چند شعر از: خالد بایزیدی(دلیر)

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

unnamed

۱-
«صندلی»
صندلی ای قهرکرد
چون دیکتاتوری می خواست:
رویش بنشیند؟؟!!
۲-
«صندلی»
جنگلی می گریست
گفتم:
ازچه مویه می کنی؟
گفت:
آخرمی خواهند
برای رهبری صندلی ای رابسازند؟؟!!
۳-
«صندلی»
چیزی عجیب!!!!
صندلی ایی به رهبری چسپیده؟؟!!
به نجاربگوئید:
بیایدوآنهارا
ازهم جداکند؟؟!!
۴-
«صندلی»
رهبران سرزمین ما
به هیچ یک ازرهبران جهان
همانندنیستند…
تکیه به صندلی که دادند
تاکه نمیرند
بلندشدن شان نیست؟؟!!
۵-
«صندلی»
دیشب!
رهبری رابه خواب دیدم:
باخودخواهی وتکبر
باخشم وتهدید
تکیه داده بودبه صندلی اش
هیتلروپینوشه وموسولینی!
درگوشم نجواکردندوگفتند:
مانیزروزی چنین بودیم
اما آن صندلی…
تاالاباد
برای هیچ کس نمی ماند
روزی جای پایت راخالی می نماید
وگردن ات را
آویزه ی چوبه دارمی کند

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.