پژوهشی بسیار مستدل از
آرمین لنگرودی—
ایران در دوران ساسانیان-
—بخش دوم: مسیحیت در ایران—
—-محمد بعنوان مَسنَد در منابع سنتی اسلام–
این ایده در کتیبههای معبدِ سخره در بیتالمقدس (اورشلیم)، توسط بنیانگذار آن “عبدالمَلَک” و در جواب به کتیبههای کلیسای “اَیاسوفیا”، به طرز صریحتری به نگارش درآمدهاست. این کتیبهها مدتها بعد در قرآن (سوره النساء آیه ۱۷۱) گنجانده شدند:
»”یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَهٌ انتَهُوا خَیْرًا لَّکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا”
– ای کسانی که به کتاب ایمان دارید؛ در قضاوت خود اشتباه (عجله) نکنید و فقط حرف حق را در باره خدا بگویید؛ که عیسی مسیح پسر مریم (ماریا) فرستاده خداست (رسول الله)؛ و کلام او (Logos)، که او به مریم داد و روح او ـ پس به خدا و فرستادهاش ایمان آورید و نگویید “سه”؛ (این بحث را) پایان دهید که برای شما بهتر است؛ که خداوند یکی است و یگانه (بی شریک)؛ و والا باشد (مقام خدا)؛ چگونه میتواند (او) فرزند داشته باشد؛ او که صاحب زمین و آسمان است؛ و (همین) برای خدا (به عنوان دلیل) کافی است!»
مبحث عیسی و ماهیت او، اختلاف مرکزی کلیسای رومی و عربهای مسیحی در مناطق بینالنهرین بود. این اختلاف سالهای طولانی به صورت جَدَلی جریان داشت تا اینکه در شورای نیقیه، و با قدرت گرفتن کلیسای رومی، به ضرر عربها، شکل رسمی به خود گرفت. با رسمیت یافتن نظریه تثلیث، نه تنها این بحث پایان نگرفت، بلکه صورتی جدیتر به خود گرفت.
در مجموع اما، ماهیت این بخشهای قرآن (چه قبل و چه بعد از شورای نیقیه) همچنان مسیحی و صلحجویانه باقی میماند. در این سورهها هیچ کجا صحبت از کشتار “کافران” نیست. بلکه صحبت از تعقل و تفحص است. پاداش گمراهان را قرآن مسیحی نه در دنیا، بلکه در آخرت بشارت میدهد:
» قُلْ یَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن تَکُونُ لَهُ عَاقِبَهُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (سوره الانعام؛ آیه ۱۳۵)
– بگو ای قوم؛ بر طبق قوانین خود عمل کنید، من نیز چنین خواهم کرد؛ سپس خواهید دید چه کسانی کدام پاداش را خواهند گرفت …»
و یا در سوره یونس (۱۰) آیه ۴۵:
» وَلِکُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ
– و هر اُمتی فرستاده خود را دارد؛ و وقتی فرستادهشان آمد، بین آنها عدالتمندانه قضاوت خواهد کرد. و به هیچ کدام از آنها ظلمی نخواهد رفت.»
این گرایش را همچنین در آیات دیگری همچون سوره هود آیه ۱۲۱ میبینیم:
»وَقُل لِّلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنَّا عَامِلُونَ
– و بگو به ناباوران؛ به مقتضای خود عمل کنید؛ ما نیز چنین کنیم.»
همانطور که از نوشته بالا میتوان نتیجه گرفت، زمان نگارش کتاب مقدس مسیحیان و “قرآن” منتسب به آن، سدههای پنجم و ششم میلادی و مکان آن همان مناطق “غربی” ایران و سرزمینهای “عربیِ” مورد مناقشه بین امپراطوری ساسانی و روم شرقی (بیزانس) بود. این سرزمینها، از بینالنهرین تا دریای مدیترانه را شامل میشدند. “صحرایعربستان” (عربستان فعلی) جزو این مناطق به حساب نمیآید و در این مقطع زمانی، اساساً نقشی در پیدایش اسلام بازی نمیکند. این منطقه به همراه “مکه” و “مدینه” (یثرب)، در زمان شکلگرفتن شخصیت محمد و تاریخ سنتیِ اسلامی در سدههای هشتم و نهم میلادی مورد توجه تاریخنگاران اسلامی قرار گرفتند. دلیل این کار رادر ادامه این کتاب خواهیم دید.
ادامه ….
صفا