جمهوری اسلامی از این که یک حکومت ضد ملی است بر کسی پوشیده نیست، زیرا این حکومت دینی،هم با تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران دشمنی می ورزد و هم با همه دست آوردهای صد سال اخیر و مدرن جامعه ما سر نا سازگاری دارد و در جنگ است، هم این که با در پیش گرفتن یک سیاست خارجی ایران بر باد ده جایگاه ایران در جهان را به پائین ترین سطح ممکن خود رسانده است. اما این بار جمهوری اسلامی با در اختیار قرار دادن پایگاه هوائی نوژه در همدان به روسیه، نه فقط به مردم ایران و جهانیان بلکه به بخش هایی از حکومت گران نشان داده است که تا چه حد ضد ملی است. کار بدان جا کشیده است که حتی نمایندگان مجلس فرمایشی که با قول و قرار پیروی از ولی فقیه توانستند از سد نظارت استصوابی شورای نگهبان بگذرند و وارد مجلس شوند، تحویل پایگاه نظامی ایران به روسیه را مغایر با قانون اساسی جمهوری اسلامی دانستند. سران حکومت با آن که از افکار عمومی مردم ایران در مخالفت با روسیه به طور عام و مخالفت صد درصدی با حضور نظامیان روسیه آگاهی دارند دست به این کار ضد ملی می زنند. مساله دیگری که در این ارتباط مطرح است موضع برخی از گروه ها و اشخاص است که این عمل ضد ملی حکومت را به اشکال مختلف توجیه می کنند. هر نیروئی که خود را ملی و دمکرات و چپ دمکرات می داند اگر این عمل ضد ملی را محکوم نکند عملا در خدمت حکومت است. مخالفت یک پارچه مردم از طریق شبکه های اجتمائی و اپوزسیون با حضور نظامی روسیه و ایجاد مشکل برای حکومت در توضیح چرائی این مساله و ارائه دیدگاه های متضاد از طرف سران حکومت سبب شد که موضع مردم در مخالفت قوی تر و موضع حکومت ضعیف تر جلوه نماید. پایان یافتن حملات از پایگاه هوائی نوژه و طرح آن از طرف روسیه نه از طرف سران حکومت برای آن ها مساله ساز شد. عدم موضع گیری روحانی و شخص خامنه ای که بالاترین مقام سیاسی و نظامی کشور است نیز نشان از حساسیت این مساله دارد. باید در آینده شاهد روشن شدن زوایای دیگر این مساله باشیم. در هر حال مردم ایران مخالف حضور نظامی روسیه در ایران هستند و حکومت هم در این زمینه بیشتر رسوا شده است و این امر یک پیروزی برای اپوزسیون و یک شکست برای حکومتی است که با شعار نه شرقی نه غربی آغاز کرد و اکنون مشغول نوکری روسیه برای تحکیم موقعیت آن در خاورمیانه است.
بحران بر گزاری کنسرت ها
مشکل برگزاری کنسرت ها چیز جدیدی نیست اما اکنون ابعاد دیگری به خود گرفته است. مردم ایران خواهان بر گزاری کنسرت و مراسم های شادی هستند اما نیروهای عقب مانده مرتجع که در بهترین حالت 15 درصد جمعیت کشور هستند با حمایت دستگاه اداری ولی فقیه و نمایندگانش در شهرها بر خلاف حتی قوانین حکومت مانع بر گزاری کنسرت هایی می شوند که مجوز دارند. استان خراسان و شهر مشهد به مرکزی برای فتنه گران شده است. در این استان دو نماینده ولی فقیه، علم الهدا امام جمعه مشهد و دامادش ابراهیم رئیسی رئیس آستان قدس رضوی که یکی از اعضای گروه مرگ کشتار 67 است برای خود حکومت مستقلی تشکیل داده و یاغی گری را در پیش گرفته اند.
هزاان نفر از اهالی موسیقی از طریق نوشتن نامه به روحانی به حکومت اعتراض نموده و خواهان پایان دادن به بی قانونی ها و افراط گری های عوامل رژیم شدند.
2 پاسخ
با سلام اما بعد از دوسال!
بله آن موقع که شما .org بودید نوشته های مرا تنوهین به مقدسات عنوان می کردید انتشارش نمی دادید و فیلتر ارشادی گذاشتید تات حالا. اما دوستان دوباتره تبلیغات و توبیخات کردند که بیا. و آمدم! اما من که که نه عددم و نه رقم و نه حتا یک حرف از خروف! آقا جان اگر چه این حکومت یکی سفاکترین و فتاک ترین و بیشرفترین حکومتهای نه تنها ایران که به تناسب تاریخ و تمدن یکی از خوفناکترین حکومتهای جهان است. اما این باید لکه ننگی باورنکردنی باشد بر نه تنها دامان اپوزیسیون ایران که حتا بر دامان اپوزیسیون که چنین اپوزیسیونی ست! امروز به حق بیشت نود درصد مردم ایران ضد این حکومتند. اما از آنجا که اپوزیسیون این نظام اخته . بی مقدار است و جاه طلب است و جایی از بدنش ناپاک و همچنین ترسو این حکومت این چنین هار و جسور در آدمکشی ست. امروز مردم ایران از سر یاس از اپوزیسیون به خیال خام از این صندوق رای تا به آن صندوق رای این ستون تا به آن ستون فرج را در خود زمزمه می کنند. اما گویی سران اپوزیسیون در یک همدستی و همداستانی به این حکومت بیشرفان و آدمکشان که الله آنها نیز در آدمکشی بی رغیب است که پورمحمدی گفته که قتل ها سال شصت و هفت فرمان الهی بوده. از همینجا و هر جای دیگر معلوم می شود که الله موجدی آدمکش قصی القلب بیشرف٬ ضد حیات و ضد انسان و ضد بشر و ضد نشاط و شادی و باروری ست. بنا بر این حتا مرگ بر الله و مرگ بر قرآن که اینک در تهران به بروشوری مرگ معروف شده است. دیگر اینکه اینروزها شعاری تازه آمده و آن اینکه اوین همان اشویتس است. به خاطرتان بسپارید و برای دیگران هم بگویید. اما من فکر می کگنیم نه اینکه اویت همان اشویتس باشد بلکه اشویتس همین اوین است. ممنونم اگر کاری بکنید. جای شرم و خجالت است که اپوزیسیون ایران بر علیه ملایان سازمان مجاهدین خلق باشد بی آنکه توبه ای در برابر مردم ایران کرده باشد. چرا که با آن روسری های شرمآور و آن همه سابقه تروریسیتی و بی آنکه توضیحی و توبه ای کرده باشند و بی انکه متاسف باشند از کشتن مردم و حتا آمریکایی در تهران حالا خودشان را معطر و مطهر و… معرفی کنند. حمله ی تانکهایشان را و قتلهایشان و مسابقه شان را بات رژیم اسلام ناب و همچنین حجاب ننگین و حتا دروغین آقای مریم رجوی را بیاد آوریم. بله آقای مریم خان رجوی. و هم مخنث دوران خامنه ای همسنگ و همرنگند. چپیه و چفیه ی آقا و هم چارقد مریم سیاهی دوران همرزمند و رقیب ولی هر دو ایدوئولژیشان داعشی ست. جالب است که هم راهزن بیشرف انمقلاب خامنه ای داعشیان را بیداری اسلامی نامید و هم سازمان مجاهدین در ابتدای کار داعش ذوق زده شده و آنها را قهرمانان و سلحشوران آزادگر منطقه نامیدند.
شرفتان را باشم
در زمان اعلاحضرت همایونی شعبون بیمخ ها در خیابان بودند. در این زمان اعلاهرزه های شیطونی از امام خامنه ای تا امام خمنی از عقب به جلو ما البته در مجلس شولای اسلامی شعبون بیمیخها را در اداره ی کشور داریم. حالا اگه مردید اینو بخونید.
جزئیات بیشتر از ضرب و شتم یک خبرنگار توسط قاضیپور
472446397.jpg
روزنامه شرق: ماجرا از این قرار بود که در پایان جلسه علنی دیروز و درحالیکه خبرنگاران در راهروی مجلس مشغول گفتوگو با نمایندگان بودند، خبرنگار روزنامه ایران از قاضیپور سؤالی درباره علت تلاش برای تأسیس فراکسیون ترکزبانان پرسید.
قاضیپور در میان این گفتوگو از خبرنگار درباره اینکه در سالهای ٩٢ و ٩۴ به چه کسانی رأی داده سؤال کرد و بعد از پاسخ خبرنگار با بیان مطالبی همچون «شما اصلاحطلبها ضداسلام و ضدولایت فقیه هستید» با مشت به صورت خبرنگار کوبید. او در ادامه هم ضمن ادامه مشتزدن به خبرنگار، دستگاه ضبط صدای او را گرفت و بعد از گرفتن دست خبرنگار، او را به اداره حراست مجلس برد؛ اما ماجرا به همینجا ختم نشد و آنگونه که احسان بداغی، خبرنگار روزنامه ایران میگوید، در اتاق حراست مجلس نیز، مأموران با پاککردن فایلهای موجود در ریکوردر (دستگاه ضبط صدا)، از او تعهدی مبنی بر تکرارنکردن درگیری در راهروی مجلس گرفتهاند و از احتمال ممنوعالورودشدن او به مجلس سخن گفتهاند. این در حالی است که تعدادی از خبرنگاران و حتی برخی از نمایندگان در لحظه درگیری شاهد نحوه برخورد قاضیپور با این خبرنگار بودهاند.
پس از این ماجرا، محمدمهدی برومندی، از اعضای هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان، در گفتوگو با «وقت ایران» ضمن ابراز بیاطلاعی از درگیری پیشآمده اعلام کرد حق همه افراد برای شکایت به این هیأت محفوظ است و اگر شکایتی دراینباره به هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان برسد، هیأت نظارت به موضوع ورود و آن را بررسی خواهد کرد».
قاضیپور که در رفتارهای اهانتآمیز سوابقی همچون فایل تصویری ایام انتخابات را در پرونده دارد و همواره با بیان مطالب قومیتی به طرح مسائل مختلف در صحن مجلس و در رسانهها میپردازد، اینبار هم پس از ضربوشتم خبرنگار روزنامه ایران، در گفتوگو با سایت خبری «میلت» درباره علت ضربوشتم خبرنگار گفته: «این آقا که قصد داشت ما را از ایران جدا کند گفت چرا فراکسیون مناطق ترکنشین را تشکیل میدهی؟ چرا ترکها را مطرح میکنید؟ ترکها نیازی به مطرحکردن ندارند. ترکها اصلا زمان صفویه شیعه نبودند! اصلا این کار علیه اسلام است؛ و هزاران حرف بیخود علیه ترکها، تبریزیها و آذربایجانیها زد و من نتوانستم این توهینها را تحمل کنم».
این در حالی است که سایت خبری انتخاب، بعدازظهر روز گذشته فایل صوتی لحظه درگیری قاضیپور را منتشر کرد که «شرق» برای قضاوت مخاطبان بین اتفاقی که افتاده و روایتی که قاضیپور از ماجرا بیان کرده، متن کامل این فایل را در ادامه منتشر میکند:
قاضیپور: حق ما را شما خوردید.
خبرنگار: ما خوردیم؟ یعنی کی؟
قاضیپور: شماها و اصلاحات.
خبرنگار: یعنی فارسها حق شما را خوردند یا اصلاحطلبان؟
قاضیپور: برو این را به آنهایی که شما را میفرستند تا این سؤالات را بپرسید بگو.
خبرنگار: کسی من را نفرستاده که این را از شما بپرسم.
قاضیپور: شماها نمیتوانید از ناموستان دفاع کنید. ما از ناموستان دفاع کردیم.
خبرنگار: شما از ناموس ما دفاع کردید؟
قاضیپور: در جنگها ببین. ببین ما در هشت سال دفاع مقدس چه کارها که نکردیم. زنان ما طلاهایشان را فروختند.
خبرنگار: مگر فقط در آذربایجان این کارها شده؟ مگر در کرمان و شیراز و شهرهای دیگر کسی این کارها را نکرده؟
قاضیپور: نه. شما نکردید.
خبرنگار: از کجا من را میشناسید که اینطور راحت میگویید شما نکردی؟
قاضیپور: شما دنبال اصلاحات و دنبال آزادی بودید. شما ضداسلام هستید. ضدولایت فقیه هستید. چون مرکز اسلام آذربایجان است. مرکز شیعه آذربایجان است.
خبرنگار: بر چه اساسی این را میگویید؟ یعنی جای دیگری در ایران شیعه نیست؟
قاضیپور: بنیانگذار شیعه در ایران صفویه و آذریها هستند. بفرمایید آقاجان.
چند صدای مبهم
خبرنگار: شما چرا مشت میزنید؟
چند صدای مبهم
چند نفر از حاضران: ولش کن حاجآقا.
قاضیپور: زنگ بزنید حراست.
یکی از حاضران: این چرا مشت میزنه؟
خبرنگار خواهان پیگیری رئیس مجلس
بعدازظهر روز گذشته و در واکنش به این اتفاق، نامهای با امضای بیش از ٢١۵ خبرنگار خطاب به علی لاریجانی، رئیس مجلس منتشر شد که در آن آمده است: «جناب آقای علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی؛ سلام همانگونه که استحضار دارید، روز یکشنبه ٧/۶/٩۵ رویداد تلخ و زشتی در راهروهای مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد که خبرنگاران، اصحاب رسانه و هر دیدهای را دردمند و آشفته کرد. نادر قاضیپور، نماینده مجلس از حوزه انتخابیه ارومیه، در میانه یک گفتوگو با خبرنگار پارلمانی روزنامه «ایران» زمانی که با پرسش ساده خبرنگار درباره «تأثیر شکلگیری فراکسیون آذریزبانها بر تقویت شکافهای قومیتی» روبهرو میشود، عصبانی شده و صورت او را زیر مشتهای چپ و راست میگیرد؛ دستش را میپیچاند و دستگاه ضبط صوتش را گرفته و کشانکشان به سوی حراست مجلس میبرد.
حراست مجلس هم در اقدامی ناباورانه، از وی تعهد میگیرد تا دیگر درگیری ایجاد نکند و تمام فایلهای ضبطشده در دستگاه ضبط صوت را پاک میکند. فایلی که گواهی میداد خبرنگار تنها سؤال کرده است و آقای قاضیپور بهجای جواب، با اتهامزنی با عناوینی چون «ضدانقلاب» و «ضداسلام»، مشتهای پیاپی حواله صورت او کرده است. دردمندانهترین بخش ماجرا، بیدفاعی خبرنگاری بوده است که در گیرودار کتکخوردن از نماینده مجلس، برای اینکه مشکلی برای رسانه متبوعش پیش نیاید، هیچ دفاعی از خود نمیکند و تنها میپرسد: «آقای قاضیپور چرا مرا میزنی؟» خبرنگاران، گروهی از نمایندگان و دوربینهای مستقر در راهروهای پارلمان، شاهد این ماجرا بوده و گواه این ماجرا هستند. البته امیدواریم سرنوشت فیلم این اتفاق سیاه، به سرنوشت فایل صوتی مصاحبه دچار نشود.
در شرایطی که خوشبینانه منتظر بودیم نماینده یادشده از اقدام شنیع خود نادم شده و حداقل عذرخواهی کند، وی فرار به جلو کرده و در گفتوگوهایی، کوشید کتککاریاش را برخاسته از عِرق قومی القا کرده و با تحریک احساسات قومی، برای خود پشتیبان بتراشد. رئیس محترم مجلس شورای اسلامی؛ مشت به صورت احسان بداغی، خبرنگار پارلمانی روزنامه ایران، تنها مشت به دهان ارگان رسمی دولت نبود؛ مشت به صورت همه خبرنگارانی بود که جز پرسش، خطای دیگری ندارند. بیگمان سالهاست دوره شعبانبیمخها در خیابان گذشته است و چه تلخ است اگر مجلس شورای اسلامی – که نهاد قانونگذاری است و کاری جز پاسداشت قانون ندارد- از خیابانها عقب بماند. جناب آقای لاریجانی بیگمان اهانت و برخورد فیزیکی از سوی هر سیاستمدار و مسئولی، از هر گرایش سیاسی، در مواجهه با هر خبرنگاری، از هر روزنامه و رسانهای محکوم است و ما امضاکنندگان این نامه ضمن محکومیت شدید این اتفاق، از جنابعالی میخواهیم با رسیدگی دقیق و سریع این بیاحترامی عظیم به ساحت خبرنگاری در «خانه ملت» را پیگیری نمایید تا هم کسی که مشت به صورت خبرنگار کوبیده و هم کسی که او را با امحای مدارک و تهدید خبرنگار یاری کرده، به مجازات برسند که اگر اینگونه نشود، بیم آن میرود نمایندهای که دیروز گفت «مجلس جای کرهالاغ و زن نیست» و امروز به صورت خبرنگار مشت میزند، فردا در صحن علنی مجلس چاقوکشی کند».
مرگ بر اسلام و تشیع و آهوند و روضه خوان و بمالاندگان مجلس شولای اسلامی. شولا که خوب شولا ست. بمالندگان نام جدیدی ست که مردم به نمایندگان داده اند یکی کسانیکه که فقط خایه کالی اهل بیت نفرت و کثافت می کنند. اهل بیت نفرت و کثافت هم همان معنی اهل بیت عصمت و طهارت است که حالا البته معنی جدیدش را مردم از توی آب انبار حوضچه فیضیه در آورده اند.