مسئله رویارویی حقوق بشر جهانشمول با حقوق بشر اسلامی نیست…

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

این آقای «عبدالوهاب مدب، پروفسور» معلوم نیست از چه راهی به این نتیجه رسیده است که تحولات مرتبط به ایران نتیجۀ تأثیرات «فروید، هایدگر، کانت و نیچه» بوده است؟ زیرا که نه تنها هیچ یک از این فلاسفه با انقلاب نسبت روشنی ندارند بلکه آثارشان نیز – دست کم – به این علت که به زبان فارسی به شکل اساسی ترجمه نشده نمی توانداز موقعیت چندان مردمی برخوردار باشد. خصوصا فروید که بیشتر بورژوا بوده و نظریاتش نیز همیشه فرصت مناسبی برای ناگفته های ایدئولوژی بورژوا و طبقۀ حاکم بوده است و هست، تا این که بخواهد بیاید در خیابان و با پند و اندرزهای ژنرال سازگارا هم سنگر شود و در حمله به پاسگاه های پلیس و نیروهای انتظامی «هزینه» بپردازد. و علاوه بر این شما اگر در سرتا سر ایران یک متخصص (در حد پیشگفتار نویس) در رابطه با این فیلسوف های نام برده پیدا کردید، خیلی سپاسگذار خواهم شد که او را به ما هم معرفی کنید. در حالی که از دیدگاه نسبی بهترین تحلیل ها از موقعیت فعلی ایران از جانب جنبش چپ مارکسیستی مطرح شده است. جوان های ایرانی که به جهان سیاست روی می آورند، بیشتر به طرف مارکس و لنین و مائو می روند تا فروید و کانت. و عاقلترینشان هم همین مارکسیست های ایرانی هستند که قطع نظر از گروه های افراطی و فرصت طلب – پرت و پلا ها – با جنبش سبز هم راه نشدند و برخی از انها از همان آغاز، مثل خود من، خرافاتی بودن آن را افشا کردند. مسئله به شکلی که آقای فرهنگ قاسمی مطرح کرده اند، به هیچ عنوان رویایی حقوق بشر با حقوق بشر اسلامی نیست که احتمالا بتواند در سالاد چهار فصل ایالات متحده و ناتو برای توجیه جنگ بشردوستانه علیه ایران با بمب های اتمی تاکتیک بشر دوستانه از دیدگاه تبلیغات بشر دوستانه به کار برده شود و یا جنگ صلیبی بشر دوستانۀ دیگری دامن بزند، بلکه مسئلۀ حقوق بشر مشخصا به رویایی همین حقوق بشر(با انتقادات بی شماری که به آن وارد است) با ساخت و ساز جامعۀ طبقاتی و حقوق بشر بورژوایی است. برخی بر این اعتقاد هستند که برای درک ماهیت جریان حقوق بشر فعلی با بودجه هایی که به آن اختصاص می دهند، در منشأ ان در دوران جنگ سرد نهفته است… ولی نکتۀ مهمی که من خیلی فروتنانه آن را به عنوان نظریه مطرح می کنم، این است که طرفداران حقوق بشر ایرانی و اپوزیسیون های ایرانی به دلیل وابستگی شان به امپریالیسم جهانی و شرکت و حضور گستردۀ آنها در کاروان تبلیغانی علیه ایران که برای آماده سازی افکار عمومی برای حملۀ نظامی احتمالی به ایران به راه انداخته اند، بیش از پیش به عنوان منبع خبری معتبر و نقد اجتماعی معتبر جایگاهش را از دست می دهد. زیرا در روند ارتباطاتی، [اعتماد] یکی از عناصر اساسی به نظر می رسد که اگر از بین برود، تمام کلمات و جملات مفاهیم خودشان را از دست می دهند. به همین علت، حتی اگر در شرایط حاضر چیزی از اپوزیسیون و حقوق بشر ایرانی باقی مانده باشد، به ضرب همان پشتیبانی های بین المللی و تبلیغات محافل جنگ طلب امپریالیسم جهانی است، که امروز به به بهانۀ حفظ امنیت و رعایت حقوق بشر جهانشمول، در شورت زنان و کودکان افغانی در دهکده های دور افتادۀ افغانستان به دنبال بمب اتمی مینیاتوری می گردد…

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.