ندارم. پرسش در اینجاست که شما این مقاله خود را برای چه کسانی نوشتید؟ اگر برای ایرانیان تحصیل کرده خارج نوشتید، باید به شما یادآوری کنم که نوشته شما با به کاربردن واژه هایی که نشانه پیشداوری شخصی شما است استانداردهای یک مقاله آکادمیک را رعایت نمیکند. چنین مقاله از نظر آکادمیک مردود است حتا اگر مستند باشد. مثلا شما میتوانید بگویید: ” در سپتامبر ۱۹۳۹ هیتلر به لهستان حمله کرد.” و همچنین چند منبع هم برای واقعه نگاری خود ذکر کنید. این گونه واقعه نگری قابل قبول است. ولی اگر بگویید: “در سپتامبر ۱۹۳۹ هیتلر ملعون به طور ناجوانمردانه به لهستان حمله کرد” و حتا اگر همان منابع را هم ذکر کنید نوشته شما در هیچ دانشگاه معتبری نمره قبولی نمیگیرد. اگر هم مقاله خود را برای ایرانیان داخل ایران نوشتید، گویا شما با جامعه امروز ایران بیگانه هستید. نسل جوان ایران امروز تشنه حقیقت است نه طرفداری از این و یا از آن. ۳۴ سال است که مردم ایران اخبار یک سویه از بلند گوهای رژیم دریافت میکنند. به همین جهت نوشتههای پیش داوری شده مانند شما که رضا شاه را تحقیر کرده و او را “خرکچی” و یا “پادوی قهوه خانه” نامیده اید مردم ایران را به یاد روزنامهها و تبلیغات چی های رژیم میندازد. به خصوص آنکه نسل جوان ایران از تعریفی که از پدر و مادر خود از رژیم پهلوی شنیده پیش از هر چیز کنجکاو است. نسل امروز ایران با نسل دهه ۴۰ و ۵۰ زمین تا آسمان فرق دارد. اگر همچنان به این گونه نوشتههای غیر آکادمیک ادامه بدهید نه در خارج و نه در ایران جز معدودی امثال خود و باز مانده های معروف به نسل ۵۷ مخاطبی پیدا نخواهید کرد. شاد باشید.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو