*(( اوج فرهنگ و ادب…*
*بخوانید و از داشتن چنین استادان با فرهنگ لذت ببرید )) *
*خطاب به آیت الله سید علی خامنه ای:*
*آیا دعوت به اندیشیدن و عقلانیت و نقد رهبری دادگاه می خواهد؟*
*۱) جناب آقای خامنه ای،*
*ادواردو گالیانو، روزنامه نگار شاعر مسلک، در قطعه ای به نام “در ستایش صدای آدمی”*
*می نویسد:*
*”صدای آدمی را نمی توان خاموش کرد.*
*صدا حقیقتی است.*
*صدا زاده نیاز آدمی به گفتن است.*
*دهان را که ببندند، دست ها به سخن در می آیند یا چشم ها یا روزنه های پوست یا هر چه.*
*زیرا تک تک ما حرفی برای گفتن داریم، حرفی که سزاست دیگران بستایند یا ببخشایند”.*
*به همین نحو، پابلو نرودا در وصف شاعری خویش می گوید ” من کلماتم را بر در خانه بسیاری از مردمی نهادم که نمیشناختم شان”.*
*من در دو نامه قبلی به شما کلماتم را به در خانه شما آوردم، اما گویا شما کلمات را نه به سان کلمه که به سان ” کاستن از ارزش ولایت مطلقه” خود دیده اید که نیروهای قضایی تحت امرتان بالفور ابلاغیه حضور در دادسرا و جلسه بازپرسی را برایم فرستاده اند.*
*جناب آقای خامنه ای،*
*۲) من معلمم و با کلمات زندگی میکنم تا آنجا که کلمات هورمون های وجود من را بالا و پایین می کنند و گاه با آنها گریه می کنم و گاه میرقصم و گاه با برخورد با واژه ای ساعت ها در خلوت خود به جایی خیره می شوم.*
*این البته نه تنها حال من که حال کل اهل فرهنگ است.*
*شما گویا با وجود تمامی تعاریفی که از شما در خصوص میزان مطالعه تان کرده اند، اصولا با جهان واژه ها و معلمی بیگانه اید.*
*در ابلاغیه تان نوشته اید دفاع از اتهامات انتسابی!*
*مگر اندیشیدن اتهامی است که من بخواهم در مقابل آن از خود دفاع کنم؟!.*
*اندیشیدن ماهیت انسانی ماست.*
*مگر انسان از ماهیت خود هم دفاع می کند؟.*
*عجیب تر آنکه فرموده اند برای خود وکیل و وثیقه بیاورید و در جلسه حاضر شوید و گرنه جلب می شوید.*
*اندکی از وجود خود خجالت بکشید که از یک استاد دانشگاه پیمانی که فقط سه دانگ خانه در اردبیل به اسم دارد و یک ماشین تیبا، درخواست وثیقه می کنید.*
*شما با حکمرانی تان برای من و امثال من چه زندگی ساخته اید که اکنون مدعی دریافت وثیقه می شوید؟.*
*گفته اید اگر حضور نیابم دستور به جلب می دهید.*
*زندانی را از زندان رفتن میترسانید؟.*
*مگر آنچه امروز ما در آن زندگی میکنیم چیزی جز یک زندان بزرگ به نام ایران است؟.*
*من بارها گفته ام ما در این حکومت تبدیل به انسان های ” نامرده” شده ایم یعنی نه آنقدر زنده ایم که زندگی کنیم و نه میمیریم که از درد بودن در ذیل حکومت شما خلاص شویم.*
*من را از چه می ترسانید؟از مرگ؟*
*انسان نامرده تنها منتظر دفن خود است. گفته اید دستگیر می شوید.*
*شما با کدام وجدان اخلاقی و با کدام احساس قدرت دینی و پالایش درونی به خود حق می دهید به یک معلم بگویید من تو را به جرم نقد حکمرانی خودم دستگیر میکنم.*
*من قطعا در دادگاه شما حضور پیدا نمیکنم تا بدانید هیچ ارزشی برای شیوه حکمرانی شما که به آن از سوی خودم و تمامی مردم ایران نمره مردودی دادم قائل نیستم.*
*من خطر گفتگو با شما را به جان نخریدم که بعد از آن به قواعد غلط حکمرانی شما تن دهم.*
*من تمام قواعد حکمرانی شما را منحل اعلام می کنم چرا که معتقدم قواعد حاکم بر شیوه حکمرانی شما چیزی جز ” قواعد مرگ ” نیست.*
*حالا به هر طریق دوست دارید مرا دستگیر کنید تا نشان دهید در تمام این سالها حتی آداب و مناسک برخورد با اهل فرهنگ را نیاموخته اید.*
*۳)جناب آقای خامنه ای، به زبان*
*”نادژدا ماندلشتایم”، همسر شاعر بزرگ روس اوسیپ ماندلشتایم،*
*” فریاد آخرین نشانه شان انسانی ست.*
*این شیوه آدمی ست برای آنکه ردی از خود باقی بگذارد، به آدم ها بگوید چگونه زیسته و جان داده است.*
*انسان با فریادهایش مدعی حق زندگی اش می شود، به جهان بیرون پیام می فرستد، کمک می طلبد و از آن ها می خواهد مقاومت کنند.*
*آن زمان که چیزی باقی نمانده باشد، باید که فریاد کشید.*
*سکوت به واقع جرمی ست علیه انسانیت”.*
*من در مقابل شما و دستگاه ظلم و جورتان سکوت نمیکنم حتی اگر با مرگ خودم روبرو شوم.*
*ترس متعلق به زمانی ست که شما هنوز امیدی دارید به آنکه چیزی یا دارایی یا آنچه به آن تعلق دارید را حفظ کنید.*
*من در این جهان به سان یک درویش زندگی کرده ام و هیچ تعلقی به جهان بیرون ندارم و هیچ امیدی هم دیگر در این جهان ندارم.*
*پس بگذارید خیالتان را راحت کنم ” امید که از دست برود، هراس هم از بین می رود، دیگر چیزی نیست که بخواهی از آن بترسی”.*
*من خودم را نه در مقابل دستگاه قضایی گوش به فرمان شما، بلکه در مقابل خود شما می بینم.*
*ایده را باید با ایده پاسخ گفت، صدا را با صدا، سخن را با سخن.*
*اگر ایده را با زور پاسخ می دهید یعنی چیزی برای دفاع ندارید.*
*شما بی دفاع و بی ایده اید و این را به خوبی در رساله حکمرانی خود نشان داده اید.*
*نیروهای مدافع شما هم بی ایده اند تا آنجا که تلاش یک معلم برای ایجاد تغییر در سیاست های مخرب جامعه اش را با تمسخر به میل به لایک گرفتن و سلبریتی شدن تعبیر کرده اند!!، غافل از آنکه این میل به نمایش جزیی از ماهیت و درونمایه کلیدی ایدئولوژی بنیادگرای شماست که چیزی جز یک نمایش توخالی نیست و با اولین تشر یک رئیس جمهور قدرتمند در آمریکا بر باد می رود.*
*قدرت واقعی این سرزمین از مردم و معلمان این سرزمین است و آن ها نیازی به نمایش های دروغین از جنس نیروهای دستگاه حاکم شما ندارند.*
*۴) جناب آقای خامنه ای، من به تجربه و دانش فهمیده ام آنچه باعث تداوم خشونت و وحشت می شود نه قدرت دستگاه سرکوب نظام حاکم، بلکه “سکوت قربانیان ظلم و جور است”.*
*۵) من آنچه بیش از همه به آن نیاز دارید را از شما خواهم گرفت: :سکوت را”.*
*به زبان مارتین لوتر کینگ، من از جنس افراد مدافع “صلح ایجابی” هستم تا طرفداران “صلح سلبی”*
*که نصیحت می کنند تنش ها را آشکار نکنید تا زمان مناسب برسد.*
*من با این نامه ها، تنش های پنهانی مخفی را به سطح می آورم، نمایانش می کنم و میکوشم مبارزه ای کنش گرا، رودرو و “خشونت پرهیز” را به پیش ببرم و قطعا در این مسیر، “افراطی ام” همان گونه که محمد (ص) به شکلی افراطی وعده گذاشتن ماه و خورشید در دستانش را نپذیرفت و علی ( ع) به شکل افراطی حکومت را به آب دهان گوسفندان شبیه دانست، و مارتین لوتر گفت” اینجا می ایستم.*
*کار دیگری از من بر نمی آید، خدایا یاری ام کن” و عیسی مسیح با افراط در عشق گفت ” دشمنانت را دوست بدار، آن کس که تو را نفرین می کند دعا کن، برای آن ها که به تو کینه می ورزند دعا کن”.*
*این معلم جامعه شناسی هم در بیان ایده هایش و نقد جمهوری اسلامی افراطی است و به زبان آبراهام لینکلن به شما اعلام می کند” این ملت دوام نخواهد آورد اگر نیمی شان برده و نیمی دیگر آزاده باشند”.*
*جناب آقای خامنه ای، من به عنوان یک اهل فرهنگ برده شما نیستم و شما ارباب ملت ایران نیستید.*
*بنابراین، در نظام سیاسی که کل نهادهای آن به تعطیلی کشیده شده اند و نشانی از فعالیت آن ها وجود ندارد، دستگاه قضایی ظلم و زور خود را هم متوقف کنید و بیش از این با اعمال زور لخت و عریان بر اهل فرهنگ نپردازید.*
*این را هر دانشجوی جامعه شناسی می داند که کد میدان فرهنگ، “گفتگو” است و نمی توان کد زور و قدرت که متعلق به حوزه سیاست است را بر میدان فرهنگ حاکم ساخت.*
*من در دادگاه ظلم و جور شما حاضر نخواهم شد.*
*اگر دوست دارید بیایید با هم گفتگو و مناظره کنیم تا بر این مردم آشکار شود که هر یک از ما چه در درون داریم، چه می گوییم و برای این سرزمین چه می خواهیم.*
*مصطفی مهرآیین*
*معلم جامعه شناسی*
*♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡*
*✍️پینوشت: هموطن این زبان دل هرایرانی وطن دوست است،درانتشار این پست بگستره ایران وحتی فراتر، بگستره کره خاکی کوشا باشیم
*❤️