کودتای خونین دستگاه رهبری و حلقه اطلاعاتی- امنیتی- نظامی همراه ایشان طی یازده ماه گذشته بر علیه اعتراض مدنی مردم ایران، خسارت های فراوانی را برای مردم و مملکت ما بجا گذاشت. تعداد بسیاری از فعالین سیاسی و مدنی کشور از پیر و جوان، استاد و دانشجو، زن و مرد، و اصلاح طلب و رادیکال مورد تعرض قرار گرفتند. بسیاری دستگیر و زندانی شده و هنوز در بند هستند، شمار قابل توجهی زیر شکنجه های وحشیانه جان خود را از دست دادند، به بسیاری از پسران و دختران جوان معترض در زندان ها تجاوز جنسی شد و برخی زیر فشارهای طاقت فرسای بازجوها توان خود را از دست داده و از مواضع گذشته خود عدول کرده و چندی نیز وادار به همکاری شدند. بسیاری نیز به اجبار راه مهاجرت برگزیدند.
اما جنبش سبز میلیونی مردم در اعتراض مدنی برای تغییر همچنان پابرجاست و در زیر پوست شهرهای کشور در جریان است. ابعاد جنبش اعتراضی و مطالباتی سبز فراگیرتر از آن بوده و هست که با سرکوب یازده ماهه گذشته به فراموشخانه سپرده شود گرچه بسیاری از مسئولین نظام طی ماههای گذشته مدعی شده اند که جنبش سبز تمام شده و مردم به خانه ها بازگشته اند و رهبران تنها مانده اند.
اما همانها خود بهتر از هر کسی می دانند که بزرگترین شکاف تاریخی سی سال گذشته بین رهبری نظام و بدنه اجتماعی آن چنان دهان باز کرده که بسیاری از مسئولین درجه اول آن را در خود بلعیده است. نظام اسلامی نه تنها بخش قابل توجهی از آرا و بدنه اجتماعی خود را از دست داد، بلکه بسیاری از مدیران رده بالا، رهبران و روشنفکران و سرمایه های سیاسی، فرهنگی و فکری خود را که اعتبار نظام بودند را از خود دور کرده و عملا مشروعیت خود را بیشتر هر زمان دیگری از دست داده است.
22 خرداد سالگرد اعتراض میلیونی مردم نزدیک است. دستگاه رهبری و باند نظامی – امنیتی همراه ایشان برای ایجاد هرچه بیشتر وحشت در میان مردم و پیشگیری از حضور آنها در اعتراض های خیابانی و تجمعات مدنی، همه حیله های امنیتی خود را به کار گرفته اند.
طی چندماه گذشته شاهد یک سری عملیات هماهنگ از پیش طراحی شده بوده ایم که هدف اصلی همه آنها ایجاد یک فضای روانی برای القای وحشت در جامعه و تاکید بر سیمای مقتدر نظام حاکم بوده است.
سیستم امنیتی حاکم در یک سلسله عملیات به هم پیوسته در صدد آن است که با زهر چشم گرفتن و ارعاب مردم از حضور اعتراضی آنها جلوگیری نماید، جنبش مردمی را خانه نشین کرده و رهبران و فعالین سیاسی و مدنی را در داخل و خارج از کشور مرعوب دستگاه امنیتی خود نماید. نباید ساکت نشست. نباید مرعوب عملیات امنیتی و هراس افکنی رژیم شد. باید آنها را هرچه بیشتر افشا نموده و با آن مقابله نمود.
موفقیت در معامله با دستگاه امنیتی فرانسه
جمهوری اسلامی ایران با گروگان گیری اتباع کشورهای خارجی، راه معامله و آزادسازی تروریست های دستگاه امنیتی خود را یاد گرفته و تا حدودی طی سالهای گذشته موفق عمل کرده است.
*علی وکیلی راد، قاتل شاپور بختیار، اولین تروریست ایرانی نیست که در یک معامله امنیتی به ایران بازگردانده می شود. پیش از او کاظم دارابی تروریست ایرانی دیگری که در قتل عام جمعی از رهبران حزب دمکرات کردستان در کافه میکونوس دستگیر شده بود توسط کشور آلمان آزاد گردید.
پیشتر، انیس نقاش، شهروند لبنانی که مسئول اولین عملیات ناموفق ترور شاپور بختیار بود از زندان فرانسه آزاد شده و در ازای عملیات ترورویستی خود، در برخ خصوصی خود در تهران نشسته و عملیات تروریستی را در دیگر کشورهای جهان رهبری می کند.
رهبران دستگیر شده سپاه قدس در اربیل که در حقیقت هسته اصلی شبکه ترور و خرابکاری بین المللی جمهوری اسلامی ایران هستند و در بسیاری از ترورها و انفجارهای سالهای اخیر در عراق و دیگر کشورها نقش اصلی را بر عهده داشته اند نیز طی معامله ای با دستگاه امنیتی ایالات متحده با میانجیگری مقامات عراقی آزاد شده و به ایران باز گردانده شدند.
تلاش موفق جمهوری اسلامی ایران در جهت آزادی عوامل ترور در خارج از کشور طی سالهای گذشته از چند جهت قابل توجه است.
اول و مهمتر از همه، پشت گرمی دادن به مامورین دستگاه امنیتی و تروریست های تربیت شده داخلی و خارجی است. جمهوری اسلامی آشکارا به مامورین امنیتی خود می گوید که آنها را فراموش نمی کند و از هیچ حرکتی برای آزادی آنها فروگذار نخواهد کرد. این اقدامات موجب آن می گردد که تروریست های دستگاه امنیتی با طیب خاطر به ماموریت های آینده فرستاده شده و به آنها اطمینان داده می شود که در صورت دستگیری، در یک معامله امنیتی امکان رهایی آنها فراهم خواهد شد.
از جهت دیگر، دولت های غربی با تن دادن به چنین معاملاتی متاسفانه هم اعتبار سیاسی خود را از دست داده و چهره ی مخالفت با تروریسم را خدشه دار می سازند، و هم اینکه عملا با باج دهی به شبکه های امنیتی در آزادی تروریست ها زمینه های بیشتری برای عمل تروریستی در کشورهای خود فراهم می آورند.
در ضمن، در نتیجه چنین معاملاتی بسیاری از مخالفین جمهوری اسلامی در خارج از کشور مرعوب شده و عملا به حاشیه رانده می شوند.
پرونده سازی برای مخالفین در خارج از کشور
اخیرا متاسفانه جمهوری اسلامی با سوءاستفاده از امکانات تعقیب و استرداد متخلفین از طریق پلیس بین الملل (اینترپول) به پرونده سازی های جعلی علیه بخشی از مخالفین خود در کشورهای دیگر پرداخته و به این گونه موجبات اذیت و آزار و هراس و وحشت آنان را حتی در خارج از کشور فراهم نموده است. آخرین نمونه ی آن پرونده سازی برعلیه آقای شهرام همایون، مجری تلویزیون شبکه یک از لوس آنجلس است.*
فرودآوردن اجباری هواپیمای حامل عبدالرحمان ریگی
شناسایی و تعقیب عبدالمالک ریگی و فرود اجباری هواپیمای حامل او و چندتن از همراهانش که مقامات امنیتی از آن به عنوان یک شاهکار اطلاعاتی یاد کردند نیز در همین راستاست.
مقامات ایرانی دستگیری او را شاهکار عملیاتی اطلاعات و سربازان گمنام امام زمان قلمداد کرده و یکی پس از دیگری با ارسال پیام تبریک به رهبری برای انجام موفقیت آمیز چنین عملیاتی سعی در هرچه بزرگتر جلوه دادن قدرت عملیاتی دستگاه اطلاعاتی خود نمودند. این عملیات و ابعاد همکاری دستگاه های اطلاعاتی دیگر کشورها، از جمله سازمان اطلاعات پاکستان و چگونگی کمک آنها هنوز در ابهام باقی مانده است. اما آنچه مسلم است اینکه مقامات ایرانی در این مورد از همکاری دیگر دستگاه های اطلاعاتی برخوردار بوده چنانکه چند روز پیش از آن تنی چند از فعالین همین گروه از طرف پاکستان به ایران تحویل داده شده بودند.
جمهوری اسلامی با دستگیری عبدالمالک ریگی تلاش کرد نشان دهد که از سازمان های جاسوسی امریکا و اسرائیل که به اعتراف ریگی از وی حمایت می کرده اند، پیشی گرفته است.
ارتش سایبری
یکی دیگر از عرصه های جنگ روانی و اطلاعاتی دستگاه امنیتی با مردم و طرفداران جنبش سبز و مخالفین نظام عرصه تقابل در شبکه تارنمای جهانی یا دنیای سایبری است.
محافل اطلاعاتی با اطلاع از امکانات اطلاع رسانی و شبکه های وسیع اینترنتی که بویژه در شکل گیری و سازماندهی تظاهرات و تقابل با نظام به گونه ای موفقیت آمیز عمل کردند، سعی کرده و می کنند که در این عرصه نیز با روش های ایجاد هراس و تهدید به مقابله با جنبش اعتراضی در آمده و برتری خود را به نمایش بگذارند. قطع سرویس اینترنتی و کنترل ایمیل ها و فیلترکردن سایت ها باعث شده که ارتباطات اینترنتی در میان فعالین کشور و بویژه میان داخل و خارج کشور دشوار گردد.
هک و نفوذ در سیستم های رایانه ای در داخل و خارج از کشور، از جمله هک کردن سایت رادیو زمانه و با افتخار ردپای ارتش سایبری را به جای گذاردن – باعث شده که فضای رعب و و حشت در کشور ایجاد نمایند.
ارتش سایبری از اینترنت برای ارعاب مستقیم شرکت کنندگان در تظاهرات استفاده کرده و با چاپ عکس های آنان در سایت های گوناگون به پرونده سازی و تهدید علیه آنان می پردازد.
ارتش سایبری به جنگ روانی نیز می پردازد. به تازگی سپاه پاسداران ادعا کرده است که دومین ارتش سایبری دنیا را تشکیل داده است.
اعدام های سیاسی در هفته گذشته
اعدام های چند روز گذشته و احتمالا اعدام های تدارک دیده شده در آینده نیز بخشی از همین پروژه از پیش طراحی شده برای ایجاد فضای هراس و ترور و خانه نشین کردن جنبش در داخل و خارج از کشور است.
نکته دیگری که در ارتباط با اعدام چهارتن از متهمین همکاری با حزب پژاک می تواند مورد توجه قرار گیرد، به گفته ی یکی از دوستان، شاید تمایل مقامات امنیتی در ایجاد تشنج در منطقه کردستان باشد. مقامات امنیتی با آگاهی از وضعیت انفجاری در کردستان عمدا با اعدام چهارتن از فرزندان کرد در صدد تحریک احساسات مردم این منطقه برآمده و از یک درگیری وسیع استقبال می کنند. دستگاه امنیتی به دنبال ایجاد یک کانون بحران جدید بوده و هدف اصلی آن انتقال مرکز توجه ملی از مطالبات و اعتراضات جنبش سبز به یک کانون بحران دیگر است. انفجار خشم اجتماعی در کردستان و احتمال یک جنگ داخلی بهترین بهانه لازم جهت انحراف افکار عمومی بوده و عملا رهبری جنبش سبز را در مقابل یک انتخاب ناخواسته قرار خواهد داد. پافشاری بر ادامه جنبش اعتراضی و مطالباتی سبز، یا تسلیم و عقب نشینی موقت به بهانه اینکه کشور درگیر جنگ داخلی بوده و ادامه اعتراض به معنای حمایت از جنبش های جدایی طلبانه و طرح های فروپاشی است، مسلما هرگونه عقب نشینی رهبری جنبش سبز موجبات سرکوب گسترده آن را فراهم نموده و در چنین شرایطی اولین قربانی همانا رهبری جنبش سبز خواهد بود.
وحشت رژیم
مجموعه عملیات امنیتی حکومت طی ماه ها و هفته های گذشته بطور جدی شدت یافته و مقامات امنیتی عملا تلاش می کنند که با اغراق در توانایی امنیتی خود هرچه بیشتر به جو رعب و وحشت در داخل و خارج کشور دامن بزنند.
امنیتی ها با ایجاد فضای وحشت در داخل و خارج کشور و ارائه یک چهره مقتدر اطلاعاتی که توانایی سرکوب در داخل و معامله در خارج را دارد، به دنبال ارعاب هرچه بیشتر هواداران و رهبران جنبش سبز در داخل و خارج از کشور می باشد.
این همه در عین حال نشانگر احساس ضعف و وحشت جدی حکومت از حرکت مدنی و مسالمت آمیز خودجوش و گسترده ی مردم است.
نقش غرب، و نقش روشنفکران در غرب
دستگاه امنیتی بسیار هشیارانه عمل می کند. باید با هشیاری در جهت خنثی کردن پروژه های آنها در داخل و خارج از کشور وارد عمل شد. باید با روشنگری درباره پیامدهای اینگونه معاملات غرب با ایران در میان افکار عمومی غرب، جلوی معاملات امنیتی را گرفت. قطع معاملات و مبادلات امنیتی و اطلاعاتی با رژیم ایران در مقایسه با تحریم اقتصادی از اولویت بیشتری برخوردار است.
برای جهان غرب، حفظ چهره ی مخالفت با تروریسم با تحریم ارسال محموله های دارو و وسایل یدکی هواپیماها و یا دیگر نیازهای مردم در کشور بدست نمی آید، بلکه پایان دادن به معامله با تروریست ها و مجازات عادلانه انیس نقاش ها و کاظم دارابی ها و علی وکیلی رادها است که چهره ی واقعی مخالفت با تروریسم را در افکار عمومی ترسیم می کند.
افکار عمومی در غرب نباید اجازه دهد که تروریست ها و آدمکش های حرفه ای آزاد شوند. معامله با تروریست های دولتی گرچه ظاهرا در مقطع محدودی از زمان موجب آزادی چند شهروند غربی را فراهم می آورد، اما در دراز مدت جان شهروندان اروپایی و امریکایی در سراسر جهان را در معرض خطر جدی تری قرار خواهد داد.
حکومت تروریستی تنها برنده ی این معامله خواهد بود.
با احترام،
رضا فانی یزدی
22 مه 2010
rezafani@yahoo.com