واژه امروز سوگ است و خشم، واژه امروز فریاد است. ما روزنامهنگاران در مرگ همکاران و عزیزان خود زاری نمیکنیم، فریاد میزنیم. با اشک در چشم اما همچنان مینویسیم و میگوییم و میپرسیم. ما هستیم. میمانیم. قلم و نوشته و گفتهی ما میماند. حتا آنگاه که سوخته شویم باز در حافظهها زنده میمانیم. قرنهاست که جنگ قلم و زورمندان در این کشور برپاست. حافظه جمعی و تاریخی ما میگوید در این جنگ نابرابر، قلم میماند و بدکاری و بدنامی را از سلطانهای جبار تا طالبان جنایتکار در تاریخ ثبت میکند.
در افغانستان متاسفانه طالبان تنها مخالفان جدی آزادی رسانهها نیستند، بلکه اصلیترین تهدید علیه این آزادی برای جامعهای آزاد هستند.
طالبان یا زورمندان و یا بخشی از حکومت افغانستان و یا کشورهای خارجی از خبرنگاران چه میخواهند؟ سکوت. سکوت در برابر جهل و جنگ و جنایت، سکوت برای آنکه جامعه نداند و نتواند انتخاب کند. سکوت برای آنکه فساد و جنگ جایگزین دوستی و صلح شود. سکوت برای آنکه افغان نتواند حق تعیین سرنوشت خود را بازیابد. سکوت، تا علل واقعی مشکلات روشن نشود. تا جهل بر دانستن که حق مردم افغان برای انتخاب آینده است، چیره شود.
حمله به کارمندان طلوع ادامه حمله به کندز و هلمند است و جنایت جنگی. جنایت جنگی را در افغانستان رسانهها ابداع نکردهاند. آن را حقوق بینالملل تعریف کرده است. همان حقوقی که مورد سوءاتفاده قرار میگیرد تا برخی از کشورها عضو سازمان ملل، به بهانه برقراری صلح به طالبان اجازه دهند در دوحه دفتر داشته باشند و قوماندانهای آنها لباس دیپلومات بپوشند و به ناروی و سویس سفر کنند.
سه ماه پیش طلوع و تلویزیون یک را طالبان هدف نظامی اعلام کردند. امروز کشتار آنها را آغاز کردهاند. این تنها وعده طالبان به رسانهها بود که تحقق پیدا کرد. چهره واقعی درندگان آزادی بیان و اطلاعرسانی همین است، که در پشت میز مذاکرات با کشورهای حامی افغانستان پنهانش میکند. کشورهایی که در پشت این میز مینشینند و با آنها مذاکره میکنند، چهره واقعی طالبان را پنهان میکنند.
خبرنگار دشمن مذاکره و صلح نیست، ژورنالیست افغان بیشتر از هر کسی در این جهان معنای صلح و امنیت و اهمیت آن را در ارتقای حق دانستن مردم میداند و برای آن میکوشد.
عاملان جنایت چهارشنبه سیاه باید مجازات شوند. طالبان اما بدون چشم بستن برخی از کشورهای دموکراتیک، و حکومت افغان بر قربانی شدن بخشی از حقوق بنیادی مردم و مهمترین آن حق آزادی بیان، امکان و جرات ارتکاب چنین جنایتی را نداشتند. این کشورها و آن گروه از حکومت افغان هم که در انجام وظیفه خود قصور کردهاند باید پاسخگو باشند. از آنها باید خواست که بیشتر از تامین منافع و مصالح خود در برابر آزادیها و دموکراسی، مسوولیت داشته باشند؛ اگر حکومت بهعنوان امضاکنندهی منشور سازمان ملل مسوول حفظ جان و امنیت شهروندان است.
متاسفانه این امر متحقق نشد. در امر حفاظت از روزنامهنگاران حکومت افغانستان قصور کرده است، سالهاست که ما روزنامهنگاران از مصونیت کیفری برای آمران و عاملان کشتار روزنامهنگاران انتقاد میکنیم. یکسال پس از اعلام گشودن پروندههای ژورنالیستان به قتل رسیده، هیچ اقدامی در دستگاه عدلیه انجام نشده است. این وعده حکومت وحدت ملی تحقیق نیافت، خشونت علیه روزنامهنگاران بیشتر شده است. و مسوولان این خشونت همچنان بهرهمند از مصونیت هستند.
بسیاری میگویند هر روز تعدادی از شهروندان کشته میشوند، آیا جان کارکنان رسانهها عزیزتر از دیگران است. بدون شک چنین نیست. اما کارکنان رسانهها اعم از ژورنالیست و کارمند، معرف همه جامعه هستند. قتل رسانه و روزنامهنگار قتل همه جامعه است. در برابر قتل جامعه نباید سکوت کرد.
رضا معینی- گزارشگران بدون مرز