در کشوری مانند ایران که بهرروی داشتن یک شخصیت و مدلی که ملت را تجسم ببخشد و نماد همۀ افراد باشد و محور اتحاد سنتها و فرهنگ و و ارتباط جمعی از طریق او در خون و ذوق افراد حضور و وجود دارد پادشاه لازم است. احترام و جلال او نشانۀ احترام ملی و شکوه او باعث احساس شکوه در آحاد مردم بشود لازم است. در کشوری مانند آمریکا هم داشتن قهرمان مطلوب است. افزون که اشاعۀ اخلاق از طریق این مدل همگانی و بسیج برای یک امر لازم ملی و خیلی چیزهای دیگر ابزار مناسبی میباشد. کمتر از تخت جمشید و یا عید نوروز و یا دین که نیست. افزونتر که در شرایط حاد و اختلافات میتواند نقش بازی کند. میتوان شغلهای مناسبی هم برایش تعریف کرد. حفاظت از آزادی ملتش و کنترل عدم دخالت قواو بالاتر انتقاد از نقاط ضعف. بسیاری از چیزهای ارشادی که قدرت لازم ندارند ولی بیان آنها جدی گرفته میشود. هنوز دنیا پاپ دارد. شما جمهوری در حد ترکیه را مناسب منش ایرانیان میدانید ولی منش ایرانیان و پیشینۀ پادشاهی و خلق و خوی این چنینی را در نظر نمیگیرید. دمکراسی در مردم نهادینه میشود و در سطح قوا به اختلاف کشیده میشود. پادشاهی اگر فراورده ای نداشته باشد اما شاید بتواند اختلاف را کالبد شکافی و نزد مردم برملا و کنترل بکند. بنظرم شعار مردم یکی باید این باشد که ما سلاح کشتار جمعی نمیخواهیم . تا با مردم آزاد دنیا یک صدا شویم. دیگر اینکه دست عسلی محمد رضا پهلوی و کمکهای آمریکا را گاز گرفتیم باید جبران بکنیم. یادمان باشد زمانه دیگر و استقلال و اجنبی و پادشاهی چیز دیگریست.رضا شاه د رمقابل خود مدرس را داشت که خمینی شاگرد او شعار دین ما سیاست ما و برعکس را میداد.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو