شصت وسه سال از کودتای ننگین ۲۸ امرداد میگذرد. کودتایی که مسیر تکاملی تاریخ ایران را تغییر داد وملت بزرگی را از اوج عظمت وافتخار به حزین ذلت و خواری کشاند. کودتا تنها سرنوشت ملت ایران را دگرگون نکرد بلکه در مسیر حوادث جامعه بشری اثری نامطلوب بجای گذاشت . هنوز پس از گذشت بیش از نیم قرن اثرات مخرب آن در منطقه نمایان است .
در عظمت نهضت ملی ایران باید به این نکته توجه داشت که سه قدرت بزرگ جهان ( انگلستان ، آمریکا ، روسیه ) با وجود تمام تضادهای سیاسی که با یکدیگر داشتند دریک مساله به توافق رسیدند و آن سقوط دولت ملی مصدق بود . مگر او چه کرده بود … ؟
متاسفانه امروز عده ای نابخرد وسطحی نگر بر این باورند که کودتا در مدت زمانی کوتاه توسط رجاله ها پیروز شد و ازاین طرز تفکر چنین نتیجه میگیرند که مصدق پایگاه مردمی نداشت . آنان یا ناآگاهند یا عناد دارند .
اگر ما کودتا را چنین معنا کنیم ( توطئه – قیام ناگهانی عده ای از سپاهیان یک کشور برای بر انداختن حکومت یا تغییر دادن رژیم ) به این نتیجه میرسیم که در ۲۸ ماه حکومت دکتر مصدق هر روز یک توطئه و شبهه کودتا روی داد . کودتا از روزی آغاز شد که جمال امامی در مجلس شانزدهم پیشنهاد نخست وزیری مصدق را داد به این امید که او نخواهد پذیرفت و شاه در همان زمان سید ضیا الدین طباطایی را کاندیدا کرده بود، ولی مصدق علی رغم خواسته آنان نخست وزیری را پذیرفت وخیلی سریع توانست با پشتیبانی ملت ایران صنعت نفت را ملی اعلام کند و خلع ید را انجام دهد. ولی این پایان کار نبود زیرا علت وجود و حیات دربار و شبکه وسیع از ایادی انگلستان در وجود شرکت نفت نهفته بود ، و دولت مصدق در دو جبهه داخلی و خارجی آماج حملات توطئه گران قرار گرفته بود . عجب تر آنکه روسیه در تمام دوران ملی شدن صنعت نفت و حکومت دکتر مصدق با خشم ونفرت به آن می نگریست و بوسیله ایادی خود حزب توده از راه ایجاد تشنج وهرج ومرج کاذب محیط اجتماعی را آشفته و نا امن جلوه میداد ولی مصدق با حمایت ملت ایران دربرابرتمامتوطئه ها ایستاد و یکی پس از دیگری آنها را خنثی کرد . او از تهدید ناوگان جنگی انگلیس در خلیج فارس نهراسید ، تحریم ها و فشارهای اقتصادی و جلوگیری از فروش نفت او را از پای در نیاورد و موفق شد برای اولین بار در ایران بودجه متعادل بدون نفت را به اجرا درآورد که این خود یکی از افتخارات وشاهکارهای او بود . دولت انگلیس به ناچارنزاع را به مجامع بین المللی کشاند ، مصدق با حضور خود در آن مجامع حقانیت ملت ایران را به دنیا ثابت کرد و در نتیجه پیروزمندانه و سر افراز از آنها بیرون آمد و به حق مرد سال شناخته شد. شاه که از ابتدا با او سرسازگاری نداشت با خواسته قانونی مصدق پست وزارت جنگ مخالفت نمود و او را وادار به استعفا کرد ولی مردم آگاه و به پاخواسته در روز سی تیر ۱۳۳۱ حماسه ها آفریدند وبا نثار خون خود از دولت دکتر مصدق پشتیبانی کردند و شاه مجبور به عقب نشینی شد . ولی توطئه همچنان ادامه داشت وتوطئه گران موفق شدند افرادی از نهضت ملی را با تطمیع و قول وقرارها از نهضت جدا کنند و در جبهه مخالف مصدق قرار دهند . در نهم اسفند با هماهنگی شاه و آخوندهای درباری وسفیر آمریکا نقشه قتل مصدق را توسط رجاله ها واوباش کشیدند که خوشبختانه موفقیتی بدست نیاوردند وبه قول معروف : « مرغ از قفس پرید » . باز هم توطئه این بار رئیس شهربانی تیمسار افشارطوس را ربودند و با فجیع ترین وضع به قتل رساندند و این پیامی بود به تمام افسران ارتش و شهربانی که عاقبت همکاری نکردن با شاه چنین است و این ضربه ای بود بر دولت ولی مصدق همچنان پایدار ماند . توطئه دیگر از طریق پارلمان آغاز شد . نمایندگانی که از طریقدربار به مجلس راه یافته بودند با نمایندگانی که از نهضت جدا شده بودند طرح استیضاح را پیاده کردند تا بتوانند به صورت قانونی وعدم رای اعتماد دولت را ساقط کنندد، ولی مصدق با کیاست وهوشیاری بوسیله رفراندوم نقشه آنان را خنثی کرد .
دیگر برای توطئه گران راهی جز کودتا باقی نماند و ننگ آن را بذیرا شدند . طرح کودتا ها در پایگاه آلپ سوییس با موافقت و هماهنگی دولت های انگلیس و آمریکا و تایید روسیه پی ریزی شداجرا کنندگان آن طرح ها شخص شاه با همیاری جاسوسان اینتلجنت سرویس و سیا و افسران خود فروخته ارتش بود.
اولین کودتا در نیمه شب ۲۵ امرداد توسط فرمانده گارد شاهنشاهی در معیت تانک و چندین کامیون سربازان مسلح فرمان عزل مصدق را ابلاغ کردند . در همان ساعات شب وزیر امور خارجه دکتر حسین فاطمی و چند تن از وزراء بازداشت و زندانی شدند ولی مصدق با فراست موفق شد کودتا را با شکست مواجه کند وشاه در اولین ساعات روز با هواپیما به بغداد وسپس به رم فرار کرد .
طرح دوم کودتا پس از سه روز به اجرا درآمد وبرای اینکه کودتا جنبه نظامی خودرا نشان ندهد ابتدا عوامل خریداری شده خود را از اراذل و اوباش و زنان نگون بخت ( قلعه زاهدی ) را به صحنه آوردند ودر کنار آنان سریازان مسلح با تانک ها و کامیون های ارتش وشهربانی از آنان حمایت کردند و رعب و وحشت در شهر ایجاد نمودند و یکی یکی دفاتر روزنامه ها ونشریات واحزاب را به آتش کشیدند و درپایان خانه دکتر مصدق نخست وزیری را با تانکها محاصره کردند و آن را به توپ بستند وبه تصرف خود در آوردند وپس از غارت آنرا به آتش کشیدند و بدینگونه کودتا موفق شد.
آری فرزندانم این بود قصه غصه ها از زبان کسی که خود شاهد آن روزگاران بود . ۲۸ امرداد یادآور روزی است که کعبه آمال وآرزوهای ملتی به آتش کشیده شد و پرنده خونین بال آزادی برای همیشه از این دیاررخت بر بست . کودتا خاطرات تلخ گذشته را بار دیگر زنده کرد ، آتشی که اسکندر برافروخت وغارتی که اعراب کردند و کشتاری مغول انجام داد ، ولی همه آنان دشمن و بیگانه بودند ، این درد را به کجا باید برد که این آتش و غارت وکشتار به دست فرومایگان خود فروخته و بی وطنعلیه ملت ایران انجام شد .
به راستی اگر کودتای ۲۸ امرداد انجام نمیشد هرگز انقلاب مردمی ۵۷ شکل میگرفت . آنان باد کاشتند و توفان درو کردند … تا ما چه بکاریم ….؟!و چه درو کنیم .؟!
پاینده ایران
جمال درودی : عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران – ۲۷ امرداد ۱۳۹۵
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو