اینگونه تجاوزات جنسی در حکومت اسلامی مجاز است! دکتر محمد علی مهرآسا 7/9/2009 من هنوز نمی دانم نوع حکومت ایران را چه بنامم؛ و تاکنون هیچگاه واژه ی جمهوری را نسبت به این حکومت به کار نبردهام و همیشه گفته ام حکومت اسلامی. مگر جائی و در محاوره و در تکرار سخن دیگران، به صورت ناخودآگاه لفظ جمهوری اسلامی از دهانم بیرون آمده باشد. اکنون هم با توجه به مختصات حکوکت و کارکرد فقیهان و اعمال هواداران و مؤمنان مطیع، نامی جز «حکومت سکس اسلامی» برایش نمی توانم بیابم. انقلابی که درسال 1357 درایران روی داد و به شتاب آقای خمینی کلمه ی اسلامی را به آن افزود تا کسی درآن طمع نبندد؛ و به گونه ای دیگر درآن ننگرد؛ و تصور دیگری غیر از حکومت دین از آن نداشته باشد، برخلاف تمام امیدهای آقای خمینی و آخوندهائی که ادعای ترویج مذهب و احیای تشیّع را داشتند، به چنان سخافتی افتاد و درچنان منجلابی فرورفت و رفته است که سالها است بدنه ی نظام بی شباهت به یک لانۀ فساد بزرگ نیست. انقلابی که به نام اسلامی معرفی، و حکومتی که بر مبنای دین اسلام و مذهب شیعه ی اثنی عشری قانون اساسی اش تنظیم و تصویب شد، در همان ابتدای کار با فعالیّت 90% از آمران و عاملانش در لجنزار دزدی و فساد و شهوترانی غرق شد. تعفن تقریباً همه گیر شده بود؛ و اگر کسانی مانند آقای خمینی و چند نفری از نزدیکانش تنها به علت کبر سن و خاموشی شعله ی شهوت و فروکشی غلیان جوانی برکنار ماندند؛ و یا به سبب شرم از خانواده و خجلت از فرزندان به بلوغ رسیده در این دره سقوط نکردند، استثناهای یک قاعده بود. و گرنه بسیاری از آنان از معمم و بی عمامه همچون جنگهای صدر اسلام، پیروزی انقلاب را فتح و تسخیر کشور توسط خود قلمداد و خویشتن را فاتح این جنگ تصور کردند. درنتیجه اموال و نوامیس دیگر مردمان را غنائم جنگی فرض فرمودند؛ و از دیدگاه شرعی، در مال و ناموس غیرخودی کاملاً به نظر حلال و روا نگریستند و در چپاول درنگ نکردند. نگارنده حتا در سال 59 در ملاقات با یکی از کارمندان سطح بالای بانک ملی، دریافتم که موجودی حساب 100 امام که از پس انداز و فروش انگشتر و النگو و گوشواره ی مردان و زنان پرشده بود، مبلغ شش میلیارد تومان است. البته درزمانی که بهای دلار دربازار آزاد 19 تومان بود. این ثروت که قرار بود برای فقرا تولید مسکن کند، به ورثه ی حضرت امام منتقل شد. دزدی و ارتشا، امروز در بافت جامعه ی ایران چنان رسوخی دارد که قبح این رذالت به کلی از بین رفته و اگر کسی به چنین صفتی آراسته نباشد، یا درزمرۀ احمقها طبقه بندی می شود؛ و یا به اجبار باید در قشر اکثریّت فقرا جا بگیرد. بنابراین مدتهاست دزدی و رشوه خواری در قاموس حکومت اسلامی ایران فساد محسوب نمی شود؛ بلکه عملی است برای بهتر زیستن و یا دستکم کمک به تأمین معاش. به این جهت وزارائی با ثروت 150 میلیارد تومانی – که 15 سال پیش آه در بساط نداشته اند- پدیده ای عادی به حساب می آیند. تجاوز ناموسی نسبت به زندانیان سیاسی – اعم از دختر و زن و پسر جوان- تازگی ندارد و از همان ابتدای سوارشدن حضرات بر مرکب قدرت و مسلط شدن بر مردم رواج داشت و مرتب به انجام می رسید. از زمانی که دستگیری و زندانی کردن زنان و دختران و پسران جوان را شروع کردند؛ یعنی از خرداد 1360، این جنایت وقیح به دیگر جنایات آخوندی افزوده شد. اما به سه دلیل برملا نمی شد. 1- افراد مورد تجاوز در محاکمات دو دقیقه ای محکوم به اعدام و نابود می شدند و جسد آش و لاششان را تحویل خانواده می دادند. .2- اسیران سپاه اسلام چندان به سختی در زندان و زیر شکنجه گرفتار بودند که به نظرشان این گونه اعمال شیطانی- اسلامی، دربرابر شکنجه های ایمانیان جای بازگوئی نداشت؛ لذا قربانیان تلاش می کردند که آن را به فراموشی بسپارند. و بی تردید بسیاری نیز از بازگوئی اش شرم داشتند… 3- جو خفقان چنان تنگ و مرگزا بود که کسی را یارای دمزدن نبود و جنایات مؤمنان همچنان در خفا می ماند. غلیان شهوت در تمام آخوندها در تمام تاریخ پنج قرن اخیر یعنی اوجگیری قدرت آخوند، وجود داشته و بوده است؛ و به کرات در کتابها و تألیفاتشان آنرا برملا کرده و به مرمنان و مقلدان نشان داده اند. پاسدار و بسیجی نیز کسی نیست جز پیروان و مقلدان این متولیان دین و نمایندگان الله. مگر همان سالهای نخست، آخوند معادی خواه که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و ارشاد مردم را در راه دین اسلام به او سپرده بودند، کار رسوائی را با چند خانم از کارمندانش به جائی نکشاند که علیرغم میل باطنی حضرت امام، مجبور شدند از گردونه خارجش کنند؟ مگر سال پیش فیلم تجاوز آخوندی را به زن شوهر دار به بیرون نفرستادند؟ البته آخوند را که مجازات نمی کنند؛ و به جای سنگسار، ترفیع هم گرفت؟ مگر استاد دانشگاه زنجان قصد تجاوز به دانشجویش را نداشت؟ مگر رئیس پلیس تهران بزرگ معشوقه های بی شمارش را برهنه و لخت به نماز جماعت در حضورش وادار نمی کرد و رسوائی به جراید هم نکشید؟ اما رئیس پلیس را به شغلی دیگر گماردند. همین و همین… اینها فجایعی است که در علن است؛ وای به حال اندرون دخمه های زندان اسلامیان! آنچه به گوش ما می رسد، تنها بخش کوچکی از واقعیّت این تراژدی است. این اسلام پناهان چون گرفتار جنون شهوت اند، از زمان وقایع سی خرداد 1360 ، مخالفان به بند کشیده ی خود را متهم به همان فسادی می کردند و می کنند که خود به آن دچار و آلوده بودند. این مأموران اسلام، در همان سالهای نخست پس از انقلاب نیز، به خانه ی هرکس که یورش می بردند، مقداری عکسهای مستهجن و پورنوگرافی را که با خود داشتند؛ و یا در روزهای نخست انقلاب از مغازه هائی که می شناختند مصادره کرده بودند، همراه خود می بردند. آنگاه به عنوان مدرک جرم در بی دیانتی و بی حیائی صاحب خانه، درصورتجلسه ی بازرسی منزل آن بیچاره، صور قبیحه و مجلات پورنوگرافی را به دیگر مدارک و وسائل ضبط شده می افزودند؛ تا پیرمرد و پیرزن صاحب خانه را شهوترانی کثیف معرفی کنند. این کار شرم آور و قوادگونه را با نوعی افتخار انجام میدادند؛ و روز بعد نیز شرح وقاحتشان با تیتر درشت زینت بخش روزنامه ها میشد. تا به گمان خود قربانی را کنف و بی آبرو کرده باشند. به طور مثال در انتخابات نخستین مجلس شورای اسلامی، آقای ابوالفضل قاسمی دبیر کل حزب ایران و عضو جبهه ملی، از شهر کاشمر، با آراء درست و طبیعی همشهریانش به وکالت انتخاب شد؛ و رقیب دولتی شکست خورد. اما این انتخاب صحیح، مورد خوشنودی امام و دیگر تشنگان قدرت نبود. پس باید او را از صحنه خارج می کردند تا در مجلس حضورنداشته باشد. سه روز پس از اعلام انتخابش به وکالت، بدون هیچ دلیل و مدرک، شبانه به خانه اش ریختند؛ و او را که نارسائی شدید قلبی داشت دستگیر کردند و به زندان بردند. روز بعد روزنامه ها از قول پاسداران اسلام تیترزدند که از منزل ابوالفضل قاسمی که پیرمردی وارسته و فاضل و فهیم بود، عکسها و مجلات صور قبیحه به دست آورده اند و… البته آقای قاسمی در همان زندان فوت کرد و جنازه اش را تحویل بستگان دادند. این بازی در مورد آقای حسن نزیه که مدیر عامل شرکت نفت شده بود و حاضر به پذیرش درخواستهای حضرات برای چپاول پول نفت نبود نیز تکرار شد؛ و سپاهیان امام زمان در غیاب آقای نزیه که فراری شده بود، به خانه اش ریختند و ضمن مصادره خانه و چپاول اموالش، اعلام کردند که از خانه ی رئیس کانون وکلای دادگستری نیز مجلات سکسی و عکسهای پورنو کشف و ضبط کرده اند! آقای کروبی و هماندیشان او از بیست و هشت سال پیش هم می دانستند در زندانهای حکومت فقیهان ضمن انواع شکنجه ها، به زندانی تجاوز جنسی نیز می شود. اما آن زمان منافعشان اجازه ی بیان واقعیّت و اشاره به جنایت را نمی داد. زیرا کسانی که آن زمان دربند گرفتار بودند، از دید آقای کروبی نیز دشمنان دین اسلام و اضداد حکومت فقیهان بودند. و شاید شیخ، آن هنگام از شکنجه و آزارشان خوشنود هم بود. درواقع، آن زمان هنوز چنین بخشبندی میان فقیهان نبود و همه سر در یک آبشخور داشتند. من مطمئنم در زندانهای دیگر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از این فضاحت و وقاحت خبری نیست. نه اینکه آن زندانبانان معصومند؛ خیر! در هیچ کشوری مانند ایران جوانان و زنان را چنین به اسارت نمی گیرند و به زندان نمی اندازند. از سوی دیگر در هیچ کشوری مانند ایران اسلامی زندانها چنین مخوف نیست که زندانی جز در درون سلولش تمام مدت با چشمان بسته زندگی کند. بستن چشمها و چشم بند زدن به زندانیان برای همین است که زندانی شکنجه گر و تجاوزگرش را نشناسد. اگر ریگی به کفش اسلامیان نیست، چرا با چشم بسته با متهم رو به رو میشوند؟ اما من ناگزیر از بیان این واقعیّتم و باید بگویم: تمام این جنایاتی که در زندانها انجام می شود، ذره ای خلاف دین و مذهب نیست. یعنی حضرات از آمر و عامل، کار خلاف شرع انجام نمی دهند. کسانی که ساحت دین را عاری از این جنایات می دانند و کار این عاملان و مأموران زندان و دستگاه عدالت اسلامی را غیر اسلامی می دانند، یا در اشتباهند و یا به سبب عقاید ارثی و رعایت جوانب ناگزیر به دفاع از دینند. در اسلام نسبت به اسرا و بندیان جنگی که در نبرد بین حکومتیان و مخالفان گرفتارشوند، هرنوع عمل – از احسن و قبیح- شایسته و مباح است. در شریعت اسلام، اسیر چه مرد و چه زن، مانند اشیاء، جزو اموال فاتح به حساب می آید و صاحب مال می تواند با آن مال و یا اسیر، هر گونه می خواهد رفتار کند. همانگونه که دارائی اش مصادره می شود، زن و فرزندانش نیز قابل مصادره اند. اسیر نیز لازم نیست در میدان جنگ به بند درآمده باشد. تهاجم به همشهریان غیر مسلمان و یا مخالف حکومت اسلامی نیز جنگ محسوب شده و گرفتاران اسیر جنگی تلقی می شوند. مگر در جنگهای شهر مدینه و در حمله به کوی یهودیان آن شهر، زنانی که به اسارت درمی آمدند درهمان جلو شوهرانشان بین سربازان اسلام تقسیم نمی شدند و سهم هرکس داده نمی شد…؟ طبری و واقدی در کتاب تاریخشان می نویسند: در جنگ خیبر میان یهودیانی که اسیر شدند، خوشگلترین و زیباترین زن به حضرت رسول رسید که حضرت همانجا و در حالی که شوهر زن نیز اسیر و دست بسته بود، در گوشه ای با زن اسیر همخوابه شد! کار و رفتار سپاهیان اسلام در عصر کنونی نیز درست ادامه ی همان رویه و روش است؛ و هیچ مخالفتی با دین ندارد. زن و دختر اسیر، ملک شخصی فاتح است و تجاوز به او نیاز به نکاح و خطبه ی عقد ندارد!! به طور قطع و یقین این کارها و رفتارها در میان ملل متمدن هم خلاف قانون و هم مغایر اخلاق است. اما قانون اسلام در مورد اسرا همان است که توضیخ دادم؛ و رعایت اخلاق نیز در اسلام تنها میان همکیشان و هماندیشان جاری و ساری است نه در مورد غیر مسلمان. تشخیص مسلمان از غیر مسلمان نیز به عهده ی همان کسی است که خود را مسلمان واقعی می داند! اگر شمای مسلمان تشخیص دادید که فلانکس از دین بریده و به نظرت غیر مسلمان جلوه کرد، مختاری که او را کافر حربی بنامی و با او مطابق کفار رفتار کنی. این مفهوم را دو سال پیش آیت الله مصباح یزدی به روشنی بیان کرد و فتوا داد:«مسلمان حق دارد مخالف دین را در همان مکان ملاقات بکشد» به همین دلیل بود که قاتلان چهار زن و شوهر بخت برگشته ی کرمانی که به گناه گردش در باغهای اطراف شهر به قتل رسیده بودند، تبرئه شدند. در کشور ما به باور حُکّام اسلامی، دو گونه شهروند وجود دارد. یک گروه مردمانی که دربست حکومت را با تمام محسنات و رذالتهایش قبول دارند و مطیعند؛ و یک گروه ایرانیانی که به دین به عنوان وسیله ی حکومت و راهبرد سیاست نمی نگرند؛ آزاداندیشند و طالب نوعی دیگر از فرمانروائی. گروه نخست باوجود قلت نفرات چون حاکمند و مصرند در حکومت بمانند، به دیگران یعنی گروه دوم، نه تنها به صورت دشمن خود و حکومت، بل به دیده ی غیر مسلمان نگاه می کنند. چنین است که اگر این مخالفان به بند گروه نخست بیفتند، به صورت اسیر جنگی با آنان رفتار می شود و مال و ناموسشان برمسلمانان روا و حلال است. تجاوز به آنها گناه نیست؛ غصب اموالشان تحریم ندارد؛ و کشتنشان نیز مطابق آیات قران تفسیر میشود. مهم این است که آیات قرآن می گوید بکشید غیر مسلمان را؛ و بدیهی است تشخیص غیر مسلمان نیز با همان مسلمانانی است که غیر خود را کافر می شناسند. مطمئن باشید که حضرات آیات کار این عاملان حکومت یعنی تجاوز به زنان و دختران و پسران جوان را خلاف شرع نمی دانند؛ و تنها چون قرن بیست و یکم است و زمین به دهکده ای کیهانی شبیه شده است، از رسوائی جهانی اش اندکی در هراسند. و اگر وسائل ارتباطی چنین وسیع و دامنه دار نبود، خود حضرات دستور تجاوزها را علنی صادر می فرمودند و اعلام می کردند که زندانی سیاسی اسیر قشون اسلام است و با آن مطابق صدر اسلام برخورد شده است. البته فاکتورهای دیگری هم وجود دارد که این چنین فقیهان، مؤمنان و مقلدشان را حریص و وقیح و شهوانی می کند، و در مقاله ی بعد به آن خواهم پرداخت.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو