کاوه شیرزاد
برخی از فعالین کرد میکوشند جمهوری اسلامی را نمایندهی قوم فارس یا یک حکومت ملی جلوه دهند که بهطور سیستماتیک دشمن کرد و فرهنگ کردی است. بخشی از این فعالین، این دشمنی را به کل مردم ایران تعمیم داده و از آن برای تحریک مردم کرد علیه سایر مناطق، بهویژه فارسها، استفاده میکنند. آنها مردم کرد را تشویق به جنگ مردم علیه مردم و جداییطلبی میکنند، که در عمل، به معنای مصیبت بیشتر برای کردها و سایر ایرانیان است.
فشار این جریان تا حدی است که بسیاری از کردها برای نشان دادن تمایز هویتی خود از فارسها و زبان فارسی، از دیکتهی متفاوتی استفاده میکنند (مثلا کرد = کورد).
برخی از فعالین و سازمانهای حقوق بشری و البته رسانه ها بدون تفکیک این مسائل، به این آتش دامن میزنند و خواسته یا ناخواسته بر طبل نفرتپراکنی و جنگ مردم علیه مردم میکوبند، در حالی که تمرکز اصلی باید بر مبارزهی مردم علیه جمهوری اسلامی باشد مردم را به جان یکدیگر می اندازند.
در این فیلم میبینیم که جمهوری اسلامی به نمادهای ملی ایران، از جمله جشن ملی سده، حمله میکند. ما پیشتر نیز دشمنی این حکومت با جشن نوروز و چهارشنبهسوری را دیدهایم. در فیلمها و سریالهای صداوسیما، نامهای اصیل ایرانی مانند هوشنگ و ساسان اغلب به خلافکاران نسبت داده میشود. از اینرو، جمهوری اسلامی نهتنها نمایندهی مردم ایران یا یک قوم خاص نیست، بلکه اساساً با نمادهای ملی سر ستیز دارد.
چند نکته:
مناطق کردنشین، به دلیل مبارزهی احزاب مسلح کرد، چه قبل و چه بعد از انقلاب، تحت فشار مضاعفی قرار گرفتهاند و فضای امنیتی شدیدی بر آنها حاکم است. به عنوان یک قربانی، جمهوری اسلامی برخورد مشابهی با خانوادهها و بستگان اعضای مجاهدین خلق نیز داشته است، زیرا آنها نیز مبارزهی مسلحانه علیه حکومت را در پیش گرفتند. در واقع وقتی فضا امنیتی می شود فشارها بر بی گناهان نیز مضاعف می شود.
جمهوری اسلامی یک حکومت شیعه است و با اهل سنت مشکل مضاعف دارد. از آنجا که بسیاری از کردها سنی هستند، این مسئله فشار بیشتری را بر آنها تحمیل کرده است.
این حکومت بهدنبال تحقق ایدهی امت اسلامی است، نه تشکیل یک حکومت ملی. به همین دلیل، جمهوری اسلامی هویت اسلامی را ترویج میکند، نه هویت ملی یا قومی. دشمنی این حکومت با نمادهای ملی نیز در راستای همین هدف است.
اگر جمهوری اسلامی قدرت کافی داشت، زبان مردم ایران را به عربی تغییر میداد (با احترام به زبان عربی و هموطنان عرب)، هرچند که تلاشهایش در این مسیر به نتیجه نرسید.
نفرتپراکنی برخی فعالین کرد باعث شده که جامعهی غیرکرد، در برابر نقض حقوق بشر در این مناطق، با احتیاط برخورد کند، چرا که نگرانند حمایت آنها، دستاویزی برای مشوقان جنگ مردم علیه مردم یا جدایی طلبان باشد.
همین جریانهای افراطی، که عمدتاً در خارج از کشور و در امنیت زندگی میکنند، باعث شدهاند که جمهوری اسلامی احکام سنگینتری علیه فعالین کرد صادر کند و فضای مناطق کردنشین را بیش از پیش امنیتی کند و فضای سختی برای قربانیان کرد ایجاد شود.
احزاب کرد و عقلای کرد در دام این افراد افراطی افتادهاند و توان طرد آنها را ندارند. در دهههای گذشته، در زمان زندهیاد شرفکندی، احزاب کرد در میان مردم ایران جایگاه ویژهای داشتند، اما این جایگاه بهمرور از بین رفت.
فعالین افراطی کرد و احزابی که در برابر آنها سیاستی منفعلانه داشتهاند، بیشترین خدمت را به پهلوی و سلطنتطلبان کردهاند. آنها با رواج ایدههای جداییطلبانه چه جغرافیایی باشد یا فرهنگی، بسیاری از مردم را که از تجزیهی ایران هراس دارند، به سمت سلطنتطلبی سوق دادهاند. همواره گروههای افراطی، بیشترین لطف را به هم می کنند. سلطنت بان هم باعث رونق گرفتن فضای جدایی طلبی می شوند.
فعالین افراطی کرد بیشترین خدمت را به ج.ا می کنند زیرا مردم رو نگران آینده بعد از ج.ا می کنند. برنده این بازی ج.ا و بازنده آن مردم کرد و مردم کل ایران هستند.
تبعیض در هر شکلی محکوم است تبعیض جغرافیایی، اداری و سیاسی باید برچیده شود و دشمنی با فرهنگ قومی و ملی پایان یابد. تحقق این اهداف در سرنگونی ج.ا نهفته است.